سلام؛ گاه باید مسیر خود را عوض کنیم. همیشه یک راه پاسخگو نیست. جرئت انتخاب روشی جدید را داشته باشیم. شاید اینگونه پیروز شدیم.
(زهرا دستگردی از بیرجند)
امید: سلااااام؛ با خودم گفتم این جمله زهرا خانوم حتما از چیزایی که من می خوام بگم مهمتره. گرفتین مطلب رو که. خیلی از گره هاتون رو می تونه باز کنه.
******
سلام؛ آقا امید از شما دیگه بعیده! منظور مامان حسین از ایلام این بوده که در حال خوندن هم اندیشان غذاش روی اجاق گاز سوخته و دیگه شام بی شام. حالا ابهامش کجا بود؟ افتادددددد...
(مصطفی از اصفهان)
امید: می خواستم ببینم شماها حواستون هست یا نه که خدا رو شکررررر هست! امید، کم نمی یاره!
******
سلام امید؛ چیه؟ چرا هنگ کردی؟! من فکر کنم مامان حسین منظورشون از بیرون رفتن و شام خوردن اینه که کباب تابه ای رو بردارن و ببرن در فضای مطبوع بیرون میل کنند. با توجه به جمله قبل و بعد "ها" این استنباط شد. درسته؟
(مرضیه، 370)
امید: درسته! بابا! دوباره دارین گیجم می کنینا!
******