
امید: سلاااام؛ یه چیز بگم؟... من کلللی چیز، این هفته یاد گرفتم. خیلی خوشحالم. امیدوارم شماها هم حس خوب منو داشته باشین. راستش! چیز یاد گرفتن، حال آدم رو چیز می کنه! ببخشید!... خوب می کنه.
******
سلام؛ خسته نباشید. ایمیل امروزم مربوط به بحث هفتگی هم اندیشانه. اینا تفاوت هایی هست که فکر می کنم تو بحث ها جا مونده: آقای محترم. 1- خانم ها با اشک خود را تخلیه می کنند. لطفاً به او نگویید گریه نکن ارزشش رو نداره. اگه اون چیز ارزش گریه کردن نداره آرامش همسر شما ارزشش رو داره که تخلیه بشه. 2- در فشارهای روحی همسرتان شدیداً نیاز به نوازش دارد. 3- همسر شما بازار رفتن را دوست دارد؛ حتی گاهی چیزی نمی خواهد بخرد. 4- خانم ها کلماتی را به کار می برند که منظورشان مفهوم اصلی آن ها نیست. مثلاً اگر می گوید " تو هیچ وقت من را بیرون نمی بری!" منظورش این است که من الآن احتیاج دارم بیرون برم. و اما شما خانم محترم. 1- مواظب همسرت باش. او خود را تخلیه نمی کند. همه را جمع می کند و زود سکته می کند. 2- وقتی به خرید می روید به همسرتان توضیح دهید چه می خواهید؟ قیمتش چه قدر است؟ از کجا می خواهید خرید کنید. اگر بیشتر از 20 دقیقه طول کشید او را آزاد بگذارید. 3- آقای شما کلمات را به اصل معنا می فهمد. سعی کنید منظورتان را مستقیم بیان کنید. آخ! چقدر نوشتما!
(ارادتمند همیشگی، پیوندزنی)
******


سلام به همید عزیز؛ می خوام یه کم از تجربیات گرانبهام رو در اختیارتون بذارم. دو روز پیش با شوهرم دعوام شد و این دو روز کلا باهاش حرف نزدم. جالب اینه که اونم اصلا نیومد معذرت خواهی کنه (چون بیشتر تقصیر از اون بود) یا حرفی بزنه. وقتی مشکلمون حل شد و دلیل اینکارشو پرسیدم گفت: فکر می کرده باید بذاره تو خودم باشم و مزاحم نشه!!! یعنی دقیقا همون جوری که خودش دوست داره تو این موقعیتا باهاش رفتار بشه... اینم به خاطر نشناختن تفاوت هاست.
(مهسا، 25 ساله)
******
حالا بر عکس، من موقع ناراحتی و عصبانیت سکوت می کنم و همسرم غر می زنه و شکایت می کنه. تازه! اونی که پرحرفه همسرمه. من مثل آقایون، کم حرفم. حالا من باید چکار کنم؟
(باران از قزوین)
امید: اول کلام که سلام؛ (آهنگین شدا!) بعدشم، وقتی می گیم: "مردا اینجورین؛ زنا اونجورین" یعنی معمولا اینطوره؛ ولی می تونه اینطور هم نباشه؛ یا کم و زیاد داشته باشه. هر کسی باید تلاش کنه تا این چیزا رو کشف کنه.
******


امید: سلاااام؛ داریم دلایل ترس از ازدواج رو یکی یکی مطرح می کنیم. چرا یکی یکی؟ چون بدون اینکه بررسی بشن که فایده نداره! همینطور یه چیزی بگیم و بریم؟! پس هم اندیشیمون چی می شه؟ پس گره ها رو چه کسی قراره باز کنه؟ آره اینجوریا است. خب! کجا بودیم؟... اینجا که یه عامل ترس از ازدواج، توقعات بالای عروس و داماد از همدیگه است و سخت گیری هایی که می شه.
******
سلام؛ امید! دوستم که حلقه ی نقره خریده، حتی جهیزیه شو خیلی نقلی خریده و جشنشم 50 نفر مهمون داشتن. مهمترین عامل این حرکت قشنگ اینه که دوستم خودشه. نخواسته مثل بقیه باشه!
(بهار، 72، شهریار)
امید: این که آدم خودش باشه که آخرشه؛ ولی همونطور که گفتیم باید یه ظرافت هایی هم رعایت بشه که این ساده گرفتنا با مشکل همراه نشه. اول اینکه طرفمون رو بشناسیم و مطمئن بشیم که ظرفیتش رو دارن و با این مساله قلبا هماهنگن. دوم اینکه خوب و شفاف متوجهشون کنیم که این ساده گرفتنا و اتفاقات ساده ای که قراره بیافته به خاطر اینه که: خدا خشنود بشه؛ اسراف نشه؛ این جوونا با سختی کمتری برن سر خونه و زندگیشون؛ به خاطر اینه که به دیگران سخت نگیرید تا خدا هم به شما سخت نگیره و...
******
چالش: سخت است از حقت بگذری و این از خودگذشتگی تو را نفهمند... گذشت کردن بدون آنکه آن ها متوجه ارزش آن بشوند وظیفه تلقی می شود... نیازها و حق های خود را برشمرید و در هنگام گذشت متذکر شوید که در شرایط فعلی به خاطر او چنین گذشتی را کردید. و بدانید همین یکبار متذکر شوید و دیگر هیچ وقت دراین باره حرفی نزنید.
(مونیره، 69، تهران)
******


امید: سلاااام؛ یه خواهشی ازتون دارم. اینکه از "مجموع" پیامک ها نتیجه گیری کنین. بالاخره موافق و مخالف نظرات و دلایل خاص خودشون رو دارن. ما برای رسیدن به یه نتیجه عاقلانه باید در همه نظرات "غور" کنیم و نتیجه خودمون رو بگیریم. راستی! رفتم معنی دقیق "غور" رو از لغتنامه دهخدا پیداش کردم. نوشته بود: "کوشش تمام کردن و به نهایت چیزی رسیدن؛ دقت کردن در کاری؛ به دقت مورد رسیدگی قرار دادن" خب! بریم که به غورمون برسیم.
******
چالش. سلام به آقا امید و دوستاى هم اندیشم؛ براى اینکه ساده گرفتن تو ازدواج، برامون ایجاد مشکل نکنه تعادل بهترین راه هستش؛ یعنى مراسم عروسى و مهریه نه کم باشه نه زیاد و اینو هم بگم که اگه زن و شوهر هر دو راضى به ساده گرفتن ازدواج باشن بعدا در زندگى، به خاطر این ساده گرفتنه، همدیگه رو تحقیر نمی کنن.
(بهناز، 19 ساله)
امید: ... اگه زن و شوهر هر دو ""قلبا"" راضی به ساده گرفتن باشن. خب! گیریم این یکی حللله؛ حالا خانواده ها رو چیکار کنیم؟ پیامکا رو که بخونیم حتما جوابمون رو پیدا می کنیم...
******
چالش: قطعا بعد از شناخت طرفین از هم و تحقیق و بررسی، به مرحله سنت ها و رسم و رسوم می رسیم که می تونیم با مطرح کردن نظرمون (به واسطه پدر و مادر نه خودمون) در مجلس خواستگاری، به تبادل نظر و مشورت بپردازیم و در نهایت تصمیمی بگیریم که مورد تأیید هر دو خانواده باشه...
(فائزه، ۱۹ ساله در نیشابور)
******


امید: سلااااام؛ از الان بگم که برای یه بحث چالشی آماده باشین. یه کم بریم جلو خودتون متوجه می شین. بالاخره یه حرفای حقی زده می شه و از اون طرف هم عملی شدنش با توجه به شرایط جامعه و دنیای امروز، خیلی وقت ها کار ساده ای نیست. ولی قطعا هم اندیشی هم اندیشان مثل همیشه کمکمون می کنه که راه عملی درست رو پیدا کنیم.
******
توقع: سلام؛ استاد قرائتی در یکی از سخنرانی هاشون در تاریخ بیستم مرداد سال 84: "مشکلات ازدواج، مشکلاتی است که خودمان به وجود آورده ایم. أتعبدون ما تنحتون؟ (الصافات، 95) یعنی آیا عبادت می کنید آنچه را که با دست خودتان تراشیده اید؟ ما با دست خودمان یک چیزهایی را گفته ایم که رسم است. خب! رسم را بر می گردانیم. مهریه را کم بگیریم. جهازیه را هم کم بخواهیم. حل می شود. بعضی چیزها که لازم نیست. ما الان چند هزار پیراهن عروس داریم که توی کمدها آویزان است؟ چند میلیون جوان هم برای خریدن پیراهن عروس عزا گرفته اند؟ خب! این مشکل نمی شود حل بشود؟ هر کس عروس شد، پیراهنش را بدهد به یک موسسه خیریه، می گوید: نه! می خواهم یادبود باشد، یادبود که چی؟ یادبود همین است که شما شاد شدید، بگذار چهار تا دختر دیگر هم توی این پیراهن شاد بشود."
(مهین، 20 ساله، مشهد)
******


امید: سلاااام؛ می گم حواستون بود که چقدر قوی، بحث ترس از ازدواج رو شروع کردین؟ پاسخ هاتون به اولین موردی که مطرح شد، بی نظیر بود. این مورد که یه عامل ترس از ازدواج، سختی هایی هستش که تو زندگی دیگران می بینیم و یا گله واگویه هایی که از زندگی مشترکشون پیش ما می کنن. پیامک بعدی هم می تونه پاسخمون به این مورد رو کاملترش کنه؛ ولی گفته باشم که جوابش یه کم طولانیه ها! یه وقت با چوب، دنبالم نکنین!
******
امید! یه جایی خوندم که "ازدواج، رنج مقدسه"، خب! یعنی چی؟؟؟
(پریناز پویان، 18 ساله، مشهد)
امید: تعبیر جالبیه! رنج مقدس! می دونین چرا؟ چون ازدواج هم مثل هر چیز دیگه ای تو این دنیا در کنار شیرینی هاش، با سختی هایی همراهه. گفتم مثل هر چیز دیگه! بذارین براتون مثال بزنم. مگه سفر، لذت بخش نیست؟ ولی براش چقدر باید سختی کشید؟ از پس انداز پول برای تامین هزینه سفر گرفته تا راهی که باید طی بشه، پیاده روی، گرما و سرما و... حتی خیلی وقت ها خورد و خوراکت دیر و زود می شه؛ محل اقامتت با مشکلاتی همراهه و... ولی چون هدف داری، سختی هایی که در کنار شیرینی هاش هست رو به جون می خری. خب! ازدواج هم همینطوره؛ ولی با این تفاوت که چون مورد تاکید خداونده؛ کنار اومدن با سختی هاش هم مقدسه. به هر حال اگه کسی این واقعیت رو به رسمیت بشناسه، با دیدگاه درستی وارد رابطه ازدواج شده و این ذهنیت بهش کمک می کنه که نه تنها با هر چیزی ناراحت و افسرده نشه بلکه به خاطر تلاش و ایستادگی که برای حفظ این رابطه مقدس می کنه احساس آرامش هم داره. راستی! بچه داری هم رنج مقدسه؛ نیست؟ بچه خیلی شیرینه؛ ولی در کنارش...
******


سلام امید؛ چند دقیقه پیش داشتم هم اندیشانو می خوندم و فکر می کردم. رفتم پشت پنجره دیدم یه پروانه پشت شیشه داره بال بال می زنه. خلاصه گرفتمش بردم تو حیاط باغمون رهاش کردم. نمی دونی چه حس خوبی دارم! اینا تاثیرات وجود هم اندیشانه ها!
(ندا از کاشمر)
امید: سلاااااام؛ می گم تا حالا چقدر تو این مطلب عمیق شدیم که: "همه ی" مخلوقات خداوند براش عزیزن و توجه به اونا یعنی توجه به خدا. از گل و گیاه و جانواران ریز که یکیشون مورچه است و من خیلی دوستشون دارم گرفته تا... تا ارزشمندترین مخلوق خداوند که انسانه. حتی کشتن حیوانات موذی هم در اسلام شرط و شروطی داره. باید بدون زجر دادن اونا و در مواقعی باشه که آلودگی و یا بیماری ایجاد کنن و یا خطری داشته باشن؛ پس اونا رو هم بی جهت نباید کشت؛ مثلا یه سوسک داره تو بیابون برا خودش صفا می کنه ما دنبال لنگ کفش بگردیم و... راستی! چند روز پیش تو یه جاده خاکی خلوت خلوت، داشتم با ماشین زیگزاگی می رفتم. کنار دستیم بهم گفت: چرا اینطوری داری رانندگی می کنی؟ گفتم آخه می خوام مورچه ها زیر چرخ ماشین نرن. با تعجب گفت: مگه می بینیشون؟ گفتم: آره! نیگا کن! از این مورچه درشتا هستن.
******
سلام امید و نیک اندیشان؛ مادر شوهرم می گه: هر وقت می خوای گلا رو آب بدی بگو برسه به خیر رفتگان. خیلی ثواب داره. خیلی دوسش دارم. ماهه.
(مهتاب، همدان)
******


سلام؛ صبح بخیر. دیشب با دوستان هم اندیشم تصمیم گرفتیم یه کارایی بکنیم. قراره هر روز تا شب حواسمون به خودمون و کارامون باشه که مثل گیاه که حتی نمی دونه وجود داره زندگی نکنیم. اگه می خوایم اشتباه کنیم جلوی خودمون رو بگیریم و انگیزه اصلیمون از کارهامون رو ثبت کنیم. یعنی بدونیم به خاطر خودمون و گنده کردن خودمون بوده یا به خاطر خدا و طرف مقابل. وقتی این لحظات رو ثبت کردیم با هم به اشتراک بگذاریم. ببینیم کی چقدر تونسته با خودش مقابله کنه؟ من ایده این کارو از برنامه ساعت صفر رادیو تهران گرفتم و گروهیش کردم.
(فرزانه، 29 ساله)
امید: سلام؛ صبح و شب همگی بخیر! چرا صبح و شب؟ چون من نمی دونم چه وقتی دارین پیامکا رو می خونین. راستش! پیامک فرزانه خانوم منو یاد مطلبی انداخت که یه بار تو یه کتابی خوندم و یادمه براتون هم گفتم؛ ولی یه بار دیگه هم می گم. ماجرای خانومایی بود که تصمیم گرفته بودن به صورت گروهی روی خودشون کار کنن و هفته ای یه بار همدیگه رو ببینن و نتیجه کاراشون رو به هم بگن. فکر کنم خیلی جواب بده!
******
سلام هم اندیشان؛ نامزدم نسبت بهم خیلی سرده. طوری که دیگه همه فهمیدن. این موضوع خیلی آزارم می ده. خواهش می کنم کمکم کنید چون دلم می خواد قبل از طلاق، راهکارای شما رو امتحان کنم. ممنون که هستید.
(زهرا از رزن)
امید: اولین قدم اینه که بدونی چرا سرده! با دقت و ظرافت و به وقتش که حال هردوتون خوبه باهاش صحبت کن.
******


امید: سلااااام؛ می گم حواستون باشه از بحثا درست نتیجه گیری کنین. آخه هر کسی می تونه از هر پیامی یه دریافتی بکنه. خدا کنه همه دریافت ها درست باشه. پس نگران نباشم؟!
******
سلام به هم اندیشان گل و امید؛ من یه روزى خواهر شوهر بودم و مجرد. برادرام با خانومشون جلوى ما مهربون و صمیمى بودن و هستن با اینکه تک دختر بودم ناراحت نمی شدم چون زنش ازش انتظار محبت داشت واکنش نشون نمی دادم. با هر دوشون دوست بودم و هستم. وقتایى که بودن، کنار مادرم آشپزى می کردم. با پدرم بودم، کتاب می خوندم و خودمو واسه این مسائل ناراحت نمی کردم. اما حالا یک سال و نیمه ازدواج کردم. منم مشکل بی محبتى از خانواده شوهر رو دارم. اذیت هاى خواهر شوهر و هزار چیز دیگه اما اصلا بی احترامى نکردم. انرژى خودمو صرف مبارزه نکردم. ازشون دور شدم و با شوهرم تو شهر غریب دور از خانوادم زندگى می کنم و تمام وقتمونو واسه پیشرفت زندگیمون گذاشتیم. نباید زیاد درگیر جزئیات شد.
(شیوا، 27، تهران)
امید: فقط یادمون باشه راهکار دور شدن از خانه و خانواده خود و یا همسر، آخرین راهکاره. جایی که واقعا همه راهکارهای دیگه رو در پیش گرفته باشیم و جواب نداده باشه. نه اینکه یه ذره تلاش و یه راهکار و بعد هم بگیم: نه! شدنی نیست! باید ازشون فاصله گرفت. بالاخره دوری از خانواده هم مشکلات خودش رو داره. مگه پدر و مادرا چقدر زنده ان؟ بعدشم اگه بعد از همه راه ها، به بن بست رسیدیم، فاصله و زمان دوری هم باز حساب و کتاب داره. برا یه چیز کوچیک که هزار کیلومتر نباید ازشون فاصله گرفت و سالی یه بار بهشون سر زد!
******


سلام امید؛ من بیست و سه سالمه و هشت ساله ازدواج کردم. تو این هشت سال خانواده شوهرم رو تحملشون کردم اما امروز تو روی مادرشوهرم وایسادم و الان از کارم راضی و خوشحالم. نمی شه باهاشون کنار اومد.
(عاطفه)
امید: پس این همه راهکارایی که دادیم برا کی بود؟ هان؟! اصلا اینجوری به نتیجه نمی رسیم وایسا برات یه حدیث بخونم. امام صادق (ع): "کسی که بذر دشمنی و عداوت در دل مردم بکارد، سرانجام، کاشته ی خود را درو خواهد کرد." اعصاب معصاب برام نذاشتی، سلام اول کار یادم رفت.
******
سلام؛ اینم یه جمله ناب برای نویسنده ی باشگاه: قدرت کلماتمان را بالا ببریم نه صدایمان را. این باران است که باعث رشد گل ها می شود نه رعد و برق... راستی! امید! می دونستی قضیه ی فیثاغورس 370 تا اثبات داره؟؟ اینم یکی دیگه از عجایب لوگوی باشگاه.
(مریم شریف خو از ورامین)
امید: واقعاااااااا (آهنگین بخونین)
******
سلام به همید! (مخفف هم اندیشان و امید!) می گم کسی با مشاعره مشکلی دارد آیا؟!... آها دیدی امید هیشکی مشکل نداشت؟ پس ادامه می دیم: اینم ادامه ی مشاعره با حرف "ر":
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
در پناه حق باشین.
(مژده، 20 ساله از دیار حافظ)
******

- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [6]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
