سلام؛
یه واقعیت: "روزی مردی از پدر نگهداری می کرد. موقع خوردن غذا به دلیل دستان
لرزان پدر، ظرف ها می شکستند. مرد تصمیم گرفت از چوب، ظرف درست کند. روزهای بعد،
مرد پسر ۸ ساله اش را دید که با چوب، ظرف درست می کند. پرسید: این ها برای چیست؟
پسر جواب داد: برای شماست؛ موقع پیری. (مامان آرین از زنجان) امید:
سلام دوستای گلم؛ این یه واقعیته که فرزندان، رفتار پدر
و مادرشون رو زیر نظر دارن و اون رفتارها رو فرا می گیرن. خدا به هممون کمک کنه تا
الگوهای خوبی برای فرزندانمون باشیم.
****** درج
اولی؛ سلام هم اندیشان؛ به نظر من خود والدین باید با احترام گذاشتن به فرزندان،
احترام گذاشتن رو به صورت عملی به فرزندانشون یاد بدن. (شایان، 18ساله از دزفول) ****** درج
اولی؛ زنده باد اونایی که به پدر و مادرشون احترام می ذارن و می دونن تو خونه ای
که بزرگترا کوچیک شن کوچیک ترا هرگز بزرگ نمی شن. (زهرا از اراک) امید:
دوستان؛ جملات سنگینه ها! خوب تفکر بنموویید. جدی می گم. ****** سلام
بچه ها و داداش امید؛ در جواب داداش ابراهیم و آبجی باران باید بگم: احترام به
بزرگتر در هر حالی واجبه. یادتونم باشه از قدیم گفتن: از محبت خوارها گل می شود!
حق یارتون. (سحرم، 17 ساله از تنکابن) ****** پیام
اولی؛ سلام عمو امید. تو رو خدا بدرج. در جواب باران خانوم باید بگم که مامان منم
مثل شماست. اصلا به من محبت نمی کنه. من فقط صبر می کنم. اگه بهم فشار بیاد نماز
می خونم پیش خدا درد دل می کنم. احترامش رو نگه می دارم و فقط به خدا پناه می برم. (فرزانه از شهر تنهایی) ****** پیام
اووووووووولی؛ سلام در جواب باران جان می خوام بگم: تو نیکی می کن در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز. آبجی گلم تو احترام تو بزار اونم کم کم محبت می کنه. (زهرا انصاری، ۱۷، شهریار) ****** پیام
اولی؛ سلام آقا امید. باور میکنی دیروز 90 درصد مطمئن بودم پیامکم درج می شه و
نشد! منم جواب باران خانوم رو دادم. لازم بود درج نکنی؟ پیامک منم درج می کردی؟
اتفاق خاصی نمی افتاد. با چشم گریون از جلو تلویزیون رفتم. (افشانه، 18 ساله از سلماس) ****** سلام؛
دیگه اعصابم خورد شد. آخه چرا هی میگین پیامم درج نمی شه. مگه شماها یه هم اندیش
واقعی نیستین؟ از شماها بعیده! (سارا یه هم اندیش واقعی) امید:
ما که زورمون به اینا نمی رسه؛ شاید جنم شما افاقه کنه! ****** درج
اولی؛ سلام؛ یه بار یه خانومه گفت: هر وقت حاجتی داشتم پای پدر و مادرمو می
بوسیدم. سریعا حاجتم برآورده می شد. خودمم این کارو کردم و جواب گرفتم! (سانازم، 20 ساله از زاهدان) ****** درج
اولی؛ سلام؛ من بی نهایت برای پدربزرگ و مادربزرگم احترام قائلم و تا جایی هم که
بتونم کارای شخصی شون رو هم انجام می دم. دوستان هم اندیشم؛ یادتون باشه که دعاشون
معجزه می کنه. با دعای پدر و مادربزرگم خیلی ازگره های زندگیم وا شده. ****** سلام
به همه هم اندیشان و داداش امید؛ حضرت محمد (ص) فرمودند: "برکت، با پیران
است" پس قدرشون رو بدونیم و برکت رو از خونه هامون بیرون نکنیم. ****** پیام
اول؛ سلام بچه های دلپاکم. من یه مادرم که همیشه واسه دخترم از نظر مادیات مادر
خوبی بودم. دخترم اسمش نازنین زهراست. فکر می کردیم والدین خوبی براش هستیم؛ اما
دختر هفده سالم چند ماهه که تو بیمارستان روانی بستریه. دکترش می گه به خاطر بی
محبتی، دخترم افسردگی حاد گرفته. تو رو خدا دعا کنید دخترم زودتر خوب بشه. قول می
دم واسش مادری کنم. همین یه دختر رو دارم.
(افسانه، مادری گریان) ****** پیام
اولی؛ سلام؛ در جواب باران می تونم بگم هر چند که مادر، حق مادری رو به جا نیاورد؛
ولی تو باید با محبت کردن و احترام گذاشتن، حق فرزندی رو اداء کنی. مطمئن باش رفتارش
نسبت به بچه هاش عوض می شه. (معصومه، ۷۲، از بابل، دانشجوی علوم
تربیتی) ****** آقا
امید و آقا پیام؛ چرا می گید افراد زیر هفده سال نباید باشگاه رو بخونن؟ باشگاه
تون به درد ما هم می خوره. به درد من خیلی خورده. از تجربه بزرگترهامون استفاده می
کنیم. امید:
ما کی گفتیم نخونن؟ تو باشگاه باشین؛ اما چراغ خاموش.
یعنی فقط مطالب رو بخونین. برای نظر دادن صبر کنین تا هفده ساله شین؛ چون مشارکت
در بحث ها؛ شرط سنی داره و دلیلش هم اینه که می خوایم سطح بحث، در حد بالای هفده
سال باشه. ****** درج
اولی؛ سلام؛ یکی از عواملی که باعث بی توجهی ما نسبت به مادربزرگ ها و پدربزرگ ها
شده، دور بودن از اوناست. (نسترن از فارس) امید:
از قدیم گفتن: "از دل برود، هر آنکه از دیده
رود." ****** سلام؛
می خواستم بگم من هیچ وقت از طرف مادر بزرگم محبت و احترامی ندیدم. شده حتی دو سال
هم منو ندیده؛ ولی دلش تنگ نشده. گاهی خود اونا مقصرن. (مریم، دانشجوی مترجمی از شیراز) ****** سلام؛
یه حدیث می گه: اگه فرزندی به پدر و مادر خود بی احترامی کند هر چند آن ها نسبت به
او ظالم باشند، خداوند نمازش را نمی پذیرد. (مهسا از خونه مادربزرگش) ****** درج
اولی؛ سلام؛ من مادربزرگم 8 ماهه که یه زندگی نباتی داره. ما هم تصمیم گرفتیم بریم
پیشش زندگی کنیم تا واسش یه پرستار غریبه رو نیاریم. اینجوری شاید بتونیم دعای خیر
مادربزرگمو واسه خودمون بخریم و بیشتر قدرشو بدونیم. (نرگس، اصفهان) ****** درج
اولی؛ سلام دوستان! من کتاب "لطفا انسان باشید" به اهتمام محمد نامنی –
رضا امان الهی رو معرفی می کنم. کتاب خیلی خوبیه. مخصوصا قسمت آیا اعضای خانواده
هم حرمت دارن؟ امیدوارم با خوندن این کتاب بتونید حرمت والدین رو نگه دارید؟ (مریم) ****** سلام؛
من یه پیام اولی ام. امید آقا می خوام با درجیدن این پیام به همه اونایی که از ترس
ندرجیدن پیامشون پیام نمیدن و فقط خواننده هستن
ثابت کنی که این جوری ها هم نیس!! (فرزانه، 19 ساله از دهدشت) امید:
همه اونا! بهتون ثابت شد که این جوریا نیست؟ ****** درج
اولی؛ سلام؛ این آخرین پیامیه که میدم آخه دیگه گوشی رو میزارم کنار؛ چون لیاقتشو
ندارم. شاید باورتون نشه. دختر خوبی بودم؛ ولی تو یه سال شدم انگل. ****** پیام
اولی؛ سلام دوستان؛ ما تا حالا فقط به خدا اعتماد و توکل کردیم و همیشه جواب
اعتمادمونو گرفتیم. فقط خداست که لیاقت اعتماد رو داره. (توران و ریحان آفتاب از شهرستان
اندیمشک) ****** هم
اکنون با افراد مسن چگونه رفتار می کنید؟ توجه کنید! آنچه از خود نسبت به ایشان
بروز می دهید، به هنگام پیری به سوی خودتان برگشت داده می شود! (نیلوفر) ****** پیام
اولی؛ من که ناامیدم پیامکم درج بشه، شیطونه می گه ۵۰۰۰ یا ۶۰۰۰ تومن بریزم به
حساب نیازمندی های روزنامه، حداقل اونجا پیامکم رو درج می کنن!! (علی مقربی، ۱۸ ساله از خوی) امید:
از دست شماها! ****** پیام
اولی؛ اینم یه لطیفه: تمساحه میره گدایی می گه: "به من بدبخت مارمولک کمک
کنید." امید! جون من نگو شنیده بودم. (زهرا، موسی زاده از همونجا) امید:
نه! واقعا نشنیده بودم. بانمک بود. ****** سلام
به همه دوستان و آقا پیام و امید خان! داشتم دق می کردم. 48 روزه که پیام نما شهر
زابل قطع بود. تازه 2 روزه وصل شده. (نسرین، 22 ساله از زابل) ****** درج
اولی؛ باسلام؛ یه سالی میشه با هم اندیشان آشنا شدم. تا حالا فقط شنونده بودم و هر
وقت خواستم پیامک بدم با خودم گفتم درج که نمی شه. واسه چی بفرستم؟ خواستم بگم
نمره باشگاه 21 (آرمین از دهلران) امید:
آقا آرمین همین کارا رو می کنین که تعداد پسرای باشگاه
کمه! ****** درج
اولی؛ سلام؛ جمله رو داشته باش: مادر با یک دست گهواره و با دست دیگر عالم را تکان
می دهد. (رضا از یه جای بهتر) امید:
جمله سنگینیه! نگهداشتنش کار ساده ای نیست! ****** سلام
دوستان؛ من می خوام به دوستم هدیه بدم. دوست دارم کتاب بدم ولی عنوانش رو نمی
دونم. می خوام بهترین باشه. می شه کمکم کنید. (فرشته،20 ساله، دانشجویIT از زنجان) امید:
چه کار خوبی می کنی. هم اندیشان، مرتب کتابای خوبی معرفی
می کنن. از این به بعد، فعال تر هم می شن. ****** راستی دوستای گلم؛ چهارشنبه که تعطیله؛ پنجشنبه همدیگه رو می بینیم.
ممنون به خاطر همه پیامکایی که با ذوق و شوق می فرستین و باعث می شین هممون متوجه
نکاتی بشیم که شاید سال ها طول می کشید تا بهش برسیم و شاید هم هیچ وقت متوجه اون
نکات نمی شدیم. ارسال شده توسط: امید و
پیام
مطالب مشابه:
- هم اندیشان پنجشنبه 23 شهریور 1391
- مریم
- هم اندیشان دوشنبه 20 شهریور 1391
- هم اندیشان یکشنبه 19 شهریور 1391
- هم اندیشان شنبه 18 شهریور 1391
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [6]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
