اندازه متن
- کوچکتر | + بزرگتر
بالا
Top
   

زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 5:25 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم





ارسال پاسخ
تعداد بازدید 216
نویسنده پیام
rezvan71r71 آفلاین



ارسال‌ها : 11790
عضویت: 14 /6 /1391
محل زندگی: یــه جــای خوب😊

تشکرها : 20386
تشکر شده : 35952
"""بیــچاره مـــــ"ـــــ"ــــ"ــن"""
که گاهی گم می شوم بین اینهمه آدم ،
یادم می رود هویتم
یادم می رود آدم بودنم
بماند بقیه چیزهایش
...
بیچاره تو
که مانده ای دودل
که من یا فلانی
یا فلانی دیگر و .... هزاران نقطه
تازه آخرش ،
من گم می شوم
و تو یکنفر دیگر را ،عوضی جای من پیدا می کنی!!
و بعد من ،یکنفر دیگر را جای تو
و بعد از طی مسیر ها و مسیرها
و روزها و سالها
و عوض کردن های پی در پی
باز هم را که می یابیم
تازه می فهمیم که آنطور که باید ، همدیگر را دوست نداریم
و باید
از هم جدا شویم
و بعد تو بین اینهمه حوا ؟؟!! میگردی دنبال یک حوا ؟؟!!
و من بین اینهمه آدم ؟؟!! دنبال یک آدم !!
مسخره اس نه ؟
گوشم را می گیرم و چشمم را
و آرام می روم یک گوشه
یواشکی زمزمه می کنم :
-
کاشکی تو آدم بودی ،
منم حوا
هیشکی بین ما نبود ،
به جز خدا....

 



امضای کاربر :
نـــــداری گــــدایی به رســـــوایی مــــــــــــــــــن...
چهارشنبه 09 اسفند 1391 - 17:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 9 کاربر از rezvan71r71 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: barfin & taha & ati & lilac & qasedak & nazanin18 & negaaar & malos & zahra_7104 &
rezvan71r71 آفلاین



ارسال‌ها : 11790
عضویت: 14 /6 /1391
محل زندگی: یــه جــای خوب😊

تشکرها : 20386
تشکر شده : 35952
پاسخ : 2 RE """بیــچاره مـــــ"ـــــ"ــــ"ــن"""
بیچاره من، بیچاره من
بیچاره من که عاشقم
اونم اسیر عشق کی؟
اونم اسیر عشق تو
عشق کسی که دیوونس
همه کاراش وارونس
واسه فرار از عاشقی
همش تو کار بهونه س
وای به روزگار من
***
بیچاره من، بیچاره من
بیچاره من که عاشقم
اونم اسیر عشق تو
تویی که میخندی به عشق
که از کنارش رد میشی
تویی که گاهی بد میشی
تویی که دل سوزوندن رو
دیگه داری بلد میشی
وای به روزگار من
بیچاره من، بیچاره من
***
دوسم نداشتی
دوسم نداری
واسه همین بونه میاری
عاشق شدن دل میخواد تو سینه
تو سینه که تو دل نداری
دنیا مونده تو کار من
مونده تو حال زار من
وای به روزگار من
بیچاره من، بیچاره من

امضای کاربر :
نـــــداری گــــدایی به رســـــوایی مــــــــــــــــــن...
دوشنبه 28 بهمن 1392 - 02:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rezvan71r71 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: malos /
rezvan71r71 آفلاین



ارسال‌ها : 11790
عضویت: 14 /6 /1391
محل زندگی: یــه جــای خوب😊

تشکرها : 20386
تشکر شده : 35952
پاسخ : 3 RE """بیــچاره مـــــ"ـــــ"ــــ"ــن"""
مـن ساکتـم و تـوی خودم غـرقـم ...

همـه خـط قـرمــزو کشیـدن دورم قبـلاً !

همـه دور و وریـام رو بـه راهـن و ,

منـم خیلی وقتـه کـه بستـم کـولـه بارمـو ...

کـه مـن بـزارم بـرم , ولی اسیـره دلـم !

مونـدم بیـن دوراهی کـدوم مسیـرو بـرم ...

قـدمـام جلـو میـرن ولی دلـم مونـد عقـب ,

آره مونـدم مـن بیـن مونـدنـم یا خونـدنـم ..!

الـان با خودم وقتـی شـب هـایی کـه میشینـم ,

یـادمـه میگفتـم دیگـه رنـگ غـم هـارو نمیبینـم !

ولـی شکسـت , شکست همونـی کـه میگفـت دنیـارو تنهـایی میگیرم ...

کسی کـه اینـارو نفهمـه , غریبـسـت اون ...

مـن از همـه خوردم , حتی دیـدم بـدی از دوسـت !

همـون دوسـت هـا کـه با منـن تا وقتـی لازمـه ...

آره تا وقتی دارم با سختـی فـاصلـه ,!

مـن اون آدمی ام کـه بـه کمتـرین هـا قـانع بود ؛

هـرکی بـه مـن رسیـد دوستـی رو کـرد وانمـود !

آره الکـی رو اهـدافـم پافشـاری کـردم ،

آخـه با ایـن همـه نبـردم راه بـه جـایی اصلـاً ...

مـن 1 سـاحل آرومـم کـه از جـذر و مـد پُـرم ..

نمیخـوام بـزارم بـرم دوبـاره مـرزو رد کنـم ؛

میخـوام بمونـم ! امـا کجـا ؟ پیـش کی ؟

وقتـی پاهـام بـه زور , وادار شـد نَـــرَم ،

آرزو و بـرنـامـه هـا مثـل آوار رو سـرم ...

پـس میـرم یـه جـا روز و شـب خستـه گیج نـزنیـم هـی ,

یـه جـا کـه نـرسـه دسـت هیـچ احـدی بهـم ...

یـه جـا میخـوام تا چنـد کیلومتـریـش کسی رد نشـه ،

باهـام بـد نشـه , جلـو پاهـام سـد نشـه ...

یـه جـا کـه واسـه ی شکستـم کسی سعـی نکنـه ,

یـه جـا کـه تلفنـمـم حتی زنـگ نخـوره ...

نـه کـه بـرم سفـر , یـه جـا رو میخـوام کـه نـه شمـال باشـه نه جنـوب .

نـه روز باشـه , نـه غروب !

کـه دغـدغشون نباشـه فیسبـوک و فیلتـر لعنتی ...

دغـدغـم نباشـه آمپـر بنـزیـن هفتصـدی ,

کـه با خودم خلوت کنـم , ببینـم چنـد چنـدم ...

شـده نـزدیـک بیسـت سالـم , کجـای قصـه بنـدم ؟

کـه هـرچی درده خوردم ...

یـه جـا کـه از ایـن مـردای هَــوَل نباشـه کـه آبروی هرچی مـرده بـردن ..!

از همـه مهـم تـر اگـه بمونـم تـو همیـن شهـر ,

نـه میخوام کسی عاشقـم شـه نـه مـن درگیـر کسی شـم ...

چشـامـو بستـم و نمیـاد چیـزی کـه دلـم بخـواد ,

فقـط میـدونـم اینـی که هستـمو نمیـخواد ...

یـه جـا کـه شایـد زیـادیـه تـوقعـش ؛

یـا مـن میسـازمـش یا در میـام از تـوهمـش ...!



امضای کاربر :
نـــــداری گــــدایی به رســـــوایی مــــــــــــــــــن...
شنبه 09 فروردین 1393 - 23:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از rezvan71r71 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mahshid-gh / malos /
rezvan71r71 آفلاین



ارسال‌ها : 11790
عضویت: 14 /6 /1391
محل زندگی: یــه جــای خوب😊

تشکرها : 20386
تشکر شده : 35952
پاسخ : 4 RE """بیــچاره مـــــ"ـــــ"ــــ"ــن"""
گریه کردم، گریه هم این بار آرامـــم نکـــرد
دارو خوردم، دارو مُرفین دار آرامـــم نکـــــرد
با خیالــت راه رفتـــم در اتاق خالــــی ام
عکـــــس های مانده بر دیـــوار آرامم نکــــــــرد
شعر خواندم، شعر گفتم -صد غزل، صد مثنوی

عشق و شعر و دفتر و خودکارم آرامم نکرد
خواستـــم یک بار دیگر دل ببندم، شاید او
دل سپـــــردن از سرِ اجبار آرامم نکــــــرد
خسته بودم، چشم هایم نای خوابیدن نداشت
فــــکرهای تا ســـــحر بیدار آرامـــم نکـــــرد
خسته بودم از خودم، از زندگی، از شعرهایم
خسته بودم،چای با قهوه آرامم نکـــــرد
عاقبت دل کندم از دل بستن و چیزی به جز
سر ســــپردن به طناب دار آرامم نکـــــرد


امضای کاربر :
نـــــداری گــــدایی به رســـــوایی مــــــــــــــــــن...
شنبه 09 فروردین 1393 - 23:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rezvan71r71 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mahshid-gh /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :