
سلام امید! خدا نکشتت! الان تو یه مطب نشستم. هر وقت به سقفش نگاه می کنم یاد حرفت می افتم. یادته گفتی رفته بودی مطب و تو سالن انتظار، چون کتاب با خودت نداشتی مجبور بودی همه اش به سقف نگاه کنی و با خودت بگی: "عجب سقف بلندی داره؟!" بر عکس، این مطب، سقفش خیلی کوتاهه! ای کاش کتاب با خودم می آوردم.
(الهه از رشت)
امید: سلااااااام؛ الهه خانوم! خوب شد حرف کتاب زدی و یادم اومد که یه چیزی رو بهتون بگم. دیشب یه مطلبی تو کتاب "آیین دوستیابی" خوندم که باعث شد یه فکری به ذهنم بزنه. راستش! من عاشق نکته هایی ام که تو کتاب ها می شه "شکار" کرد. اصلا همین، می تونه به آدم انگیزه بده که با عشق، بره سراغ کتاب ها. عشق پیدا کردن این نکته ها. نویسنده کتاب، (دیل کارنگی) نوشته بود: "زن یکی از شاگردانم همراه زنان دیگری، برای خودشان گروهی تشکیل داده بودند و روی پیشرفت رفتارهای خود کار می کردند." تا حالا چند بار تو باشگاه صحبت از این شده که چه کار کنیم تا قراری که برای در پیش گرفتن یه رفتار خوب یا ترک یه رفتار بد با خودمون می ذاریم به نتیجه برسه و بعد از چند وقت، فراموشمون نشه؟! پیداش کردم! همینه! می تونین با دوستانتون گروه تشکیل بدین. هر بار درباره یه رفتار خوب و یا بد و یا یه مهارت خوب زندگی، بحث بشه و تمرین رو شروع کنین. جلسه بعد، نتایج تمرین ها رو برا همدیگه گزارش کنین. مطمئن هستم بعد از چند وقت باورتون نمی شه که این قدر پیشرفت کردین. فوق العاده است!
******
سلام؛ در جواب دوستی که گفتن چکار کنن چهرشون جذاب باشه: من قیافه متوسطی دارم؛ ولی همیشه لبخند رو لبام هست که باعث شد تو دل همه جا شم و اعتماد به نفس بالایی تو جمع دارم. دوست عزیزم! از تجربه من استفاده کن.
(آزاده، عاشق واقعی هم اندیشان از دهدشت)
******
سلام؛ اگه می شه از خنگول بیشتر بگید! اینهمه که می گن تکراری نمی شه!!
(ابوذر از اراک، روستای سناورد)
امید: از بس آدم باحالیه! الان آقا مجتبی برات از خنگول می گه و تفسیرش هم می کنه...
******
سلام؛ چند روز پیش یه جوک شنیدم بدجور رفتم تو نخش! به خنگول می گن: ما راهنما ماشین رو روشن می کنیم. نگاه کن ببین کار می کنه؟ خنگول نگاه می کنه و می گه: درسته! خرابه! درسته! خرابه! درسته!...! ما هم بعضی وقتا به زندگی اینجور نگاه می کنیم! درستی رو فقط تو روشنی و روشن بودن می بینیم! و هر وقت چراغ برای زمانی خاموش شد داد و هوار بلند می کنیم خدایا چرا من! با تو قهرم! عینهو خنگول می گیم: زندگی خوبه! بده! خوبه!... همونطور که شرط درست بودن راهنما، خاموش و روشن شدنش به صورت توامه، زندگی درست هم باید پستی و بلندی داشته باشه... ای کاش مثل بچه ها بودیم که لذت سر خوردن را با رنج بالا رفتن از پله ها عوض می کنن و اگر بپرسی امروز چطور بود می گن: عالی!
(مجتبی برهمند از یاسوج)
******
سلام رها خانوم! فالگیره باید بگه بختت بسته اس تا شما مثلا واسه باز کردن بختتون دوباره برین پیشش و جیب های مبارکشو پر کنید. اگه بگه بسته نیست که دوباره برنمی گردین اونجا. اینا حقه بازیه. دروغ محضه. به دوست منم گفته بودن بختت بسته اس؛ اما چند ماه بعد، ازدواج کرد. با یه پسر خیلی خوب. چرا به جای رفتن به اینجور جاها و پولتونو هدر دادن، مفت و مجانی از خدا نمی خواین که یه ازدواج خوب داشته باشین؟!! وقتی خدا هست فالگیر و رمال چیکارن؟؟
******
سلام؛ من یه مشکل دارم و اونم اینه که هر کارى می خوام انجام بدم چه آشپزى و چه کار خونه مامانم مدام ازم ایراد می گیره. دیگه می ترسم کارى انجام بدم. دستام می لرزه. اونوقت شما بازم بگین کار خونه رو یاد بگیرین.
(لیلا، 20 ساله)
امید: خوب دقت کنین! می خوام یه چیزی به هممون بگم که اگه خوب بهش فکر کنیم و بتونیم با تمام وجودمون بپذیریمش، می تونه بشه یه تصویر ذهنی قوی برامون و زندگیمون رو عوض کنه. ببینین! باید بپذیریم که لحظه لحظه های سرتاسر زندگی، همه اش "مبارزه" است. همه چیز حاضر و آماده و یا مطابق میل ما نیست؛ تا باعث بشه مبارزه کنیم؛ و همین مبارزه موجب می شه ارزش هر کسی پیش خدا مشخص بشه؛ ضمن اینکه خوشبختی و آرامش و عاقبت به خیریمون هم به کیفیت همین مبارزه ها بستگی داره. اگه به این اصل اعتقاد داشته باشیم؛ به فرض، وقتی یه مادر، نتونه با روش درست، اشکال فرزندش رو موقع آشپزی بهش بگه و باعث ناراحتیش بشه، فرزند، دلسرد نمی شه. با خودش می گه: "یه امتحان و مبارزه دیگه شروع شد. خب! چی کار می تونم بکنم؟ مبارزه من اینه که: دلسرد نشم و هرطور شده آشپزی رو یاد بگیرم. از مادرم ناراحت نشم و بپذیرم که همونطور که من همه مهارت های زندگی رو بلد نیستم و تو زندگی اشتباه می کنم او هم اشتباه می کنه. باید خوبی ها و محبت هاش جلو چشمم باشه. اصلا باید بشینم باهاش صحبت کنم..."
******
تازه می فهمم بازی های کودکی چه حکمتی داشت! زوووو... تمرین روزهای نفس گیر زندگی بود! الاکلنگ.... تمرین دیدن بالا و پایین این دنیا! سرسره... تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن! و گل یا پوچ... تمرین دقت در انتخاب!
(افسانه بهروزی)
******
سلام؛ الان یه سوسیس دستمه. ترکیبات: گوشت مرغ 40 درصد، روغن، نشاسته، گلوتن، اسیدآسکوربیک، ادویه جات، نمک و افزودنی های مجاز. همین دیگه! برام جالب بود. تا حالا از این زاویه به یه سوسیس نگاه نکرده بودم.
(بنی، ناز به همراه 7 تا دختر داییامون)
امید: یکی از اون افزودنی های مجاز، مواد نگهدارنده است. اصلا بذارین مستند بگم:
"خبرگزاری مهر: دکتر پریسا ترابی، عضو دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت گفت: افزودن نیترات های سدیم و پتاسیم به عنوان نگهدارنده در سوسیس و کالباس و ترکیب این مواد با "میوگلوبولین" و "هموگلوبولین" گوشت در بدن به یک ماده سرطانزا به نام نیتروزآمین تبدیل میشود..." خب! دوستان! یه مبارزه دیگه شروع شد...
******
سلام؛ چرا این مشاعره هی قطع و وصل می شه!؟خودم راش می ندازم!
راز دل با یار محرم هم نباید گفت
روزی آن محرم اگر بیگانه شد تکلیف چیست؟
(بهناز، بروجرد)
امید: خب! "ت" بدین
******
اندکی شوخی: دیروز دوستم ازم پرسید: تو این طرف چی دیدی که عاشقش شدی؟ می خواستم بش بگم: خب! آدم حسابی! اگه اون چیزی رو که من دیدم تو هم می دیدی که تو هم عاشقش می شدی!!!!!
(پریناز)
******
تجربه: سلام امید؛ من هشت ساله ازدواج کردم. پسر سه ساله دارم. قبل از ازدواج من و شوهرم با هم دوست بودیم. مادر و پدرم خیلی مخالفت کردن. حتی تا چند سال بعد، خواهرام باهام قهر بودن. حالا هم بعد چند سال روی اینکه بگم پشیمونم رو ندارم چون شوهرم دو ساله معتاده، وحشتناک بداخلاقه و دست بزن داره و...
******
سلام؛ مامانم می گه واسه ازدواج هیچوقت تو روی پدر و مادرت واینسا که اگه خدای نکرده مجبور به طلاق شدی بتونی برگردی و نگن خودت خواستی! دختر و پسر هم فرق نداره.
(زهرا.س از تویسکان)
******
تجربه: اگه بخوام از حرف گوش نکردنام و ضربه خوردنام بگم یه کتاب می شه. یه جوون عاشق، اصلا قدرت تصمیم گیری نداره. تو رو خدا به حرف خانواده ها مخصوصا پدراتون گوش کنید. بذارین با احترام ببرنتون خونه بخت تا مثل من هزار تا حرف نشنوید.
(یاس)
******
تجربه: سلام به نیک اندیشان؛ نمی شه گفت مخالفتشون درسته یا غلط. منم خانوادم البته مادرم به شدت مخالف ازدواجم بودن و بالاخره بعد از 2 سال مخالفت با بی رغبتی قبول کرد و الان یه سال و نیمه که وارد زندگیم شدم؛ اما الان متوجه بعضی از حرفای خانوادم شدم؛ ولی خدا رو شکر زندگی خوبی دارم. کم و کاستی توى همه زندگی ها هست؛ اما دیدم افرادی که با وجود مخالفت خانواده ازدواج کردن و زندگی بی دوامی داشتن؛ البته بعضی مخالفت ها شاید منشأش فقط ترس خانواده از باور و دیدگاه منفی باشه که بی دلیله؛ ولی اکثرش برحسب تجربه ایى هست که اونا دارن و ما نداریم.
(فاطمه، 24 ساله)
******
تجربه: این تجربه داداشمه که می خوام واستون بگم: 5 سال پیش به اصرار خودش و با مخالفت کل اعضاى خانواده طرف دختر خانمى رفت که از هیچ لحاظ هم کف نبودن. سن و فرهنگ و خیلى چیزهاى دیگه... اما امروز بعد از کلى دعوا و قهر داداشم مونده و جیب خالى و مهریه اى که اجرا گذاشته شده و آخرین راه که طلاقه. به گفته خودش از شر زندگى جهنمى با خانومش خلاص می شه. اینو گفتم که آقا پسرا هم بدونن فقط این موضوع مختص دخترخانوما نیست و وقتى خانواده مخالفت می کنند منطقى باشن و فکر کنند
(منیژه و محمدرضا از همدان)
امید: البته پدر و مادر هم ممکنه اشتباه کنن؛ پس چه کار باید کرد؟ باید به قول دوستمون منطقی بود و به حرف هاشون فکر کرد؛ و البته مواقعی که تعداد مخالف های ازدواج زیاده؛ احتمال خطا بودن اون ازدواج، خیلی خیلی خیلی زیاده.
******
سلام؛ باید از تموم فرصت هایی که تو زندگی وجود داره استفاده درست کنیم تا به زندگی اجازه ندیم از فرصت های ما استفاده کنه. اونوقت ما می تونیم زندگی رو اون طوری که می خوایم پیش ببریم نه اون طوری که زندگی می خواد ما رو پیش ببره.
(سعید،۲۰ ساله، دزفول)
امید: خب! قبل از خداحافظی یه پیغوم دارم براتون از "پیام". "شنبه، 26 مرداد، ساعت ده صبح تا یازده و نیم، تو ساختمون شبکه چهار یه نشست خودمونی برگزار می شه برای هم اندیشان خانوم استان تهران که برای "طرح همیاری" اعلام آمادگی کرده بودن. نشانی: ولیعصر؛ نرسیده به پارک وی؛ رو به روی مسجد بلال؛ کوچه مهری؛ پلاک هشت؛ طبقه همکف؛ پیام نمای شبکه چهار." همتون رو به خدا می سپارم.
تعداد پیامک های دیروز (دوشنبه): 2807
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
