
سلااام؛ صرفا جهت شوخی و خنده. کشتی بزرگ در حال غرق شدن بود. کاپیتان بر اساس تجربه اش دستور داد همه از کشتی خارج شن. مردها جلوتر از همه می رفتن که کاپیتان داد زد: خجالت بکشین! حق تقدم با خانم هاست! خانم ها همین جور که از کاپیتان تشکر می کردن، می رفتن. نوبت مردها شد. کاپیتان گفت: "آقایون حالا بفرمائید بروید. کوسه ها به اندازه کافی سیر شدن." قابل توجه مسافران کشتی هم اندیشان. (ساناز از فاریاب)
امید: سلااااام؛ می گم آخه این سنگ دلیا به من می یاد؟!! یه مورچه از رو دیوار بیفته من تا دو روز براش غصه می خورم که حالا با این پا و کمر دردکن، چطور می خواد کار کنه! آخه می دونین که؟ کار کردن تو خون مورچه هاس! اگه خدایی ناکرده، بیمارستان بستری بشن، باید دو نفر مراقبشون باشن که فرار نکنن و برن سر کار!!!!
******
سلام؛ در جواب اون ناشناسی که ناامید و گناهکار و افسرده بود: منم بر اثر گناه، زندگیم داشت تباه می شد؛ ولی به خودم اومدم و از خدا ناامید نشدم. اول، دست از گناه کشیدم و بعد که قلبم کم کم آروم گرفت، واسه جبران اون ها دنبال راه حل گشتم و الان به چیزایی که می خواستم با کمک خدا رسیدم. سخته؛ ولی شدنیه. به خودت زمان بده و به خدا امیدوار باش. در جواب کسی که گفتن از خدا ناامید شده و دیگه می خواد به کارای نادرست دست بزنه هم بگم: ما که توی گذشته همه اون کارا رو کردیم، به کجا رسیدیم؟ نادم و پشیمان، دوباره برگشتیم. خدا مهربون تر از این حرفاست؛ منتها هر کاری به صبر و امید و مدارا نیاز داره. (مرضیه از کرج)
******
سلام ناشناس عزیز؛ دیدی نمی تونی خدا رو فراموش کنی؟ خودت اول پیامت نوشتی: "قسم می خورم!" آخه عزیز دلم! به چی قسم می خوری که از خودش عزیزتر باشه؟ نمی خوام شعار بدم چون خودمم عین تو صد بار بدتر از اینا رو گفتم؛ ولی وقتی پشت سرمو نگاه کردم دیدم هیچکسو ندارم جز خودش که بهش تکیه کنم. عزیزم صبر کن خودش می دونه چیکار کنه. فک نکنی دلم خوشه اینا رو می گم. نه! هزار درد تو سینمه که یکیش اینه که بچه ای که ده سال منتظرش بودمو به خاطر مشکلی که داره فردا باید با پای خودم برم سقط کنم. پس بدون داغونم ولی خدا رو ول نمی کنم. (سحر، انزلی)
امید: وای! می دونی دارم به چی فکر می کنم؟ به این که اگه کسی با وجود شرایط سختی که داره، بازم امید و توکلش به خدا باشه، چی می ی ی ی شه! اصلا می دونین؟ این یکی از راز و رمزای مهم رفاقت با خداس. خدا هم که می دونین؟ تو رفاقت، لنگه نداره. به شرطی که از راز و رمزای رفاقت باهاش خبر داشته باشیم.
******
اینجا باشگاه هم اندیشانه
درست مثل خندوانه
شیرینه مثل هندوانه
مسئول اونجا رامبد جوانه
مسئول ما آقای بیدگلیانه
چند وقت دیگه با دعوت رامبد
توی خندوانه مهمانه
اگر غیر از این باشه
برای همیشه این غصه در دل ما پنهانه
سلام آقا امید؛ چطوره؟ خوب بییید؟
امید: برو بالاتر!
******
سلام؛ در جواب زهرا جان که گفته بود خدا کسایی رو که ناخالصی بیشتری دارن بیشتر دوست داره باید بگم: شما بچه ای رو تصور کن که ی چیزی رو از مادرش می خواد و مادر می دونه که اون چیز به صلاح بچه نیست؛ ولی وقتی اصرار بیش از حد بچه و دست و گریه ها و دست و پا زدناش رو می بینه، اون وسیله رو بهش می ده؛ ولی می گه: برو! برو! ببینم می خوای چیکار کنی؟ (مریم)
******
سلاااااام به نیک اندیشان؛ "بسیارى از ما درگیر گذشته هستیم و نگران آینده. دریغا که شادیه لحظه ی حال را از دست مى دهیم. شادى در زمان حال و مکان حاضر، نهفته است. بیاییم همه چیز را به خاطر عشق به خدا انجام دهیم. هر آنچه مى خوریم، هر نیایشى که به جا مى آوریم، هر کمکى که به دیگران مى کنیم، هر آنچه که انجام مى دهیم، همه را به عنوان پیشکش به خداوند به انجام رسانیم. و آن گاه، زندگى، ماجرایى پر شور مى شود که هر لحظه اش درخشش اختران را نوا مى دهد. (آسیه)
******
سلام؛ چند وقت پیش که می رفتم کلاس های مربیگری مهد، تو بحث "رفتارهای نامطلوب کودکان" گفتن: "برای ناخن جویدن بچه ها به هیچ وجه نباید به اونا تذکر داد که وضع رو بدتر می کنه. ناخن جویدن، علت های مختلفی داره که یکی از مهمتریناش اضطراب و ترسه. مثلا بچه، شب ادراری داره و پدر و مادرش دعواش می کنن و اونم از ترس و اضطراب، به ناخن جویدن روی می یاره." به نظرم می شه برا برطرف کردن ناخن جویدن بچه ها، از اصل تقویت مثبت هم استفاده کرد. مثلا زمانی که کودک ناخن نمی جوه، بهش جایزه داد و تشویقش کرد. منتها نباید به خاطر اون جایزه، سرش منت گذاشت یا گفت: "این جایزه رو بهت می دم که دیگه ناخن نجوی!!" اگه بعد از جایزه گرفتن بازم شروع کرد به ناخن جویدن، نباید سرزنشش کرد. باید کارمون رو ادامه بدیم و دوباره تو یه موقعیتی که ناخن نمی جوه بی منت، تشویقش کنیم. (فاطمه طوسی، 19 ساله، تهران)
امید: منم یادمه یه جا خوندم که موقعی که بچه ناخن می جوه باید بدون اینکه متوجه بشه، حواسش رو به یه چیزی که دوست داره، جلب کنیم. راستش! مشکل خیلی از بچه هاس. یه دلیل مهمش هم اینه که آسون ترین کار برا کنترل بچه ها، دعوا کردن و ترسوندن اوناس.
******
سلام؛ کی گفته روابط، تو کشورهای غربی سرده؟ دوست من یه سالی اونجا زندگی کرده. می گه اتفاقا خیلی با هم خوبن. اینقدر جوامع غربی رو بد جلوه ندید! (آتنا از 021)
امید: یکی از دوستام تئاتر یه نفره کار می کنه و به خاطر خلاقیتش تو کارش، اکثر کشورها دعوتش کردن و رفته. یه بار بهش گفتم: مردم کدوم کشور از همه باحالتر بودن؟ گفت: "یه شهر، تو هلند" گفت: "همه به هم با شادی سلام می کردن و حتی می زدن رو شونه ی همدیگه." من زیاد شنیدم که مردم خیلی از جاهای اروپا شادن و با احترام و محبت با دیگران رفتار می کنن؛ ولی می دونین؟ وقتی برین تو زندگی خیلی هاشون، می بینین تنهان. بچه هاشون رفتن و پیششون نیستن. کمتر بهشون سر می زنن؛ البته وقتی سر می زنن حتما بامحبتن؛ البته بازم محبت، از نوع خودشون. مثلا کم پیش می یاد بچه ای حاضر بشه از پدر و مادر پیر و ناتوانش مراقبت کنه. یکی از دلایل مهم این اتفاق هم برمی گرده به حدود دویست سال سابقه ی اشتغال خانوم ها تو غرب که الان اینجوری تو نسل، خودش رو نشون داده. چون پدر و مادر، هر دو بیرون بودن و بچه تو مهد، "کم کم" عاطفه ها این مدلی شده. معمولا بچه ها 18 سالشون که می شه، می رن دنبال کار و علاقه های خودشون. همه ی اینا رو می گیم که تجربه بشه و ما به اونجا نرسیم! نه اینکه اونا رو بخوایم بکوبیم!
******
سلام؛ یه مادربزرگ پیر، مهربون و مومن و روشندل دارم که از یه جای دور از اطراف خراسان اومده و مدتیه مهمون ماست. ایشون عاشق نماز و مسجده. هفته پیش بردمش مهدیه شهرمون واسه دعای ندبه. خیلی خوشحال شد و کلی دعام کرد. این حس خوب خودمو برا همتون آرزو دارم. (الهام از تبریز)
******
سلام به ناخدا امید و سرنشینان کشتی هم اندیشان؛ خدا قوت ناخدا! خوبید؟ خدا رو شکر. آقا امید دستور گلاب گیری تو خونه رو تو آستینت نداری؟ اگه داری رو کن که احتیاج دارم. ما تو روستا زندگی می کنیم و الان فصل گلای محمدی و نسترنه. می خوایم تو خونه گلاب بگیریم. ممنون از همتون. (مهشید عربی زاد از کردستان، شهرستان قروه، روستای گزلقایه)
امید: صاف سراغ این یه قلمی رو گرفتی که تو آستینمون نیست! فقط می دونم دستگاه های گلابگیری خونگی هم ساخته شده. تو اینترنت جستجو کنی پیداش می کنی.
******
سلااااااام به همگی؛ " و بعضی از مردم کسانی هستند که تنها خدا را به حرف و زبان می پرستند (نه از باطن و حقیقت)! همین که به خیر و نعمتی برسند اطمینان خاطر پیدا می کنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آن ها رسد، دگرگون شوند و از خدا روی گردان. چنین کسی هم دنیا را از دست داده و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است." (حج/ 11) (فاطمه، ۷۲، گلپایگان)
******
سلام به همگی؛ باران رحمت خدا همیشه می بارد. تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم. (مامان سیدمحمدمهدی و فاطمه سادات)
******
سلام امید؛ اغلب این دختر خانوما توقعشون خیلی بالاس برای انتخاب همسر. بهشون بگید واقع بین باشن. واقع بین نباشید می مونیدا. تجربه شده که می گم. یه چیزایی از آدم می خوان! من پشیمون شدم دیگه زن نمی خوام! (محمد)
امید: یه مررررد که به این راحتیا جا نمی زنه! پاشو برو جلو، منم از اینجا هوتو دارم!!
******
بزرگی وصیت کرد که برای سلامتی عقلتان هویج بخورید. همه خندیدند؛ ولی هیچ کس ندانست که این روزها عقل همه به چشمشان است. (عاطفه مقدس، ۱۹ ساله، صومعه سرا، روستای نرگستان)
******
سلام آقا امید؛ من چند روزی بیشتر نیست که باهاتون آشنا شدم. کمکم کنید. من اصلأ حالم خوب نیست. زود حوصله ام سر می ره. زود عصبانی می شم. می رم تو اتاق و درو رو خودم می بندم. خانوادم ازم ناراضین. (ص.ب)
امید: مطمئن باش یه کارایی کردی که خدا آوردتت اینجا. حالا فقط دو دستی هم اندیشانو بگیر و رهاش نکن. خیلی زود می بینی که داره یه اتفاقاتی تو رفتارات می افته. رهاش نکنیا! اینم یه راهکار...
******
دیروز عمل پیوند عضو داشتم. باشگاه رو به من پیوند زدن و الان دیگه عضوی از باشگام. امروز حالم خیلی خوبه. (مریم از نصف جهان)
******
سلام؛ یکی از راه هایی که می شه فهمید خدا ما رو به حال خود واگذاشته یا نه؟ اینه که توفیق توبه کردن نصیب ما نمی شه. دیگه این که توانایی عبادت برای اونو از دست می دیم. (سیده ریحانه)
******
سلام امید؛ شماره پیامک: 30002020 حرم رضوی هم برای پاسخگویی پیامکی به سوالات شرعیه. خودم هر وقت سوال دارم می پرسم. (مریم از جوین)
******
سلام به همگی؛ خدایا شکرت. چقدر پیام "مامان فاطمه محیا از بندرعباس" به دلم نشست. این چند روزه اتفاقای ناگواری برام افتاد که امروز دیگه یکی از اون فاجعه هاش اتفاق افتاد. خسته و ناراحت اومدم هم اندیشانو خوندم. ایشون دقیقا جمله ای ک من احتیاج داشتمو گفتن. می گم خدا چقدر قشنگ و حساب شده هوای بنده هاشو داره ولی من بنده!! (فاطمه.ف، طلبه، 72 از شهر آفتاب)
امید: همتون و همه ی عزیزانتون رو به خداوند می سپارم.
تعداد پیامک های دیروز: 3036
مطالب مشابه:
- هم اندیشان یکشنبه 10 خرداد ماه 1394
- هم اندیشان شنبه 9 خرداد ماه 1394
- هم اندیشان چهارشنبه 06 خرداد 1394
- هم اندیشان سه شنبه 05 خرداد 1394
- هم اندیشان دوشنبه 04 خرداد 1394
- هم اندیشان یکشنبه 03 خرداد 1394
- هم اندیشان شنبه 02 خرداد 1394
- هم اندیشان چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394
- هم اندیشان سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
