
امید: سلام؛ حال و احوال خانوم ها و آقایون که خوبه؟ نمی دونم چه جوابی دارین می دین! من که صداتون رو نمی شنوم! ولی فقط می دونم که حال دل خیلی هامون داره کم کم خوب می شه.
******
سلام؛ همین الان از شبکه خبر گزارش زندگی یه زوج نابینا رو داشت نشون می داد. واقعا جالب بود. تازه آقا سه تا لیسانس و یه فوق لیسانس داره و در رادیو برنامه دارن. خانم بازنشسته آموزش پرورش و معلم زبان هست و همکار با همسرش. خانم می گفت عاشق مادر شوهرشه. خانم خانه دار بود. می گفت خودش آشپزی می کنه و خیلی کم از بیرون غذا می گیرن. می گفت همه کارها رو انجام می ده؛ اما فقط آروم تر از بقیه کار می کنه. الگو یعنی اییییین.
(درنا)
******
هم اندیشان سلام؛ اینم جمله ماندگار واسه خانم نویسنده باشگاه: هیچ وقت قرص هایی که حال آدم را خوب می کند، جای خوب هایی که دل آدم را قرص می کند، نمی گیرد.
(حوری از پاکدشت)
******
سلام؛ گفتین چهل سالگی سن پختگی آدماست. یکی از فامیل های نزدیک من بعد از چهل و چند سال تازه یادش افتاده که جوونی کنه. با آرایش خیلی زننده میره بیرون. لباسای عجیب غریب می پوشه، طوری که کلی براش حرف در آوردن و سر همین قضیه نامزدیه دخترش داره به هم می خوره. این کارش رو زندگی من هم تاثیر گذاشته طوری که خواستگارایی که غریبه هستن پیشنهادشونو پس می گیرن. هر چی بهش می گیم دست از این کارا بردار گوشش بدهکار نیست. آبروشو به باد داد. منم دارم به چوب کارای اون می سوزم.
(یکی از یه جای دور)
******


امید: سلاااام؛ دیروز یه طنز انتقادی تصویری نظرم رو جلب کرد؛ چون مربوط به بحثمون بود. حالا بگین چی بود؟! عکس یه نوزاد بود که داشت لباس هاش رو روی بند پهن می کرد. بالای سرش نوشته بود: "مامانم تو وایبره و وقت نمی کنه لباسام رو پهن کنه؛ اینه که خودم دس به کار شدم." سرگرم شدن به "وایبر" و شبکه های اجتماعی که این روزها تو تلفن های همراه راه افتاده با کمبود محبت خیلی ربط پیدا کرده ها! باور ندارین یه نیگا به دور و برتون بندازین!
******
فوری!! اول سلام؛ دوم اینکه: امید! سوالای خواستگاری کدوم صفحه است؟ می خوام بنویسم. امید! حتما و لطفا جواب بده!
(زهرا، هم اندیش دوآتیشه)
امید: نشونیش سرراسته! صاف برو صفحه 790
******


امید: سلااااام؛ قضیه اعتقاد به جبر و پس کله دیروز که یادتونه؟ جالبه که مولوی هم دراین باره حرفایی داره. حکایت کسی رو نقل کرده که بدون اجازه از میوه های باغ یه بنده خدایی می خوره و وقتى صاحب باغ، اعتراض مىکنه، مىگه: من کارهاى نیستم. جبر الهى منو وادار به بالا رفتن از درخت کرد. صاحب باغ هم جوابى جبرگرایانه بهش می ده و می زنه پس کله اش؛ البته جناب مولوی مثل جناب امید خان! از لفظ پس کله استفاده ننموییدن! از لفظ چوب کاری استفاده کردن! اینم ماجرا....
آن یکى مىرفت بالاى درخت
مىفشاند آن میوه را دزدانه سخت
صاحب باغ آمد و گفت اى دنى!
از خدا شرمیت کو چه مىکنى؟!
گفت از باغ خدا، بنده خدا
گر خورد خرما که حق کردش عطا
عامیانه چه ملامت مىکنى؟
بخل بر خوان خداوند غنى؟!
گفت: اى ایبک بیاور آن رسن
تا بگویم من جواب بوالحسن
پس ببستش سخت آن دم بر درخت
مىزد او بر پشت و ساقش چوب سخت
گفت: آخر از خدا شرمى بدار!
مىکشى این بىگنه را زار زار
گفت: از چوب خدا این بندهاش
مىزند بر پشت دیگر بندهاش
چوب حق و پشت و پهلو آن او
من غلام و آلت فرمان او
گفت: توبه کردم از جبر اى عیار
اختیار است! اختیار است! اختیار!
******
سلام؛ امید خان! راستشو بگو. خودت چقدر گریه کردی وقتی پیام رفت؟
(سمیه، 18 ساله)
امید: آخه مرد و گریه! حرفایی می زنیا!
******


سلام؛ قبل از ازدواج چند تا از معیاراى مهمم این بود: همسرم حتما سربازى رفته باشه. درس و دانشگاهش تموم شده باشه. از من بزرگتر باشه. کارى با درآمد بالا داشته باشه. تک پسر نباشه که مادرش بهش وابسته باشه. خونه ام از مادرشوهرم دور باشه!! اما ٤ سال پیش وقتى کسى که الان باهاش همنفسم اومد خواستگاریم. تمام این معیارام...! با یه دانشجو که به خاطر خواهر مریضش از سربازى معاف شده بود، تک پسرى که با من هم سن بود، یه شغل پاره وقت با درآمد ماهى ٦٠ هزار تومن داشت و خانواده اش خیلى بهش وابسته بودن ازدواج کردم و الان طبقه پایین خونه پدرش زندگى می کنیم! الانم خوشبخت ترین زن دنیام؛ فقط تو جلساتى که با هم صحبت می کنید صادق باشید، خوب راجع به طرف مقابل تحقیق کنید و عاقلانه رفتار کنید.
(فاطمه از شاهین شهر)
امید: سلاااام به همگی؛ اگه گفتین چرا بحث امروز رو با پیامک فاطمه خانوم شروع کردم؟... راستش! دلیلش اینه که می خوام بگم تو ازدواج، باید با ملاک و معیارهای درست، به خوبی آشنا باشیم و موقع تصمیم گیری، بهشون توجه کنیم؛ ولی دلیلی هم نداره که یه خط کش جلومون بذاریم و همه چیز رو اندازه گیری کنیم که اگه ذره ای با اون معیارها جور نبود... چون تو ازدواج، عوامل مختلفی تاثیر گذاره. مثلا همین اختلاف سنی. معمولا می گن....
******


امید: سلاااام؛ می گم نظرتون چیه بی مقدمه بریم سر بحث؟... من که جوابتون رو می دونم. آخر مثبت!
******
سلام به هم اندیشان مهربووون؛ خانم نگران از همدان! کسی که قدر مادری که واسش زحمت کشیده رو می دونه مطمئن باشید شما رو هم که همسرشی خیلی دوست داره وگرنه مردی که به خاطر همسرش به مادری که حق به گردنش داره اهمیت نده ممکنه در آینده به خاطر یه نفر دیگه هم به همسرش بی اعتنا بشه. به نظر من مشکل شما با گفت و گو و بیشتر محبت کردن شما حل می شه. موفق باشید.
(عاطفه از جنوب ایران)
******
در جلسه خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کسی بیشتر حرف بزند، کمتر شناخت حاصل میکند و مخاطب، بیشتر از او کسب اطلاعات میکند.
(زهرا، دختر کرد)
امید: به خاطر همینه که می گن سوالاتتون رو جوری نپرسید که جوابش بله یا خیر باشه. یه جوری بپرسید که طرف رو مجبور به توضیح دادن کنه. مثلا به جای اینکه بپرسید با چادر یا مانتو مشکلی ندارید؟ بپرسید: نظرتون درباره حجاب چیه؟
******


پیام : سلام به دوستان عزیز . امیدوارم در هرجای ایران که ما رو میخونید ؛ حال و روزتون خوب باشه . اگه هم حالتون خوش نیست با تلاش و دانش بهش برسین . به قول معروف ؛ اگر راهی نیست خودتون بسازید .
******
سلام ب همه ؛ یعنی اینقد ناراحتم که نگو ؛ خدایی کی اومدین دزفول آخه؟ من پنجشنبه منتظر زمان و مکان همایش بودم که بیام ولی بی هیچ اطلاعی یهو شنبه پیامک درج کردید. خوش گذشت؟
(شیلو از دزفول، البته دوسه روزه از ناراحتی همایش توو تختم)
پیام : مگه شنبه هفته قبل نگفته بودم گوش بزنگ باشین بزودی زمان و مکان همایش دزفول رو اعلام میکنم ؟ گفتم یا نگفتم ؟ مگه چهارشنبه هفته قبل زمان و مکان همایش رو ندادیم ؟ حالا تو شیش روز در میون به باشگاه سر می زنی تقصیر ما چیه ؟
******
یه سلام خیلی داغ به شما هم اندیش های گل. در مراسم خواستگاری اگه مشکلی داشته باشیم چطوری بگیم که طرف در نره؟ مثلا عینک زدن. بعضی ازپسرا دوست ندارن که خانومشون عینکی باشه. لطفا جواب بدید
(پریا کیانی)
پیام : اگه طرف بخواد با عینک زدنت در بره ؛ از من میشنوی بذاره بره. زندگی مگه فیلمه ؟
******


سلام؛ از خواستگارم پرسیدم: عصبی بشه چی کار می کنه؟ با خنده گفت: نترس خاله سوسکه! نمی زنمت! این آقا پسر از همه جهت خوب بود اما بسیار شوخ طبع. منم جدی! آخه آقا پسرا! خواستگاری جای شوخیه؟ نکنین از این کارا!
(شانای،20 ساله)
******
کشف: حرفتون منطقی نیست آقا امید... یعنی چی خدا بهش رحم کرد!!!! یعنی هر دختری که قبلا رابطه ای داشته حق ازدواج و خوشبخت شدن نداره!!!! شاید یک اشتباه کوچیک بوده بقیه بزرگش کردن! من اصلا نمی فهمم چرا بدون دلیل درمورد دیگران قضاوت می کنید؟ به نظر من گذشته اصلا مهم نیست. مهم الان طرفه که شاید خیلی با گذشتش تفاوت داره!!
امید: سلاااام به همگی؛ اتفاقا همیشه تو باشگاه از توبه و پشیمونی واقعی به زیبایی یاد کردیم؛ دقیقا همون چیزی که دینمون ازمون می خواد. اینجور مواقع خدا از حق خودش کاملا می گذره. مشکل جاییه که هنوز عشق یکی دیگه تو دلمون باشه و با اصرار خانواده؛ از روی ناچاری و یا برای حل این مشکل بخوایم بریم سراغ یکی دیگه. این ظلمه! چرا؟ اگه می خواین به جوابش برسین خودتون رو بذارین جای طرف. راستش! ریسک بالایی داره؛ چون بعضی ها می تونن با اراده همه چیز رو فراموش کنن و بعضی ها هم واقعا نمی تونن و هیچ وقت هم با همسرشون ارتباط عمیقی برقرار نمی کنن. از کجا می شه مطمئن بود طرف ما جزو کدوم دسته است؟ پس مطمئن ترین کار اینه که قبل از رفتن سراغ یکی دیگه حتما تونسته باشه قبلی رو از ذهنش بیرون کنه.
******


امید: سلاااام؛ امروز می خوایم با کمک خودتون یه گره بزرگ رو باز کنیم؛ آخه خیلی ها موقع انتخاب همسر این گره تو کارشون می افته؛ یعنی هنگام سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف طرف مقابلشون؛ به قیافه که می رسن هنگ می کنن؛ یعنی منظورم اینه که اگه طرف، قیافه خیلی خوب و مورد دلخواهشون رو نداشت؛ ولی درعوض خصوصیات خیلی خوب دیگه ای رو داشت نمی دونن باید چیکار کنن؟! آخه همه چیز که معمولا با هم جمع نمی شه! کوتاه بیان یا نیان؟! نکنه کوتاه بیان و بعد نتونن باهاش ارتباط برقرار کنن؟! نکنه کوتاه نیان و بعد حسرت بخورن که یه فرصت خوب رو از دست دادن؟! اصلا چرا بعضی ها می تونن بعد از ازدواج با مساله قیافه به خوبی کنار بیان و بعضی ها هم اصلا نمی تونن؟! اینم نمونه هاش...
******
سلام؛ درسته که می گن برای ازدواج اخلاق مهمه نه ظاهر طرف؛ ولی باید ببینیم واقعا قیافه اش تو دل می شینه؟ من ۳ سال پیش نامزد شدم. با وجود اینکه از قیافه اش راضی نبودم؛ اما هر کاری کردم تو دلم ننشست و نهایتا طلاق گرفتم. شما دیگه اشتباه منو تکرار نکنید.
(مرضیه، ۲۴ ساله، قم)
******


پیام : سلام . کم حرف ، گزیده گو ، فیلسوف ؛ شاعر ؛ متواضع آقاااا؛ متواضع.
دیگه چی میخواین ؟
******
خدایا این خر شیطون رو بزن چلاق کن تا من دیگه سوارش نشم
(سوسن مدل70)
پیام : سوسن خانم ؛ خر شیطون خیلی وقته چلاقه . می دونی مشکل چیه ؟ مشکل اینه که ما ها زیادی عشق "خرسواری" داریم.
******
بعضی ها انگار هر روز مرگ مغزی میشن که قلبشون رو به یکی اهداء میکنن .
(پریسا سیادت از چرام)
******


سلام؛ من خودم خواستگارمو به خاطر یه عشق دوطرفه رد کردم. گول بهونه هاشو خوردم که گفت: اگه منو دوس داری صبر کن تا یکی دو ماه بعد بیام خواستگاری؛ ولی پیچوند و رفت.
(یه پشیمون از تبریز)
امید: سلااااام؛ دلم براتون بگه که: تو عشق یه طرفه، تکلیف مشخصه! یه طرف، نسبت به طرف دیگه احساسی نداره. راستش! به زور هم نمی شه اون احساس رو ایجاد کرد؛ پس عاقلانه ترین کار، اقدام جدی برا فراموش کردنه! ولی با عشق های دو طرفه ای که تکلیفش مشخص نیست باید چیکار کرد؟ چطور می شه فهیمد که طرف مقابل، دیر یا زود زیر همه چیز می زنه یا نه؟! به نظر من باید دید چقدر کار، اساسی پیش رفته! خانواده های دوطرف در جریانن؟ انتخاب ما از روی احساس بوده یا عقل؟ ملاک هامون برا انتخاب طرف مقابل چی بوده؟ اصلا دو طرف رو چه اساسی همدیگه رو انتخاب کردن؟ و...
******
اندکی شوخی... به بعضی ها باید گفت "تردمیل" می خوای چیکار؟ اعصاب من که هست!
(فرنوش، 18 ساله، کرمانشاه)
******
بقیه در ادامه مطلب...

- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [6]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
