درج اولی؛ سلام عمو! چی شده دیگه از خاطره و تخمه مخمه خبری نیست. بعضی وقتا دلم برات می سوزه. تو اذیت نمی شی اینقدر بهت گیر می دن. راستی امید سفر بعدی کجا می ریم من درس و مدرسه دارم ها؟ (زهرا هستم از تبریز) امید: اگه همه گیر میرا رو درج کنیم که همتون سکته می زنین. اینم یه نمونش...
پیام اولی:سلام،آقا پیام اگه خاطره میگی قشنگاشابگو یااصلأ نگو،من سربازی نرفتم اما دوم دبیرستانکه بودم برا کار عملی آمادگی دفاعی رفتیم پادگاننظامی، آقا پیام جات خالی...بس که بشین پاشو به مادادن دیگه نا نداشتیم،منم بدنم ضعیف بعد که رفتمخونه فرداش که نرفتم مدرسه هیچی یه ده روزی هم پا وکمرم شدید درد می کرد.
(رسول از اصفهان دانشجویآینده رشته علوم سیاسی-۱۸(
سلام ،داداش پيام ميشه يه خاطره برامون بگين؟خاطره سربازيتون رو واسه عموم و بابام خوندم.نميدونين که چه پرده اي ازنوجووني هاى بابام برنداشت.از فرارشون واسه رفتن به جبهه تا ...طرز آشپزيشون اونجا. من فقط بادهن باز زل زده بودم بهشون.راستي من از اين جملتون که ديروز واسه آبجيمون گفتين خيلى خوشم اومد ميشد روش فکر کرد: بد واقعي کسي که از بدي بدش نياد. (م-مهندس نانو آينده- از سلماس) پیام: خاطره ؟ عمرا . همون یه بار برای هفت پشتم بسه . کم غر زدین ؟ ولی این کار قشنیگیه ها . یه وقتایی تلویزیون رو خاموش کنین و بشینین پای خاطرات پدر و مادر . زمستونم باشه پای کرسی همه فامیلم جمع باشن . اوه چه حالی میده .
سلام برو بچه های گل هم اندیش؛ خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ خدا رو شکر. تلتکستمون از کار افتاده برای اینکه پیشتون باشم از تلویزیون داییم اینا استفاده می کنم. تازشم اونام علاقه مند شدن. واقعا گلید. دمتون گرم. امید: لااقل اسم و رسمت رو می دادی، داییت اینا ببینن خوشحال شن.
سلام؛ خونه ما پر از کارگره! آخه داریم اثاث کشی می کنیم و من بعد از بیش از 10 بار بالا و پایین رفتن از یه ساختمون ۴ طبقه، دارم هم اندیشان میخونم و مامانمم داره دعوام میکنه! پس تا درودی دیگر بدرود. (پردیس افروغه، ۱۷ ساله از تهران)
خاطره؛ داشتم هم اندیشان می خوندم بابام آیفون خونه رو زد. منم رفتم برداشتم گفتم: بله؟ بابام گفت: بیا پایین. رفتم پایین می گم بله؟ می گه برو بالا کلیدای ماشینو بیار!! (سجاد از قزوین، 370) امید: آقا سجاد! بابای باحالی داریا! قدرش رو داشته باش.
خاطره؛ سلام به امید، پیام و همه خواهر و برادرهای فهیم هم اندیش. یه شب شوهرم تا اومد خونه گفت هم اندیشان رو برام بخون. دیر وقت بود. خیلی خوابم میومد. نصفش رو خوندم و تلویزیون رو خاموش کردم. شوهرم خیلی ناراحت شد. با کلی معذرت خواهی از دلش درآوردم. حالا هم قول داده مسافرت که می ریم 370 رو به ماشین بزنه. (هم اندیش 34 ساله از بوشهر)
خاطره؛ یه روز داشتم هم اندیشان رو می خوندم که دوستم زنگ زد. از اون دوستایی که 1ساعت حرف میزنه و به هیچ کس مهلت نمیده حرف بزنه. خلاصه من هم با عجله گفتم بعدا زنگ می زنم. بقیه هم اندیشان رو خوندم. رفتم که بهش زنگ بزنم دیدم همینطوری داره حرف می زنه و متوجه نشده بود که تلفن رو قطع کردم. تا 2 هفته سوژه خنده بود. این هم از عواقب پرحرفی. (زینب 60)
خاطره؛ برام خواستگار اومده بود و مادر داماد گفته بود که من برم پیششون بشینم. من رفتم سمت مبلی که طرف تلویزیون بود نشستم و تلویزیون رو روشن کردم ببینم باشگاه به روز شده یا نه. تا دیدم به روز شده از خوشحالی فریاد کشیدم. برگشتم دیدم دارن منو بدجور نگاه می کنن. انگار که من یه کم کم داشته باشم. پدر داماد گفت دختر من شارمین هم مثل دختر شماست. از خجالت داشتم آب می شدم که آقا شاهین(داماد) گفت: بذار ما هم نگاه کنیم . راستی عمو امید؛ یه عروسی افتادین. (آرامیس، 18 ساله، از لاهیجان) امید: شماها تو انتخاباتون دقت کنین و خوشبخت شین ما چیز دیگه ای نمی خوایم.
خاطره؛ چند روز پیش داشتم هم اندیشان می خوندم مامانم داشت از جلوی تلویزیون رد می شد. برگشت یه نگاهی کرد و گفت : کنکور از این سوال میاد دیگه ؟ نه؟!
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
