اندازه متن
- کوچکتر | + بزرگتر
بالا
Top
   

زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 9:10 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم





ارسال پاسخ
تعداد بازدید 270
نویسنده پیام
behnazi آفلاین


ارسال‌ها : 891
عضویت: 10 /4 /1392
محل زندگی: برزخی ب نام زمین

تشکرها : 8885
تشکر شده : 2609
عاقبت copy بدون paste
محبت مادر

از یك استاد سخنور دعوت بعمل آمد كه درجمع مدیران ارشد یك سازمان ایراد سخن نماید. محور سخنرانى درخصوص مسائل انگیزشى و چگونگى ارتقاء سطح روحیه كاركنان دورمیزد. استاد شروع به سخن نمود و پس از مدتى كه توجه حضار كاملا" به گفته هایش جلب شده بود، چنین گفت: "آرى دوستان، من بهترین سالهاى زندگى را درآغوش زنى گذراندم كه همسرم نبود".

ناگهان سكوت شوك برانگیزى جمع حضار را فرا گرفت!

استاد وقتى تعجب آنان را دید، پس از كمى مكث ادامه داد: "آن زن، مادرم بود".

حاضران شروع به خندیدن كردند و استاد سخنان خود را ادامه داد...

تقریبا" یك هفته از آن قضیه سپرى گشت تا اینكه یكى از مدیران ارشد همان سازمان به همراه همسرش به یك میهمانى نیمه رسمى دعوت شد.

آن مدیر از جمله افراد پركار و تلاشگر سازمان بود كه همیشه خدا سرش شلوغ بود.

او خواست كه خودى نشان داده و در جمع دوستان و آشنایان با بازگو كردن همان لطیفه، محفل را بیشتر گرم كند. لذا با صداى بلند گفت:

"آرى، من بهترین سالهاى زندگى خود را درآغوش زنى گذرانده ام كه همسرم نبود!".

همانطورى كه انتظارمیرفت سكوت توام با شك همه را فرا گرفت و طبیعتا" همسرش نیز در اوج خشم و حسادت بسر میبرد.

مدیر كه وقت را مناسب میدید،‌ خواست لطیفه را ادامه دهد، اما از بد حادثه، چیزى به خاطرش نیامد

وهرچه زمان گذشت، سوءظن میهمانان نسبت به او بیشتر شد، تا اینكه بناچار گفت:

"راستش دوستان، هرچى فكر میكنم، نمیتونم بخاطر بیارم آن خانم كى بود!".
نتیجه اخلاقى:

Don"t copy; if you can"t paste

امضای کاربر :
جواب بعضی حرفها 

فقط


یه نفس عمیقه بزار تو دلت بمونه
جمعه 22 شهریور 1392 - 11:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 8 کاربر از behnazi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: rasoul & nazi71 & rezvan71r71 & razi71 & mr_nima & glaris & yasi77 & razie &
razi71 آفلاین



ارسال‌ها : 1945
عضویت: 18 /6 /1392
محل زندگی: shiraz

تشکرها : 5859
تشکر شده : 4856
پاسخ : 1 RE عاقبت copy بدون paste
چه بد من که خیلی دلم براش سوحت

امضای کاربر :
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد 


یکشنبه 14 مهر 1392 - 23:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از razi71 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: behnazi /
razie آفلاین



ارسال‌ها : 1520
عضویت: 4 /3 /1392
محل زندگی: مشهد
تشکرها : 4153
تشکر شده : 5345
پاسخ : 2 RE عاقبت copy بدون paste
الان كه من مدير شدم درس ميگيرم

امضای کاربر :
😎 آمدیم نبودید رفتیم 
۱۵ /۹ /۱۳۹۵
جمعه 19 مهر 1392 - 15:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از razie به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: behnazi /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :