
سلام امید؛ اندر حکایات تاثیرات باشگاه: دیشب بعد از افطار شوهرم خونه مادرش کار داشت. دخترم هم بهونه رفتن کرد. شوهرم زنگ زد خونه مادرش اما برادرش گفت که مامان خونه نیست. خلاصه برخلاف میل باطنیم رفتم. دیدم بله!! مادرشوهرجان ظرف های افطارو نشسته و رفته پارک. ظرفهاشو شستم و آشپزخونه رو مرتب کردم و لبخند خدا... گرچه ایشون تا ما اونجا بودیم نیومد اما خدا مهمتره تا بنده اش. هم اندیش بمانید. آخ دستمممم!
(لیلی از ری)
امید: سلام به همگی؛ می گم شماها هم اون چیزی که من تصور می کنم تو ذهنتونه؟ آخه من دارم تصور می کنم قیافه مادر شوهرش رو وقتی که برگشته و دیده که عروس گلش چه کارا که نکرده. یعنی می شه چنین چیزی تا آخر عمر از ذهنش پاک بشه؟ چه رابطه ای بشه اون رابطه از این به بعد. کی بود می گفت: "مادرشوهر هم مادره! منتها مادر شوهر؛ پس به احترام مادر بودن باید هواش رو داشت تا خدا هم هوای ما رو داشته باشه."
******
یادتان باشد که زندگی شما دشمن شما نیست، اما طرز فکر شما می تواند دشمن شما باشد. "ریچارد کارلسون"
(نسترن ملکی)
******


سلام به شما که چشم دل دوخته اید به صفحه370؛ احوالتون؟ خوبین؟ خوشین؟ حال دلتون تو این ماه مبارک چطوره؟ می گم تو این گرما، زبون روزه، کار کردن خیلی سخته. می گن آدمایی که با زبون روزه دنبال اینن که یه لقمه نون حلال بذارن سر سفره زن و بچشون، نفسشون حقه! یعنی دعاشون مستجابه.
(حدیث فلاحی، دختر لک از نورآباد)
امید: سلااااام به همگی؛ می گم هیچ دقت کردین آگاهی با زندگی آدمیزاد چه کارا که نمی کنه! زیر و رو می کنه این زندگی رو. باعث می شه خیلی جاها حواسمون جمع باشه. باعث می شه جلو خیلی از اشتباهات گرفته بشه. یه ویژگی مهمش هم اینه که باعث حس های خوب می شه و ما رو بیشتر به خدا نزدیک می کنه. اگه ما آگاه باشیم که با زبان روزه، کار کردن اونقدر ارزش داره که نفس آدم های روزه دار، حقه؛ خب! خیلی فرق می کنه تا ندونیم! فرق نمی کنه؟ این آگاهی بهمون کمک می کنه که لحظه لحظه کار کردنمون با حس خوب همراه باشه؛ پس کلا آگاهی رو دست کم نگیریم. خدا رو شکر، هم اندیشان اقیانوس آگاهیه.
******
روزی که در آن نکرده ای کار
آن روز ز عمر خویش مشمار
اینم از مشاعره...
(پوران حسین پور)
امید: بازم از این شعرهای پرمغز با حرف "ر" هست؛ فقط ازتون می خوام به عمق همه ی این شعرها دقت کنین. دقت کردین بعضی وقتا یه جمله چقدر تکونمون می ده؟ بعد با خودمون می گیم: ما که قبلا بارها این جمله رو شنیده بودیم؛ چطور اینقدر مثل الان برامون معنا و مفهوم نداشت؟! چرااا؟!
******


امید: سلاااااام؛ حال دلتون خوبه که؟ می دونین چرا می پرسم؟ چون می خوام بگم اگه خوب نیست حتما این پیامکا خوبش می کنه.
******
سلام؛ می خواستم بگم من این روزا لبخند خدا رو زیاد حس می کنم. واسه سحر، ساعتمو زودتر از مادر و پدرم رو زنگ می ذارم. غذا رو گرم می کنم. میز رو می چینم و بعدش بقیه رو صدا می زنم. مادرم واسه این کار خیلى دعام می کنه و خوشحاله. آخه من اصلا اینجورى نبودم. سفره ى شام رو نمی چیدم چه برسه به سحر! ولى افتخار آشنایى با شما این تغییرو تو من ایجاد کرد. خب! آخه من یه هم اندیشم و حالا دیگه این کارارو "کمک به پدر و مادر" با تقرب الهى برابر می دونم... ممنون که هستید.
(مهدیه، رشت)
******
سلام؛ امشب افطاری داشتیم. بعد از این که مهمونا رفتن خواستم به خواهرم بگم: دیدی فلان خانم چه قدر قیافه گرفته بود؟ ولی نگفتم! می دونین چرا؟ از خودم پرسیدم خدا از این کارم راضیه؟ بعد خودم جوابم رو دادم و گفتم: معلومه که نه! بیام به خاطر یه نفر خدام رو ناراحت کنم. به خاطر یه نفر آخرت خودمو سیاه کنم؟ ممنونم به خاطر این هم اندیشی.
(مهدیه، 23 ساله، تهران)
******


امید: خدایا! شکرت که خانواده هم اندیشان هنوز جمعشون جمعه. خدایا! شکرت که هر روز تو این خانواده خوب داریم تلنگر می خوریم. یعنی اگه این تلنگرها نبود، حداقل من یکی کجا بودم؟!!... خدایا شکرت که هم اندیشان داره بهمون کمک می کنه تا ناامید نباشیم و تلاش هامون رو برای رسیدن بهت بیشتر کنیم. سلام به همه اعضای خانواده خوبم.
******
سلام؛ به نظر من یکی از مانع های نزدیکی به خدا حس انتقامجویی هستش چون آدم وقتی می خواد انتقام بگیره از هر راهی وارد می شه. بخشش یکی از راه های نزدیکی به خداست.
(سمیرا عادلزاده از تهران، مولوی)
******
سلام آقا امید و هم اندیشان گل؛ امشب خونمون آشتى کنون بود. بالاخره بابام راضی شد بعد چند سال با عمم و شوهر عمم آشتى کنه. خدا رو شکر.
(سارام ۲۱ ساله از ایلام گرم)
******
سلام؛ واااااای امید! این خانم مهناز جمعی با پیامک قشنگش از یه فاجعه جلوگیری کرد!... قضیه از این قراره که من اینقدر از دست حرفای یه بنده خدا ناراحت بودم که قصد داشتم وقتی می بینمش تا می تونم با حرفام بچزونمش. اومدم هم اندیشانو بخونم تا چشمم افتاد به پیامک مهناز خانم اصلا نظرم کلا عوض شد! باورت می شه؟ رفتم با کمال متانت و خوشرویی باهاش برخورد کردم. نمی دونی چقدر شرمنده شد! الان خیلی احساس خوبی دارم. من این احساس خوبمو مدیون شما هستم مهناز خانم و هم اندیشان عزیز!
(ساجده، 25، سبزوار)
******


سلام هم اندیشان؛ من خیلی وقته با شمام. من به خاطر دخترم دانشگامو کنار گذاشتم؛ ولی این خیلى افسرده ام کرده. از خونوادمم خیلی دورم. دلم خیلی گرفته. کمکم کنین. چی کار کنم؟
(دلشکسته از محمدیه)
امید: سلام به همگی؛ یه چی می خوام بگم امیدوارم هممون به ویژه خودم، خوب بهش فکر کنیم. یه راز بزرگی توشه. دقت کردین همه اش تاکید می شه تو کاراتون نیت خدایی داشته باشین؟ به خاطر اینه که اگه نیت ها خدایی باشه، دیگه به خاطر کار سختی که باید انجام بدیم افسردگی نمی گیریم. مثلا اگه با توجه به شرایطی که برای همین خانوم به وجود اومده، همین رها کردن دانشگاه، از ته دل، با نیت خدایی باشه، همه چیز فرق می کنه. اگه گفته بشه: خدایا! به خاطر تو؛ به خاطر آرامش این بچه؛ به خاطر... دانشگام رو رها می کنم، باور کنین! دیگه همه چیز فرق می کنه. دیگه افسردگی در کار نیست! لحظه لحظه کسی که با این نیت این کارو بکنه با ثواب و حس خوب همراهه.
******
مانع: سلام امید؛ بزرگترین مانع رسیدن به خدا خودمونیم! به قول حافظ: "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز"
(کبری)
******
سلام؛ به نظر من از موانع نزدیکى به خدا برخى دیدگاه هاى غلط خود ماست؛ مثلا دروغ مى گیم و با یه توجیه ساده مى گیم همه اینجورى ان در صورتى که اعمال دیگران هیچ ربطى به اعمال ما نخواهد داشت و هر کسی مسئول رفتار خودشه؛ یا اینکه موفقیت ها، ثروت و امثال این ها رو با افراد سطح بالا مقایسه مى کنیم؛ اما ایمانمون رو با افراد سطح پایین!!
(احسان، اهواز)
******


امید: سلاااام؛ احساس می کنم روز اول کارم تو باشگاهه. می دونین چرا؟ چون وقتی یه روز، نزدیک یازده هزار تا پیامک می یاد (دیروز رو می گم) یعنی دست کمش یازده هزار نفر مطالب رو خوندن. این یعنی یه دلگرمی بزرگ برای من که هیچ وقت تو این کارم احساس خستگی نکنم. ممنونم خدا! ممنونم هم اندیشان! راستی! سرشماری رو خیلی جدی بگیرین! این آمار، همه جا می تونه باعث سربلندی ما بشه. تا این لحظه حدود ده هزار نفر تو سرشماری شرکت کردن که حدود نیمی از اون ها در گروه خانوم های 19 تا 29 ساله هستن. جالبه که آقایون این گروه هم از بقیه گروه ها بیشتر هستن. نم نمک، آمارهای دقیق رو بهتون می گم؛ فقط یادتون باشه یکی از کدهای قرمز زیر رو به عدد انگلیسی به 3000048 ارسال کنین. حواستون باشه سی هزار، چهل و هشت؛ یه بار سه هزار، چهل و هشت ننویسین.
101- خانوم؛ زیر 19 سال
102- خانوم؛ از 19 تا 29 سال
103- خانوم؛ بالای 29 سال
104- آقا؛ زیر 19 سال
105- آقا؛ از 19 تا 29 سال
106- آقا؛ بالای 29 سال
******
سلام همید؛ خوبید؟ نماز روزه هاتون قبول؛ جاتون خالی دیشب با هم کوچه ای هامون جمع شدیم با هم افطار و شام درست کردیم. وسط کوچه سفره انداختیم و با هم افطار کردیم. خیلی خوش گذشت. ایشاا... قسمت شما هم بشه تا حس منو به طور کامل درک کنید.
(مرضیه یارقلی از هیدج)
******


امید: سلام؛ می گم اینقدر قشنگ حرف می زنین و جوابای همدیگه رو می دین که من بعضی وقتا فکر می کنم زیادی ام. اگه باور ندارین پیامکای امروز رو دنبال کنین...
******
سلام؛ بحث کنترل شد، گفتم یه جمله مرتبط بگم: تو آزاد و شاد هستی اگر... اگر خودت را کنترل کنی؛ نه دیگران را!
(زهرام از انارستان ایران "ساوه")
******
سلام؛ دیروز بیمارستان بودم. به صورت اتفاقی کسی را دیدم که به خانواده ام توهین کرده بود و باعث ناراحتی خانواده ام شدند. همیشه دوست داشتم یه جا ببینمشون و... اما امید وقتی دیدمش یاد یه جمله قشنگ افتادم: "هر چیزی قیمتی داره و قیمت برهم زدن آرامش دیگران، برهم زدن آرامش خودمان است" چند ثانیه فکر کردن کافی بود تا بفهمم ارزش اونا خیلی کمتر از چنین قیمت گزافیه. بی تفاوت از کنارش رد شدم. خودم رو کنترل کردم و آرامش رو به خودم هدیه دادم.
******
سلام به امید و هم اندیشان؛ لحظه هاتون عسلی. امید! فیلم "مدینه" رو می بینی؟ دیالوگ ماندگارش اینه: اگه کسی رو دوست داری هیچ وقت بین مادرش و خودش جدایی ننداز. کسی که مادرش رو فراموش کنه، بعدش خدا و تو رو هم فراموش می کنه.
(شقایق موسوی، ۱۸ ساله، اهواز) اینجوری نگا نکن! مهرسا نام مستعارمه.
******


راهکار: سلام؛ یه حدیث خوندم متأسفانه هر چی فکر کردم ببینم کجا خوندم که اصلش رو واستون بگم یادم نیومد؛ ولی مفهومش این بود که هر کس برای خوشنودی و رضایت خداوند کارهاش رو انجام بده خدا مهرش رو در دل همگان می اندازد. واقعا نمونه هاش رو هم دیدم. مرضیه جان! عزیزم! به این فکر کن که ما مگه چند سال تو این دنیا زندگی می کنیم؟ اصلا هدف از آفرینشمون چی بوده؟ مسلمأ این نبوده که بیایم چند صباحی رو به هر طریقی بگذرونیم و بعد بریم. تصمیمی رو که گرفتی تحسین می کنم. به این فکر کن که خدا خواسته به خودت بیای. این یعنی دوستت داره و به حال خودت رهات نکرده. تو یک قدم به سمت خدا برو، اون شتابان به سمتت میاد. تا حدودی درکت می کنم چون اطراف ما هم همچین افرادی هستند اما من و خانوادم نخواستیم مثل اونا باشیم و خدا رو شکر یاری خدا رو تو زندگیمون به وضوح می بینیم. در پناه حق
(مژده، 20 ساله)
امید: سلام به همگی؛ می گم عجب جوابی بودا! نه؟! اینه نتیجه همفکری و هم اندیشی. اییییینه!
******
سلام امید؛ خیلی خوشحالم! چون دوستم که دکترا از بارداریش قطع امید کرده بودن 2 ماهه بارداره! پس تو اوج ناامیدی هم جای امیدواری هست. خوشحالم که با رنج های زیاد، هنوز بزرگی خدا رو حس می کنم! التماس دعا.
(زهره، 22 ساله)
******


سلام؛ نمی دونم من دقیق تر شدم یا اینکه واقعا حالا اینطور شده. آقا من هر برنامه ای از تلویزیون می بینم دارن درمورد قضاوت عجولانه حرف می زنن. خیلی برام جالبه. همیشه همینطوره؛ وقتی توی باشگاه درمورد یه موضوعی بحث می کنیم یه اتفاقایی میفته. یه چیزایی می بینم که بهتر اون بحثو می فهمم و درک می کنم. چشمامو بیشتر باز می کنم. گوشامو تیزتر می کنم. دقیقتر می شم. خلاصه ممنون که هستین.
(فاطمه کمیلی، 19 ساله از جهرم)
امید: سلااااام؛ راستش! یه جورایی فکر کردم شاید حرفای فاطمه خانوم حرف دل خیلی هامونه. گفتم پس بذار حالا که اینطوره، شروع پیامکا باشه.
******
سلام؛ ساعت نزدیک ۱۲ شبه. افطار آش رشته داشتیم. منم که عاشق آش؛ اما زیاده روی کردم و پرخوری. الان حالم خیلی بده. گفتم به شما بگم از من عبرت بگیرین از این کارا نکنین.
(الهام از لاهیجان)
امید: این آدمیزاد... بی خیال! نگم بهتره!


206- خدایا! منو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدم یا "جا" زدم.
(مریم سلیمی، دانشجوی رشته روانشناسی، سبزوار)
207- امید: سلااااام به همگی؛ می گم دیشب برنامه ماه عسل رو دیدین؟ خودم ندیدم اما شنیدم که یه سرایدار مدرسه رو دعوت کرده بودن که به خاطر عمل قلب مادرش، با اینکه پول عمل هم تقریبا جور بوده ولی برا محض احتیاط، پرایدش رو فروخته که اگه لازم شد خرج بشه. حالا ببینین خدا به خاطر این نیت خیرش چه سنگ تمومی براش گذاشته. چند وقت بعد، در شب قبل از روز مادر، یه ماشین گرون قیمت تو یه قرعه کشی برنده شده. جالبه که تو قرعه کشی هم به پیشنهاد بچه اش شرکت کرده. خدا وقتی بخواد کاری بکنه همه چیز رو وسیله قرار می ده که اون اتفاق بیافته. راستش! من به ماجرای این سرایدار زیاد فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که خلوص نیتش باعث این اتفاق شده. او همه فکر و ذکرش اون موقع، خدمت به مادرش به خاطر خشنودی خدا بوده و نه هیچ چیز دیگه! و این همون راز بزرگیه که اگه بهش برسیم کارمون تمومه.
******
208- سلام؛ یه همسایه داریم نشسته تو خونه هر چی چیز جایزه داره می خره تا پول بدست بیاره. شده سوژه تموم همسایه ها.
******

- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
