زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 12:44 قبل از ظهر
تعداد بازدید 196
|
نویسنده |
پیام |
hoda
ارسالها : 879
عضویت: 6 /3 /1392
محل زندگی: دزفول
تشکرها : 2425
تشکر شده : 2603
|
قطرات سه گانه
روزی هنگام سحرگاهان رب النوغسپیده دم از نزدیکی گل سرخ شکفته ای می گذشت.سه قطره اب برروی برگ گل مشاهده نمودکه اوراصداکردن.
-چه می گوییدای قطرات سه گانه؟
-می خواهیم درمیان ماحکم شوی.
مطلب چیست؟
-ماسه قطره ایم که هریک ازجایی امده ایم.می خواهیم بدانیم کدام بهتریم.
-اول توخودرامعرفی کن.
یکی ازقطرات جنبشی کردوگفت=
-من ازابرفرودامده ام .من دختردریاونماینده ی اقیانوس مواجم.
-دومی گفت=
من ژالهوپیشروبامدادم.مرامشاطه یصبح وزینت بخش ریاحین وازهارمی نامند.
-دخترک من توکیستی؟
-من چیزی نیستم .من ازچشم دختری افتاده ام.نخستین بارتبسمی بودم
مدتی دوستی نام داشتم .اکنون اشک نامیده میشوم.
دوقطره ی اولی ازشنیدن این سخنان خندیدندامارب النوغ قطره ی سومی رابه دست گرفت وگفت=
-هان به خودبازایید وخودستانی ننمایید.این ازشماپاکیزه تروگران بهاتراست.
-اولی گفت=من دختردریاهستم.
دومی گفت=من دختراسمانم.
-رب النوغ گفت =چنین است اما این بخارلطیفی است که ازقلب برخاسته وازمجرای دیده فروامده است !
این بگفت وقطره ی اشک رامکید وازنظرغایب گشت.
نویسنده=تریللو
-
امضای کاربر :
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
پنجشنبه 27 تیر 1392 - 04:20 |
|
تشکر شده: |
|
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.