خوب و بد شبکه های اجتماعی

امید: سلاااااااام؛ همین خودش یه دنیا حرفه!

******

سلام؛ امید بالاخره شبکه اجتماعى یک جا به دردمون خورد. ما امروز امتحان زیست داشتیم و مراقب هامون که اکثرا تو این شبکه ها هستن سرشون همه اش تو گوشى بود و فرصت، مهیا برا تقلب!!!! (خجسته)

امید: چشم ما روشن!

سلام؛ امید! گفتم نقاش بیار واس باشگاه، بالاخره آوردی. رفته جلد هم اندیشان قدیم رو رنگ زده!!!!!! اونم شد فیروزه ای. (طیبه، 76، تهران، 20 متری شمشیری)

امید: گفتم یه کم دلمون وا بشه! حالا سلااااآآآااام و بریم سر بحثمون...

******

سلام؛ خداقوت نیک اندیشان و آقا امید؛ ما باید سبک زندگی خودمونو به سمت و سویی ببریم که مدیریت زندگی خودمونو به دست بگیریم نه این که این برنامه ها زندگی ما رو مدیریت کنه. مثلا این کاملأ اشتباهه ک ساعت خواب و بیداری ما رو این برنامه ها مشخص کنن. خدایی که شب رو آفریده گفته: "او کسی است ک برای شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید." (یونس/64) شب برای استراحته نه اینکه چون نصفه شب سرعت نت بالاس باید بشینی چت و دانلود کنی. این همه چت کردیم و تو انواع گروه ها عکس و... ذخیره کردیم چی شد؟ به کجا رسیدیم؟ آنچه دربرابر این برنامه ها می دیم آیا چیزی که دربرابر اون می گیریم با قیمت پرداختی اون تناسب داره؟ پیامبر به اباذر فرمود: "ای اباذر! نسبت ب عمر خویش بخیل تر باش تا درهم و دینارت." جالبه که خود کشورهای سازنده این برنامه ها با مدیریت صحیح ازش استفاده می کنن. (دو دوست هم اندیش، سارا میرزایی تبار20 ساله از فارسینج سنقر، کرمانشاه و سحر عظیمی وقار، 21 ساله از تهران، جنت آباد)

سلام؛ واقعا که بهشت زیر پای مادراس. ظهری رفتم وضو بگیرم دیدم یه بچه کبوتر از رو پشت بوم افتاده پایین. یه تیکه گوشت خالصه! از ظهر تا حالا دورشم و تند تند گرسنه و تشنه می شه. خسته نشدم اما برام سخته دم به دقیقه کنار این پرنده ای که قد یه بند انگشتم نیست باشم. فکر مادرمو می کنم که چطور ماها رو تر و خشک و بزرگمون کرده. از ظهر قدرشو بیشتر می دونم. شمام قدر مادراتون رو بدونین. (نجمه از ایج)

امید: سلاااااام؛ می گم می دونین یه چیز مهمی که باعث می شه آدم خیلی جاها حواسش رو جمع کنه چیه؟ اگه می دونین نگین! بذارین من بگم! آخه نه اینکه زیاد تو باشگاه صحبت نمی کنم، می ترسم حرفام تو دلم "تلنبار" بشه و یه بلایی سرم بیاد!!!! حالا بگم اون چیز - مهمه رو؟ اون اینه که: آدم باید همه اش یاد زحمت های پدر و مادرش بیفته. اصلا ببینه اگه جای اونا بود از بچه اش چه انتظاری داشت؟ انتظار داشت صبح تا شب سرش تو گوشیش باشه؟!!! راستی! می گم هیچ دقت کردین اونایی که سرشون تو گوشیه، اون موقع همچین نرمال به نظر نمی رسن؟! وقتی باهاشون حرف می زنی انگار یه جا دیگن! حواسشون به اطرافشون نیست و... اینجوری می شه که دیگران هم کم کم بی خیالشون می شن. می گن این، از دست رفته! حالا فرض کنین این آدم، یه همسر یا یه پدر - مادر باشه! اون وقت باید چیکار کرد؟ نمی شه که قید طرف رو زد؟ بیچاره اون بچه ای که اون موقع، کاری داشته باشه! اگه بهش پرخاش نشه تازه خیلیه: "چیه؟ دوباره چیکار داری؟ نمی ذاری دو دقیقه به حال خودمون باشیما! ای بابا!"

یه سلااااام پر انرژییییییی به هما؛ امید! هی نگو "وقتی به این شبکه های اجتماعی وصلین! عکس و فیلم و اطلاعات شخصیتون رو از گوشی حذف کنین؛ ممکنه هک بشه و..." طرف یه عکسایی رو پروفایلش می ذاره که دیگه لازم نباشه کسی هک کنه گوشیشو! والا!!! (فاطمه ام 18ساله از پایتخت)

امید: سلاااااام به همگی؛ می گم فاطمه خانوم، خودت می گی: "طرف!" مادربزرگم همیشه بهم می گفت: "یه وقت به هوای بقیه، کار اشتباهی انجام ندیا؟! هیچ وقت دو تا آدم رو تو یه قبر نمی ذارن!" منظورش این بود که قرار نیست وقت خداحافظی با دنیا، با اون "طرف" تو یه قبر بری که اگه ازت پرسیدن: چرا این کار رو کردی؟ بگی: از هم قبریم بپرسین. ایشون کااااااملا در جریانن و پاسخ های لازم رو می دن!    

سلاآممممم؛ چیه؟ چه شه سلام به این قشنگی؟ کللی براش خلاقیت به خرج دادم. از من می شنوین، به جای چش غره رفتن، یه جواب درست و حسابی به سلام خوشگل امروزم بدین. حیف نیست صبح شنبه به این قشنگی؟ راستی! ادامه بحث، رای آورد. 466 رای موافق در مقابل 220 رای مخالف. ما اینیم دیگه. تو همه کارامون باهاتون مشورت می کنیم. اونوقت "شما" به سلام من گیر بدین!!!  

******

سه گل روییده اندر باغ احساس

گل سوسن گل لاله گل یاس

گل اول که ماه عالمین است

عزیز فاطمه نامش حسین است

گل دوم نگر غرق است در فضل

امید مرتضی نامش اباالفضل

گل سوم گل میعاد باشد

امام چهارمین سجاد باشد.

اعیاد شعبانیه مبارک و سلاآآآم

‏(معصومه، بجنورد)

سلام دوستاى هم اندیش... به نظر من هر کى می تونه از هر چیزى بر اساس میل و سلیقه ى خودش استفاده ى درست یا غلط بکنه. یعنى ما نمی تونیم برا کسى تعیین کنیم که چیکار کنه یا بالعکس... اصلن چرا می پیچونم؟! بابا! هر کسى عقل داره دیگه! درست می گم یا نه؟؟؟ (منم تداعى یم، 11 دى 67)

امید: سلاااااام؛ می گم می دونی چن روز پیش امام جماعت مسجد بلال چی می گفت؟ د! نمی دونی دیگه! من می دونم؛ ولی نمی گم!!!... بابا! شوخی کردم. ما از این بخیل بازیا بلد نیستیم دربیاریم. راستش می گفت: "نمی شه انسان به این جهت که عقل داره به حال خودش رها باشه." می گفت: "عقل، باید عقل داشته باشه." می گفت: "همیشه باید عقل بالاتری باشه که این عقل رو هدایت کنه که وظیفه انبیاء و اولیاء هم همیشه همین بوده؛ درغیراین صورت، آدمیزاد می ره سراغ چیزای دنیایی. چیزایی که دلش می خواد." یه شعر هم از جناب مولوی خوند که اگه عقل، برا خودش رها باشه چی می شه...

هم مزاج خر شد است این عقل پست

فکرش این که چون علف آرم به دست

امید: سلاااااام؛ راستش! چن روز پیش یه دوستی بهم گفت: دلم برات تنگ شده می یام ببینمت! اومد؛ ولی چه اومدنی؟!! یه سره سرش تو گوشیش بود. یه سره! یه چیزایی بهش گفتم؛ ولی احساس کردم اون تو موقعیتیه که حرفام رو اصلا نمی شنوه. جونم براتون بگه که من خیلی به این قضیه تا حالا فکر کردم. که چی می شه که حرفای منطقی دیگران رو آدم اثر نمی کنه؟! حرفایی که اگه به دیوار بزنی، حتما سوراخ می شه؛ ولی به هیچ وجه از گوش ما رد نمی شه! چرا واقعا؟! بعدها بیشتر باید درموردش صحبت کنیم. از اون بحثای اساسیه!

******

سلام؛ چرا هیچکس راهکاری برای رفع بیکاری و... نداد؟! البته منم راهکار ندارما! فقط یه تصویر ذهنی قوی دارم! یه جایی خوندم: من که "هیچم" دیگرانم که "هیچند"چطور هیچ از هیچ می تونه توقع "همه چیز" داشته باشه؟! پس بهتره تنهاییمونو با خدا و بنده های خوب "واقعیش" سر کنیم و دنبال فعالیت های سالم باشیم! (الهام)

امید: سلاااااام؛ می گم دیدین یکی از یه سانحه، جون سالم به در می بره و خدا عمر دوباره بهش می ده، همه اونو چه جوری نیگا می کنن؟ منم دارم امروز پیام نما رو همونجوری نیگا می کنم. یه چشمم بهشه و یه چشم دیگه ام به پیامکا. از صبح تا حالا دارم قربون صدقه اش می شم. انگار خدا دوباره بهمون دادش. دیروز وقتی قطع شد، قلبم اومد تو حلقم! گفتم این دفعه دیگه پیام نما رفت هوا! داشتم سکته رو می زدم که گفتن: "نه! اینجوریام نیس! فرستنده ها مشکل پیدا کرده." خلاصه تا هس باید قدرش رو بدونیم. ممنونم از دلواپسی هاتون. چن تا کوچولوهاش رو براتون می ذارم.

******

سلام؛ واى امید! چرا پیام نما موجود نیس؟؟؟؟ من جنبه ندارم. نگران می شم! بگو چى شده! نکنه... صلوات بهتره. (فرزانه، 72، مشهد)

******

""اورژانسى"" ارتباتمون با شما قطع شده. من باشگاه می خوام. کمک! (افسانه از رشت)

امید: سلااااااام؛ چیه؟ چرا همه دستاتون زیر چونه هاس و خیره شدین به من؟ نکنه انتظار دارین همین اول کاری، کللللی چیز بگم؟ نه! کوپونم رو نیاز دارم! آدم باید بجا و به اندازه حرف بزنه! بعععععله! اینم از اثرات هم اندیشانه!

******

مرد از سر کار برگشت. دید زنش خوابیده و پتو رو کشیده روی سرش. مرد، پتو رو کنار زد و در گوش زنش گفت: پاشو شام رو بیار! آخرین بازدیدت تو وایبر، یه دقیقه پیش بوده!!!! (یکی از همین نزدیکی ها)

سلام؛ موضوع این هفته معضلات استفاده از شبکه های اجتماعیه یا طرز تهیه خورشت قورمه سبزی؟ موضوع به این داغی رو ول کردین دارین سر قورمه سبزی بحث می کنین؟ به جای این حرفا راهکار برای استفاده های نابجا از شبکه های اجتماعی بدین. جوونای زیادی هستن که زمان زیادی رو به این شبکه ها اختصاص می دن. بهتره آگاه تر بشن. بحث رو داغ تر کنید. امیدخان! شما واقعاااا دل خجسته ای ها!!! (یه هم اندیش گیلانی)

امید: سلاااااااام؛ آهای اونایی که پیامکاتون بوی قورمه سبزی می ده و منم گرفتار می کنه، همینو می خواستین؟! نمی گین یکی یه چیزی بهم می گه و دل نازک من ممکنه ترک برداره؟ آخ یاد سهراب سپهری افتادم...

به سرغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من!