زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 3:14 قبل از ظهر
تعداد بازدید 170
|
نویسنده |
پیام |
aramash
ارسالها : 103
عضویت: 8 /1 /1393
تشکرها : 1037
تشکر شده : 2088
|
سرگردون
از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده
غم سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم
اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود
من دلشیشهای هرجا هر شکستن که شکستم
زیر کوهبار غصه هر نشستن که نشستم
عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده
تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
نیزه نمباد شرجی وسط دشت تابستون
تازیانههای رگبار توی چله زمستون
نتونستن، نتونستن کینهی منو بگیرن
از من خستهی خسته شوق رفتنو بگیرن
حالا که رسیدم اینجا پر قصه برا گفتن
پرنیاز تو برای آه کشیدن و شنفتن
تو رو با خودم غریبه از غمم جدا میبینم
خودمو پر از ترانه، تو رو بیصدا میبینم
اون همیشه بامحبت برای من دیگه نیستی
نگو صادقی به عشقت آخه چشمات میگه نیستی
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
ایرج جنتی عطائی
امضای کاربر :
همیشه به بزرگترین ها بیندیش ...
|
|
جمعه 09 خرداد 1393 - 23:18 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
1 کاربر از aramash به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
rezvan71r71 & |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.