فلسفه حجاب

امید: سلام؛ می گم می دونین که چرا سلامم کوتاه بود؟ پس، بی مقدمه! 

******

سلام؛ امید! بهتر نیست برای مختومه اعلام کردن فلسفه ی حجاب دوباره رای گیری کنی؟! آخه هنوز سؤال بی جواب زیاده... تازه رسیدیم به سؤال من! که چرا نباید حتی یه تار موی زن مسلمون بیرون باشه؟ می دونم شنبه قراره همزمان با شروع بحث جدید، راجع به این سؤال منم بحث بشه؛ ولی انصافا از حجاب مردا کمتر حرف زده شده. حیف که تو این دو سه هفته گوشیم خراب بود نتونستم پیامک بدم؛ وگرنه خوب بلد بودم بحث رو چه جوری چالشی کنم!

(متولد 69)

امید: عجب شانسی آوردیم ما!... بگذریم... راستش! بحث حجاب، تمومی نداره. شاید تو یه فرصت دیگه بازم از زوایای دیگه ای بهش پرداختیم. حالا بریم سراغ اختتامیه ی بحث. چرا حتی یه تار مو هم نباید پیدا باشه؟ حتی یه تار! واقعا حکمتش چی می تونه باشه؟! خدا می دونه؛ ولی ما هم سعیمون رو می کنیم...  

******

امید: سلام؛ می دونین چرا سلامم امروز کشیده نیست؟ چون می خوام صرفه جویی بشه که حرفام رو جای دیگه بزنم. یعنی مجبورم بزنم. می فهمین که؟ مجبورم!

******

من تو حجاب فقط با بیرون گذاشتن موهام مشکل دارم. از بقیه لحاظ صددرصد محجبه نیستم؛ ولی خوبم! نرمالم! با این همه بحثی که درمورد حجاب شد نتونستم بفهمم که من با این حجابم مردا رو تحریک می کنم یا نه؟! از نظر شرع که می دونم اشکال داره؛ ولی عرفا نمی دونم چقدر حجابم ایراد داره. می شه به این ابهامات جواب بدید لطفا؟!

(پرنسس، 69)

امید: می گم بیاین یه لحظه هممون تصویر زنان مسلمون کشورهای دیگه رو تو ذهنمون بیاریم. از مذاهب و فرقه های مختلف اسلامی. تو کشورهای مختلف از کشورهای عربی به ویژه عربستان که سرزمین پیامبر بوده گرفته تا ترکیه، پاکستان، افغانستان، مالزی، آمریکا، کشورهای مختلف اروپایی و... بالاخره یا تو تلویزیون دیدیم؛ یا از دیگران شنیدیم؛ یا خودمون رفتیم و... به هر حال، یه چیزی جالبه. نوع و رنگ پوشش، بسیار متفاوته؛ ولی موهای زن مسلمونی بیرون نیست؛ همونطور که تو کشور ما هم اونایی که مقید به اجرای کامل دستورات خدا هستن همین کارو می کنن. ظاهرا همه ی مذاهب و فرقه های اسلامی علیرغم برخی اختلافاتی که تو مسائل مختلف دینی با هم دارن به این نتیجه رسیدن که تار به تار موی زن، جزو محدوده ی حجابه. خب! حالا دیگه بستگی به این داره که ما چقدر بخوایم به احکام خدا پایبند باشیم. احکامی که همشون روی حساباییه که بعضی هاش رو ما و همه اش رو خدا می دونه. واقعیت اینه که تا احکام خدا کامل و درست اجرا نشه، نتیجه ی لازم رو پیدا نمی کنه. آقای قرائتی می گه: "اگه شما نقشه ای برای رسیدن به گنجی داشته باشید فرضا باید 4 متر به طرف راست 5 متر به بالا بروید و بعد زمین را بکنید اگر به جای 4 متر 6 متر بروید به گنج مورد نظر نخواهید رسید. در این موارد هم اگر دقیقا به حدود الهی مقید نباشیم به نتیجه مطلوب نمی رسیم." راستی! بیاین فکر کنیم ببینیم چرا حتی یه تار مو هم نباید بیرون باشه؟ شاید به بعضی از حکمت های این حکم خدا رسیدیم. اول پیامک بنویسن: "حکم" تا شنبه همزمان با شروع بحث جدید یعنی "تقویت اراده" یه کوچولو هم به این مساله اشاره کنیم و به سلامتی بحثو جمعش کنیم. آخ! انگشت شستم!   

******

امیدخان سلام؛ شما منظور دختر اردیبهشت رو اشتباه گرفتی. می گه اگه مردها اینقدر از نظر عقلی قدرتمندند؛ پس باید بتونن خودشون رو کنترل کنن!

امید: سلاااام؛ می گم حرفایی می زنیا! شما زنا اونقدر قدرت دارین که همون مردا ازتون حساب می برن، پس چرا از سوسک می ترسین؟ هان؟ پس بپذیریم که هر کسی ممکنه تو یه چیزایی قدرتمند باشه و تو یه چیزایی ضعیف! پس باید تو چیزایی که نقطه ضعف داره حواسش رو جمع کنه و همینه که عیار آدما رو پیش خدا مشخص می کنه. خداوند از روی حکمت هایی، در زن، تمایل به دیده شدن رو قرار داده و در مرد، تمایل به دیدن رو. از اون طرف هم به زن دستور داده که خودش رو بپوشونه و به مرد هم دستور کنترل نگاه رو داده؛ پس کار هردوشون سخته؛ پس نگین چرا ما خانوما باید حجاب رو رعایت کنیم و آقایون راحت باشن. آقایون اگه راه خدا رو در پیش بگیرن راحت نیستن. همونطور که خانومایی که تو این راه قدم می ذارن باید از خودشون بگذرن. اصلا اگه کسی تا از خودش نگذره نمی تونه به خدا برسه. به این آخریه عمیق شیم لطفا. 

******

من به هیچ عنوان قانع نشدم؛ چون هیچ عدالتی بین بنده های خدا وجود نداره. تمام این حرف و حدیثا از سر شکم سیریه.

(زهرا، 68 )

امید: قبلا هم گفتم. یا باید به خدا اعتماد کنیم و تسلیمش بشیم یا باهاش  قهر کنیم و اونو از خودمون بگیریم. اگه کسی راه بهتری داره حتما بگه! راستی! شما تنها کسی نیستی که قانع نشدی. 76 نفر دیگه هم اعلام کردن که قانع نشدن. تعداد قانع شده ها هم 177 نفر بود.

******

امید: سلاااااام؛ یه چیز می خوام بگم بی ربطه به موضوع؛ ولی لازمه! دیروز روی یه آبمیوه کارخونه ای دیدم عکس یه آناناس و نارگیل زده و فقط نوشته: "پاراکودالا" البته دقیقا این اسم نبود و یه چیزی جالب! تو همین مایه ها. دقیقش رو نگفتم که مشکل ایجاد نشه! دقت کردین اسم بعضی بستنی ها و غذاهای آماده فست فود هم داره همینجوری می شه؟! ظاهرا کارخونه دارها متوجه شدن که اسم های عجیب و غریب و خارجی می تونه آدم ها رو جذب کنه! خلاصه گفتم حواسمون باشه! این روزها تاثیر عجیب شگردهای مختلف تبلیغاتی باعث شده عقل و هوش ما آدما زیر سوال بره! یعنی من چهل ساله، اون آبمیوه رو می خرم چون نوشته "پارکودالا"؟! خب! حتما چون اسمش قشنگه، چون عکسش قشنگه! خیلی چیز خوبیه!... بگذریم! بریم سر دعوای خودمون... 

******

سلام؛ توی دادگاهی که قانون اساسیش اسلامیه، شهادت دو خانوم مساوی با شهادت یک آقا است. یک خانوم هر چقدر تحصیل کرده و فرهیخته باشه نمی تونه در مقام قضاوت قرار بگیره. نمی تونه رییس جمهور باشه. خب! چرا؟ چون خانوما قدرت کنترل احساساتشون رو ندارن و این آقایون هستند که کاملا قدرتمند می تونن خودشون رو کنترل کنن و بر اساس عقل برخورد کنن. حالا من واقعا نمی تونم این استدلالتون رو قبول کنم که خانوم ها باید حواسشون باشه که همون آقایون قدرتمند دل و ایمانشون نلرزه. دلی که با دیدن رژ لب یه خانوم بلرزه خدا توش جایی نداره! پس خواهش می کنم دیگه ازین استدلال استفاده نکنین که واقعا متناقضه. امید می دونم که نمیدرجی! تو نظرات مخالفی که حق باشن، حرف حساب باشن رو چون جوابی نداری بدی یا سانسور می کنی یا کلا نمی درجی!

(دختر اردیبهشت، متولد ۷۰)

امید: وایسا ببینم! به نظرت کی به اندازه خداوند از جزئی ترین جزئیات سرشت و وجود انسان خبر داره؟ هان؟... قطعا هیچکس! به همین خاطره که یه وقتایی خداوند قانونایی می ذاره که گاهی ممکنه با عقل بشر که از خیلی چیزا بی خبره جور درنیاد. آدمیزاد خودش رو عقل کل می دونه. کارش گاهی به جایی می رسه که در مقابل خدا هم می ایسته! قانون می ذاره در مقابل قانون خدا. قانون خدا رو زیر سوال می بره و می گه از نظر من اینطوره! می گه من فکر می کنم قانون تو جواب نمی ده و قانون من جواب می ده! باور کنین هر جا این اتفاق بیافته (دیر یا زود) جز پشیمونی چیزی در بر نداره. جالبه! "فروید" سال ها پیش اومد تو غرب نظریه آزادی جنسی رو مطرح کرد. گفت: "آدما نسبت به چیزی که منع بشن حساس تر  می شن. خدا (نعوذبالله) برا خودش یه چیزی گفته!" جالبه که الان غرب داره تاوان نظریه فروید رو پس می ده. خب! بریم سر چالشی که مطرح کردی؟ گفتی چرا خانوما نمی تونن قاضی باشن و...؟ بذار اصلا پاسخت رو یه روانشناس غربی بده. خانم کلیودالسون: "به عنوان یک زن روان شناس، بزرگ ترین علاقه ام، مطالعه روحیه مردها است. چندى پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتى درباره عوامل روانى زن و مرد به عمل آورم. به این نتیجه رسیده ام که خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که خانم ها، از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابرى مى کنند؛ بلکه گاهى در این زمینه از آن ها برترند. نقطه ضعف خانم ها فقط احساسات شدید آنان است." البته خانم کلیودالسون خودش بهتر می دونه که این احساسی بودن خانم ها هم از روی حکمته؛ پس نقطه ضعف نیست. حالا اونایی که قانع شدن عدد 101 و اونایی که قانع نشدن عدد 102 رو بفرستن. تا ظهر فردا.

******

باز هم صبح شد. پروردگارا: از اینکه یک بار دیگر مرا لایق حیات دانستی سپاسگزارم. از اینکه فرصت یک شروع مجدد را به من عطا کردی متشکرم. از تو می خواهم به من درک و درایتی بیش از پیش ببخشی تا امروز اشتباهات دیروز را تکرار نکنم. فرصت هایی که در اختیارم قرار می دهی از دست ندهم و از یاد نبرم که شاید فقط برای امروز بتوانم دوستانم و یارانم را دوست بدارم!

(آذر از گلستان)

امید: سلاااااام؛ برا شروع کار، چه طور بود؟ حالتون خوب شد؟ حال من که شد. انرژی گرفتم اسااااسی. از یه جهت خوبه؛ چون الان دعوا می شه باید انرژی داشته باشیم.

******

من زنم و به همان اندازه از هوا سهم می برم که ریه های مرد. درد آور است که من آزاد نباشم تا او به گناه نیفتد. فرم بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایش می آیند. تأسف بار است که باید لباس هایم را به میزان ایمان او تنظیم کنم. (سیمین دانشور) امید! نظرت؟؟؟ چرا نمی درجی؟ جوابی براش نداری؟؟؟

(زهرا از سمنان، دانشجوی نرم افزار)

امید: باید زرنگ باشی جوابش رو تو پیامکا پیدا کنی. حالا ناراحت نشو! یه آوانس بهت می دم. به پیامک بعدی توجه بنموووو....

******

امید: سلااااام؛ بالاخره کار خودتون رو کردین؟... باشه! هر چی شماها بگین... (حتما الان دارین می گین این امید خان اول هفته ای، چی داره برا خودش می گه!) فکر می کردم من دارم آلزایمر می گیرم؛ ولی مثل اینکه شماها وضعتون از من بدتره! بابا! رای آورده! موافقای ادامه ی بحث، بیشترن. خیلی هم بیشترن. 690 در مقابل 117؛ البته یه چیز هم بگما! طبیعی بود؛ چون خیلی چیزا هنوز مونده که باید درباره اش بحث کنیم و البته همونطور که الان مشاهده خواهید کرد، بحث داره جدی تر و پیچیده تر و سخت تر می شه. خدایا به امید تو...

******

سلام هم اندیشان! آقا امید حرف های شما درست؛ ولی قبول کنید حس های ما رو نمی تونید درک کنید؛ چون شما از یه زمانه ی دیگه هستید و با ما اختلاف سنی زیادی دارید. حرف های دوستان هم درسته! دارم به همه حتی دست اندرکاران هم اندیشان می گم هیچ وقت ظاهر رو نبینید. نیت رو درست کنید. من روایت ها و داستان های واقعی رو شنیدم که ظاهر خوش تیپ ولی در عین حال ذات، باطن و نیت خوب داشتن و با این شرایط، خدا تا حدی کنار اومده.

(ز، از استان اصفهان)

امید: بابا! الان همه فکر می کنن من مال عهد دقیانوسم! من فقط 41 بهار از عمرم گذشته! (چه رمانتیک!) بعدشم: اگه به قدیمی بودن باشه؛ خدا قدیمی ترین قدیمی ها است. پس کلا حرفاش باید... نعوذبالله... می دونین؟ برا خدا، رو یه اصولی، یه چیزایی همیشه مهم بوده، هست و خواهد بود. صداقت و راستگویی قدیمی می شه؟ امانتداری چی؟ حالا حجاب هم همینطوره! به دلایلی که بعضیاش رو می دونیم و بعضیاش رو هم نه، حکم خدا است؛ ولی جالبه که خداوند درباره نوع و رنگ پوشش، صحبتی به میان نیاورده. این ماییم که باید از یه طرف بر اساس حد و حدودی که دین برا حجاب تعیین کرده و از طرف دیگه بر اساس عقل و با توجه به شرایط زمانی و مکانی ببینیم چیکار می تونیم بکنیم که هم رضایت خدا توش باشه (نوع و رنگ پوششمون، مفسده انگیز نباشه) و هم خودمون از پوششی که انتخاب کردیم راضی باشیم. راستی! جواب حرف آخرت. اگه از این قسمتش که: "با این شرایط، خدا تا حدی کنار اومده!!!!" بگذریم، باید بگم: خودت اگه جای خدا بودی، با کسی که همه ی کارهاش خوبه و فقط حجابش باعث کلللی مفسده تو جامعه شده، چه کار می کردی؟ (یه آدم بد حجاب می تونه حساب کنه که فقط تو یه روز عمرش چند نفر رو به گناه انداخته؟)   

******

سلام؛ حیفم اومد یه نکته مهم رو که خودم با یه تجربه تلخ بهش رسیدم، بهتون نگم و اون اینه که: ماهایی که حجابمون کامله و حتی چادری هستیم خیالمون راحت نباشه که با این حجاب، همه چی دیگه حله! رفتار آدم هم خیلی مهمه. مواقعی که شوهر خاله ام می اومد خونمون، به حساب اینکه شوهر خاله است و غریبه نیست، در عین اینکه چادر سرم بود، ولی باهاش خیلی راحت حرف می زدم. وقتی میوه یا چیزی قرار بود براش بیارم، زیاد تعارف می کردم. مثلا می گفتم حالا با خوردن یه موز چاق نمی شین! خدا شاهده که هیچ چیز تو دلم نبود. مشکل این بود که فکر نمی کردم که مردها می تونن این رفتارها رو رو یه حساب دیگه بذارن. خلاصه اولین پیامکی که از طرفش اومد باعث شد به خودم بیام. فورا خودم رو جمع و جور کردم. اونم فهمید و الان تقریبا داره همه چیز درست می شه؛ ولی ای کاش قبل از اینکه شوهر خالم درمورد من چنین تصوری کنه، این تجربه رو داشتم. یه چیز دیگه! شنیدم رنگ و طرح لباس زیر چادر هم می تونه برا آقایون تحریک کننده باشه. تصور کنین یه خانوم چادری تو خونه جلو مهمون، زیر چادرش یه پیراهن قرمز و یه شلوار لی تنگ پوشیده و گه گاه هم حواسش نیست و اون چادر، گوشش کنار می ره؛ به ویژه موقع تعارف کردن چیزی. راستی! یه چیز دیگه رو هم نمی دونستم که تازگیا متوجه شدم. خانوما موقع برداشتن و گذاشتن چیزی جلو مهمون مرد، ممکنه بارها "دولا" و راست بشن. حواسشون نیست که...!

(مریم، دانشجوی روانشناسی)

امید: سلااااااام؛ فعلا من چیزی نمی گم. می خوام کوپنم رو نگه دارم. نیاز می شه.

******

امید: سلااااام؛ قبل از اینکه بریم سر بحث می خوام یه چیز بگم. یه چیز نکته دار که چند روز پیش دیدم. چی دیدم؟ یه مادر پیر که با هر قدمش، پنج سانتیمتر بیشتر جلو نمی رفت و پسری که زیر بغل مادر رو گرفته بود و سانتیمتر به سانتیمتر، باهاش جلو می رفت. چند دقیقه ای طول کشید تا از جلو چشای من رد شدن و منم همچنان در فکر. با خودم گفتم: این آقا پسر داره زحمت می کشه؛ ولی خیلی فرق می کنه که با چه نیتی. می تونه همینطور که داره مادرش رو می بره با خودش بگه: "خدایا! این چه گرفتاری بود؟ کلللی کار دارم. بچه رو باید ببرم کلاس زبان. خانومم گفته باید سبزی بخری و..." می تونه هم بگه: "خدایا! می دونم که چنین لحظاتی برای تو زیباترین لحظات محسوب می شه. خوشحالم که دارم لبخندت رو می بینم.  خوشحالم از اینکه رضایت قلبیم از این کار باعث می شه با جون و دل انجامش بدم و مادرم هم اینو متوجه می شه؛ پس او هم حال خوبی پیدا می کنه و..." می گم می بینین نیت آدما تو کارایی که می کنن چقدر مهمه. نیت های خوب، برکات زیادی داره: "لبخند خدا. حال خوب خودمون و دیگران. رفع بلاها. احساس امنیت و آرامش. باز شدن گره های زندگی و مهمتر از همه: عاقبت به خیری" حالا بریم سر بحثمون...

******

الذین جعلوا القران عضین: همانها که قرآن را بخش بخش کردند (و فقط آنچه را به سودشان بود پذیرفتند) "سوره حجر آیه ی 91" در ادامه فرموده: فو ربک لنسئلنهم اجمعین: به پروردگارت سوگند، همه ی آن ها را بازخواست خواهیم کرد. پس دوستان نمی شه هم نماز خوند و هم بدحجاب بود!

(فاطمه الهوری، تبریز)

******

امید: سلاااام؛ می دونین امروز صبح، تو سرویس داشتم به چی فکر می کردم؟... به چیزایی که پیش خدا ارزش خاصی داره. و جالب اینکه همشون هم به زحمت خاص نیاز داره. همینه دیگه! می گن بهشت رو به بها می دن نه به بهانه!

******

سلام همید؛ خوبید؟ در جواب خانمی که با حجابه ولی کار گیرش نمیاد باید بگم من دختر بدحجابیم؛ ولی جایی که کار فقط برای دختر بدحجاب دارن کار مناسبی نیست. خود من اگه بخوام شاغل بشم با حجاب کامل می رم.

(مینا،  ‎اسلامشهر)

******

با سلام به هم اندیشان؛ یادت باشه این پول خردها هستند که سر و صدای زیاد و ارزش کمی دارند! پس همیشه مثل یک اسکناس معتبر و با ارزش، ساکت و مرتب و محترم باش و قدر و منزلت خودت رو با رفتارها و حرف های نابجا و نادرست نابود نکن! انتخاب کن که پول خرد باشی و ته جیب دیگران؛ یا اسکناسی که همه تو محفوظ ترین جای کیفشون ازش نگهداری می کنن!

(زهرا)

******

سلام؛ امید اگه می شه بحث حجاب یه هفته دیگه هم دنبال بشه. خیلی از ما جوونا به این بحثا نیاز داریم. واقعا این مشکل، معضل بزرگ خانواده ها شده. با تشکر از همتون.

(زینب شکاری)

امید: بحث رو ادامه می دیم.

******

سلام؛ گفتین آقایون نظرشون رو درمورد خانومای باحجاب و بدحجاب بدن، حیفم اومد شماها رو از نظرم محروم کنم. می دونین؟ چادری داریم تا چادری. گاهی چادری داریم که آدم رو مجبور می کنه نیگاش کنیم. نوع حجاب گرفتنش، حرکاتش، رفتارش، لحن کلامش و... البته ممکنه یه خانوم "باوقار" چادری که فقط گردی صورتش پیدا است هم باز صورتش جلب توجه کنه؛ ولی اون جلب توجه آنیه و زود فراموش می شه. دیگه مردی نمی تونه کلللی تو ذهنش تصویر سازی های مختلف کنه. اما... اما... خانومای بدحجاب مخصوصا اونایی که لباسای بدن نما می پوشن منشاء کلللی تصویر سازی ذهنی برا آقایون می شن. ختم کلام!

(سیاوش، 38 ساله)

امید: سلااااام؛ می گم مگه این بحثای چالشی شماها رو بیاره وسط میدون. به هر حال ممنون که نظرت رو دادی؛ ولی یادمون باشه باید سر بزنگاه ها، چشامون رو درویش کنیم! برکات زیادی تو کنترل نگاه وجود داره. اینم از اون چیزای حساسه که مورد توجه خداونده. به همین خاطره که از پیامبر روایت داریم که هر کس به خاطر خدا، نگاه به نامحرم رو ترک کنه خدا ایمانی بهش می ده که شیرینیش رو در دل حس کنه. می دونین چرا؟ چون واقعا برا آقایون کار سختیه؛ به همین خاطره که خداوند هم اجر خاصی براش در نظر گرفته. حالا تصور کنین خداوند به خانوم هایی هم که برای کمک به رفع این مشکل به خودشون سختی بدن و پوششون رو حفظ کنن، چه توجهی نشون می ده.

******

سلام امید؛ واقعا این بد حجابیا بین زن و شوهرها تفرقه می ندازه. یکیش خودم. چون هر وقت با همسرم بیرونیم چشمش دنباله زنای دیگه است و سر این مسئله همیشه دعوا داریم. جوابش اینه که: خدا چشمو واسه دیدن داده و وقتی یکی خیلی عجیب غریب بیرون میاد آدم ناخواسته دوست داره نگاه کنه و منم به همین خاطر عقده ای شدم. دلم می خواد با بدترین وضع ممکن بیرون بیام؛ اما لعنت بر شیطون. تازه خدا شاهده تو خونه هیچ چیز واسه همسرم کم نمی ذارم.

(ندا هستم)

******