امید: سلامی گرم به گرمای تابستونی خورشید به همه هم اندیشان؛ به همه پدربزرگ ها و مادربزرگ های هم اندیش که می دونم چراغ خاموش تو باشگاهن و باید با کمک نوه هاشون، چراغ ها رو روشن کنن. به همه پدر و مادرهای عزیز که لازمه حضورشون تو باشگاه پررنگ تر از این بشه. به همه دانشجوها که فقط دو هزار نفرشون تو آخرین سرشماری پیامک دادن و می دونم که تعدادشون خیلی بیشتر از اینه و ضمنا بعضی هاشون هم یادشون می ره رشته و مقطع تحصیلیشون رو آخر پیامکشون درج کنن. به زوج های جوان و دختر و پسرهای دم بخت که حضورشون تو باشگاه چشمگیره و آرزوی همیشگیم برای همشون اینه که خوشبخت بشن. به پشت کنکوری ها که با وجود کنکوری که دارن؛ اما بازم به باشگاه وفادارن. و سلام به همه دانش آموزان پرشور و نشاط هم اندیش که حسابی برا باشگاه تبلیغ می کنن و بعضی هاشون هم حتی تو کلاس، جلسات هم اندیشی می ذارن. همتون سلامت باشین. راستی! ببخشید که امروز حرف هام طولانی می شه. ******
بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلام دوستای گلم؛ حواستون هست که فصل گل و بلبله. قدر بهار رو بدونید که با یه چشم بهم زدن تموم می شه. از زیبایی های طبیعت دور و برتون غافل نشینا! از تماشای برگ های تازه و با طراوت درخت ها گرفته تا شنیدن آواز پرندگان و هم صحبتی با گل های وحشی که این روزها خیلی جاها می شه پیداشون کرد. شاید باورتون نشه؛ ولی من باهاشون حرف می زنم. ****** سلام امید؛ دیروز این جمله رو خوندم بدجور روم تأثیر گذاشت. تو رو خدا درجش کن تا دوستامون یه کم در موردش فکر کنن: بدترین چیز اینه که محبت مادر رو با "هان" و "چیه" و... جواب می دیم بعد زنگ یه غریبه که فقط هوسه با "جانم" جواب می دیم! (فاطمه جعفری، همدان، دانشجوی اقتصاد) ****** بازم سلام به آقا امید و بقیه هم اندیشان. مثال برای مورد 2 (یعنی مواقعی که چیزی واقعا بده و پدر و مادرها هم مخالفن): رابطه با جنس مخالف و آمد و رفت بی وقت شبانه که پایه و اساس تمام مشکلاته. ******
بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلاااام خوبان و یاران همیشگی. چند روز پیش داشتم با مادرم درباره همین غولی که به کره زمین حمله کرده صحبت می کردم. هم اندیشان: غ غ غ غ غوووول! امید: بله! غول! مگه غول حتما باید شاخ و دم داشته باشه تا به چشم بیاد. همین که یه چیزی هیکل بزرگی داشته باشه و ویرانگر باشه می شه غول. مثل همین "زندگی ماشینی" که هیکلش تمام کره زمین رو گرفته و به تدریج هم داره روابط دوستانه بین آدما و خانواده ها و حتی اخلاقیات رو ویران می کنه. هم اندیشان: چی بگیم امید خان! ظاهرا که حق با شما است. خب! می گفتی... امید: آره خلاصه. به مادرم گفتم: زندگی ماشینی و گرفتاری هاش بدجور داره بین آدما فاصله می اندازه. داره کاری می کنه که همه سرشون تو زندگی خودشونه و روابط بین خانواده ها داره ضعیف می شه. به این نتیجه رسیدیم که برای در امان موندن از این غول ویرانگر، تو همین چند روزه همه اعضای خانواده جمع شن و با هم یه هم اندیشی راه بندازیم، مطمئن هستم وقتی همه درباره مشکلاتی که این فاصله ها می تونه ایجاد کنه و تاثیرات خوب در کنار هم بودن بحث کنن و چیزهای فراموش شده یادشون بیاد، برای بیشتر با هم بودن تلاش می کنن.راستی! خیلی از اختلافاتی که بین نسل قدیم و جدید پیش اومده سر همین زندگی ماشینیه. ****** بقیه در ادامه مطلب...

سلام و خسته نباشی به آقا امید و دست اندرکاران. ریشه: به نظر من ریشه ی این اختلافات تفاهمیه که هیچ وقت به فکرش نیفتادیم؛ چون تو این وسط بین بزرگتر و کوچیکتر حالت لج و لج بازی افتاده که باعث شده این اختلاف عمیق بشه و من به جرأت می گم که هیچ وقت با والدین ننشستیم و رو در رو مذاکره کنیم. خیلی از جوونای امروز پا رو از خط قرمز اون ورتر گذاشتن. حق والدینه که گیر میدن گاهی... چیه؟ می گیم استقلال شخصیتی می خوایم وقتی هنوز عمق خوب و بد روزگار و بازی هاشو ندیدیم. دوستون دارم (مهدی از اسلام آباد غرب) ****** ریشه: سلام؛ به نظر من مورد اولی درسته؛ چون قدیمی اند. تنها دلیلش هم زندگی ماشینیه. مثلا اینترنت و گوشی و ماهواره است که بیشتر ازشون استفاده می کنیم. فکر می کنن راه خلافی رو می ریم؛ پس بهشون ثابت کنیم که خلاف نمی کنیم و به اندازه نیازمون استفاده می کنیم تا اونا هم درکمون کنند. (فرشاد، ۲۲ ساله از گنبد) امید: سلام دوستان! درسته! بخش قابل توجهی از اختلاف نسل ها به خاطر امکانات و وسایل جدیدیه که اومده. خب! اگه قرار بود از این امکانات درست و بجا استفاده بشه که با کمی آشنایی بزرگترها با این امکانات و اعتماد کردن اونا بهشون و به خود ما، مشکل یه جورایی حل می شد. فعلا مساله اینه که ما هم درست از این امکانات استفاده نمی کنیم. ******
بقیه در ادامه مطلب...

سلام هم اندیشان؛ من چی کار کنم؟ همین الان با مامانم دعوام شد. سر یه آهنگ پیشواز. می دونین چیه؟ اختلاف سنی من و مامانم کمه و همه حسرت می خورن؛ اما گاهی اوقات حس می کنم مامان من هیچ تفاوتی با یه مادر بی سواد نداره. تو رو خدا کمکم کنید. حس می کنم مامانم می خواد عقایدشو به من تحمیل کنه. (زهرا از تبریز) امید: سلاااام دوستای خوبم؛ فکر کنم بهتره یه کم ریشه ای تر بحث رو ادامه بدیم. به نظر شما چرا چنین اتفاقی می افته؟ "جوونا خواسته هایی دارن که نمی تونن برآورده اش کنن چون پدر و مادرا مخالفن." یا "اعتقادات و باورهایی دارن که مورد پذیرش پدر و مادرهاشون نیست." ریشه این اختلافات چیه؟ اینه که پدر و مادرها قدیمی اند و نیاز و نگرش فکری امروزی جوونشون رو (هر چند هم بدون مشکل و یا درست باشه) نمی تونن درک کنن؟ یا اینکه به خاطر تجربه ای که دارن صلاح و مصلحت هایی می بینن که اون جوون نمی بینه. (پیرها چیزهایی رو که جوون ها فقط تو آینه می تونن می بینن، تو خشت خام می بینن) اگه ما بدونیم که ریشه مشکل کدوم یک از دو موردیه که گفته شد خیلی بهمون کمک می کنه. اگه مورد اول باشه تلاش می کنیم تا درکمون کنن؛ تا حالا هم راهکارهای خوبی دوستامون دادن. اگه هم مورد دوم باشه ما باید تسلیم شیم. حالا از کجا بدونیم کدوم یک از موارده؟ اول پیامک هاتون بنویسین: ریشه ****** بقیه در ادامه مطلب...

پیام: سلام. چطورین؟ اوضاع و احوال که خوبه. خدا رو شکر. دارین راجع به اختلاف نسل ها گپ می زنین. ما هم بازی. بریم......... ****** سلام. ممکن است با بزرگ ترهامون اختلاف نظر داشته باشیم، اما باید این رو در نظر بگیریم که انسان وقتی در کنار کسانی که با او اختلاف نظر دارند، هست، به رشد فکری می رسد. (مریم، از گلستان) پیام: آفرین، ولی به شرطی که افراد مهارت گفتگو رو هم داشته باشن. یعنی صرف اختلاف فکری؛ رشد فکری نمیاره. ****** سلام. تا حالا دقت کردین لذتی که تو (کوفت) گفتن مامان هست، تو (قربونت برم) هیچ کس نیست! (رویا، 17 ساله) ****** بقیه در ادامه مطلب...

امید: باز هم سلام؛ چقدر زود گذشت. انگار همین چند دقیقه پیش بود که بهتون سلام کردم. حواستون که هست؟ نکته داره ها! ****** هم اندیشان سلام؛ می خواستم به عاطفه جان بگم من حق رو به مامانت می دم. بزرگان و مو سفیدای شهر ما می گن: "تا تنور داغه نونت رو بزن" درس همیشه هست؛ ولی خواستگار خوب و... همیشه نیست. دختر هم تا یه سنی براش خواستگار میاد و بعد به مرور کم می شه. سعی نکن با گرفتن بهترین مدرک، رو آینده ات پا بذاری. (همدم متاهل، 25 ساله از دهاقان اصفهان) ****** راهکار: پدر من اجازه نداد من درسم رو ادامه بدم. گفت: تا همین دیپلم بسه. چرا؟ چون مثل مادر دوستمون به من اعتماد داشت ولی به جامعه نه! باهاش حرف زدم. بالاخره پدرمه و رگ خواب هایی رو ازش می دونم! گفتم حق با شماست. الان خود شما چقدر به خاطر کم سوادیتون زجر می کشین؛ پس باید من هم درس بخونم... الان اجازه داده برم حوزه فقط به این شرط که خوابگاه بدن بعدش هم خودش هفته ای یک بار بیاد دنبالم. (زهرا محمدخانی) ****** بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلااام دوستان باوفا؛ مشتاقانه می ریم سراغ پیامک هاتون... ****** اختلاف من با پسرم سر چت کردن؛ دیر خوابی و به دنبالش به دانشگاه نرفتن، وابستگی زیاد به موبایل، انتخاب دوستان نامناسب، بی احترامی به من و پدرش بود. بگو مگوهای ما خیلی زیاد بود. تصمیم گرفتم رهایش کنم و زمان بگذره تا خودش بفهمه. دورادور حواسم بود. خدا رو شکر نتیجه داد و خیلی بهتر شده. (39 سالمه و 1 ساله هر روز هم اندیشان رو می خونم. (یه مادر عاشق و نگران پسر) ****** بقیه در ادامه مطلب...

زمانی که من شام می خورم، پدرم صبحانه می خورد و من به تفاوت نسل ها می اندیشم! (م، شلمان) امید: دوستان خوبم؛ سلاااام. این اتفاق واقعا داره می افته. چند وقت پیش دوستم می گفت: "پسر همسایمون ساعت دو و سه صبح می یاد خونه و تازه اون موقع، شام می خوره." دوستان! اگه بخوایم تو بحث این هفته به نتیجه برسیم اول باید ببینیم اختلاف نسل ها تو چه زمینه هایی پیش اومده و کجاها ما داریم اشتباه می کنیم و باید روی خودمون کار کنیم و کوتاه بیاییم و کجاها بزرگترها. ما اگه متوجه جاهایی که حداقل خودمون باید کوتاه بیاییم بشیم، خیلی از مشکلاتمون با بزرگترها حل می شه. ****** بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلام دوستان؛ خوبین که؟ حتما همینطوره. این هفته می خوایم بحثی رو دنبال کنیم که تو نظرسنجی بالاترین رای رو آورد. بحث تفاوت نسل ها و اینکه پدر و مادر و فرزند که از دو نسل متفاوت هستن چطور باید با وجود این اختلاف، با همدیگه کنار بیان؟ چطور باید همدیگه رو بفهمن؟ البته یه کم طول می کشه تا بحث داغ شه. باید صبوری کنین؛ ولی حتما برای هممون بحث پرباری خواهد بود. ****** سلام خدمت هم اندیشان. کوثر بوری پور هستم از رامهرمز. از نظر من بهترین موضوع اختلاف نسل ها است؛ چون مشکل خیلی ها است. منم با این مشکل دست و پنجه نرم می کنم؛ ولی من جای فرار می رم تو اتاقم. ****** سلام دوستان؛ انشاا... که حالتون خوب باشه. بازم یه هفته جدید و یک بحث جدید. "تفاوت نسل ها" در درجه اول وجود این تفاوت ها کاملا طبیعیه؛ چون گاهی فاصله سنی ما با والدینمون به چند دهه می رسه. در این مدت عقاید مختلفی شکل گرفته که گاهی درست و یا نادرست بوده. مسئله اصلی اینه که ما چطور باید عقاید اون ها که گاهی خیلی برامون سنگینه رو قبول کنیم یا چطور قانعشون کنیم که عقاید ما هم می تونه درست باشه. چطور بگیم که ما به عنوان نسل جدید علایقی داریم که دوست داریم ازش طرفداری بشه یا اگه اشتباهه ما رو قانع کنن که دلیل عیب بودنشون چیه و کلی سوالای دیگه (نفیسه، دانشجو، کاشان) ****** بقیه در ادامه مطلب...

- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
