• سه شنبه 1394/02/08 - تعداد بازدید 7 مرتبه
    امید: سلااااااام بر دوستان بامرااااااام؛ راستش! آدما گاهی به دلایل مختلف، گیج می زنن. گاهی بدجور و گاهی هم کم جور! منم ظاهرا دیروز بدجور گیج ز
  • دوشنبه 1394/02/07 - تعداد بازدید 37 مرتبه
    امید: سلاااااام؛ خدا حفظتون کنه دوستان بامرااااام
  • یکشبنه 1394/02/06 - تعداد بازدید 51 مرتبه
    امید: سلاااااااام؛ می گم اگه یه راننده به پلیس بگه: "باور کن تا حالا من یواشکی بارها با سرعت 180 تا هم رفتم و هیچ اتفاقی نیفتاده. بذارین من راحت ب
  • شنبه 1394/02/05 - تعداد بازدید 61 مرتبه
    امید: سلااااام؛ می دونین الان تو ذهنم داره چی می گذره؟ اینکه شماها خیلی خوبین. خیییییلی!... دلیل دارم براش. فکر نکنین رو هوا دارم حرف می زنم. دلی
  • چهارشنبه 1394/02/02 - تعداد بازدید 75 مرتبه
    امید: سلاااااام؛ می گم حواستون که هست؟ حواستون به اینکه از بحثا برداشت اشتباه نکنین! آخه ممکنه از اونور بوم بیفتیم. آخه می شناسم کسانی رو که ب
  • سه شنبه 1394/02/01 - تعداد بازدید 81 مرتبه
    امید: سلاااااااام؛ امروز یکی از همکارا بهم گفت: "باورم نمی شه! فردا چهلم مادر آقای رزاقه. چه زود گذشت! مگه می شه؟ انگار، دیروز بود!" انگشت به دهن
مشاهده آرشیو کامل مطالب
کمی طاقت داشته باشید...
مشاهده تالارهای اعضا

    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 19 اسفند 1392
    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 12 اسفند 1392
    • همایش هم اندیشان دزفول ، اهواز ، اندیمشک ، شوشتر - در دزفول
    • 24 بهمن 1392
    • همایش هم اندیشان تهرانی - قرچک ورامین
    • 8 آذر 1392
    • همایش اندیشه سبز - مشهد مقدس
    • 9 آبان 1392
    • هم اندیشان در همایش بزرگداشت حافظ
    • 19 مهر 1392
    • چهارمین میزبان هم اندیشان در صداوسیما : برنامه پنجشنبه اردیبهشت
    • 18 مهر 1392
    • سومین حضور امید در تلویزیون - برنامه اردیبهشت
    • 8 مهر 1392
    • همایش هم اندیشان مشهد مقدس
    • 27 شهریور 1392
    • اولین همایش طرح همیاری بانوان هم اندیش
    • 26 مرداد 1392
    • حضور امید در برنامه طلوع
    • 1391
    • اولین تصویر گرفته شده از پیام
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • فعالیت های شخصی و ابراز علاقه هم اندیشان
    • نمایشگاه کتاب 1392
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • اردیبهشت 1392
    • همایش یزد هم اندیشان
    • اسفند 1391
    • اولین همایش هم اندیشان تهرانی
    • 22 مهر 1391

« در حال حاضر باشگاه هم اندیشان فعالیتی ندارد. ادامه بحث ها در وبلاگ جناب بیدگلیان جریان دارد »


اگر در این سایت عضو می شوید ، حتما شهر خود را نیز وارد کنید.
پس از عضویت در این سایت می توانید در بخش انجمن های تخصصی به فعالیت پرداخته و با دیگر هم اندیشان بحث و گفتگو داشته باشید.

»آرشیو پیامکهای باشگاه

»آلبوم عکس خاطرات

»آلبوم فیلم

»درباره هم اندیشان

»مرجع شماره های کاربردی


هم اندیشان سه شنبه 18 مهر 1391

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: تلاش برای حل مشکل طلاق ، 1391 ،

 سلام امید! خوبین؟ با اینکه صحبتم مربوط به بحث هفته نیست؛ ولی از دوستام کمک می خوام. من خیلی ناشکرم و درعین حال اصلا اعتماد به نفس ندارم؛ همش دوست دارم جای دیگران باشم. می شه کمکم کنین چی کار کنم؟

(مهسا)

امید: اتفاقا امروز دکتر خسروی تو برنامه طلوع در همین باره صحبت می کرد. گفت: "ما خیلی ناشکریم و این بی وفایی ما نسبت به خدا است." گفت: "حتی اگه بدترین شرایط ممکن رو هم دارین؛ یه برگه بردارین و نعمت هایی رو که خدا بهتون داده یادداشت کنین. از نعمت نفس کشیدن بگیرین تا همسایه خوب و... اون موقع آدم می فهمه که چه قدر خدا بهش نعمت داده و نسبت به خدا، بی وفا است." دوستان خوبم! یادتونه چند وقت پیش گفتم: همکار یکی از آشناهامون قدرت بلعیدنش رو از دست داده. همینکه می تونیم بخوریم و بیاشامیم بزرگترین نعمته. درضمن؛ دکتر خسروی حرف های قشنگ دیگه ای هم زد که اون هایی که برنامه رو دیدن نکته هاش رو برامون پیامک زدن و قراره فردا درج بشه.     

******

خدا رو سپاس....! خدا رو شکر....! واسه چی؟ واسه این که از تجربه های شما زیبا اندیشان استفاده می کنیم و خیلی تأثیر گذاره....

(افسانه از پاکدشت)

******

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 1827 مرتبه بازگشت به بالا

ستایشم، ۲۴ ساله از شهرستان انار

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

 

درج اولی؛ سلام امید و هم اندیشان. من که می گم: احترام به بزرگترا واجبه حتی اگر اونا بینمون فرق بزارن.

(ستایشم، ۲۴ ساله از شهرستان انار)

 

 

لیلا، 21 ساله از همدان

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (1)

 

سلام دوستان؛ این دعا رو همیشه توی نمازتون بگین: "الهم اغفر لی و لوالدی" تا خدا هم خودمون و هم پدر و مادرمون رو ببخشه.

(لیلا، 21 ساله از همدان)

 

 

فاطمه ام از یزد

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

درج اولی؛ سلام به عمو امید و خواهرا و برادرای گلم. بچه ها زود قضاوت نکنیم شاید این که می گین بزرگترا فرق میزارن به خاطر این که تنهایی رفتین به قاضی شاید مشکل اصلی خودمون و رفتارمون هست.

(فاطمه ام از یزد)

زهره از کاشان

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

درج اولی؛ وقتی فهمیدم بزرگترها برکت فامیلند که مادربزرگم از دنیا رفت و دیدارهای هر هفته ای فامیل و دور هم جمع شدن های باصفای خونه مادربزرگم به دید و بازدیدهای اجباری عید و سالی یه عروسی و عزا تبدیل شد.

(زهره از کاشان)

آبجی لاله از خراسان شمالی

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

هم اندیشان سلام؛ منم چون مادرم از فرزند دختر، خیلی بدش میاد، باهاش خیلی مشکل دارم؛ اما یک سالی می شه که به این نتیجه رسیدم که  جواب بدی هاش رو نباید بدم؛ چون خدا، راضی نیست.

(آبجی لاله از خراسان شمالی)

یه نفر از اردبیل

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

معلمم گفت: با مادر جمله بساز. گفتم: من با مادر جمله نمی سازم، دنیامو می سازم.

(یه نفر از اردبیل)

امید: با توجه به پدر و مادر، دنیا و آخرتمونو می تونیم بسازیم. از امام سجاد (ع) روایت شده که فرمود: مردی به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد و اظهار داشت: ای رسول خدا! من مردی گنهکار و آلوده به معصیتم، آیا امید آمرزش برایم هست؟ رسول خدا (ص) پرسید: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد گفت: فقط پدرم زنده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: برو با او خوشرفتاری کن. آن مرد رفت و پیامبر (ص) بعد از رفتن او زیر لب زمزمه می کرد که: ای کاش مادرش زنده بود!

زهرا جعفری از اصفهان، شهر کمشچه

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: تأثیر ،

درج  اولی؛ سلام؛ دمتون گرم! با حرفای شما من تصمیم گرفتم دست مامان و بابام رو ببوسم. اولش خیلی خجالت می کشیدم؛ ولی دیگه خجالت رو کنار گذاشتم. خیلی باشگاه توپی داریم.

(زهرا جعفری از اصفهان، شهر کمشچه)

رضا از یه جای بهتر

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

 

درج اولی؛ سلام؛ جمله رو داشته باش: مادر با یک دست گهواره و با دست دیگر عالم را تکان می دهد.

(رضا از یه جای بهتر)

امید: جمله سنگینیه! نگهداشتنش کار ساده ای نیست! 

 

 

نیلوفر

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0)

هم اکنون با افراد مسن چگونه رفتار می کنید؟ توجه کنید! آنچه از خود نسبت به ایشان بروز می دهید، به هنگام پیری به سوی خودتان برگشت داده می شود!

(نیلوفر)