• یکشنبه 1394/01/30 - تعداد بازدید 4 مرتبه
    امید: سلاااااام؛........... راستش صبح تا حالا دارم فکر می کنم که بحثو چه جوری شروع کنم؛ یعنی منظورم اینه که از کجا شروع کنم. یه دفعه یاد حرف یکی از د
  • شنبه 1394/01/29 - تعداد بازدید 59 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ آخیییییش!... راحت شدم. تو این دو سه روزه، مردم از کنجکاوی! امروز صبح اولین کاری که کردم شمارش آراء نظرسنجی بود. دستی انجام شد.
  • چهارشنبه 1394/01/26 - تعداد بازدید 76 مرتبه
    امید: سلاااااام؛ امروز سرم حسابی شلوغه؛ چون دارم موضوعات پیشنهادیتون برا نظرسنجی رو سر و سامون می دم. فعلا این پیامکا رو داشته باشین، تا نوبت
  • سه شنبه 1394/01/25 - تعداد بازدید 75 مرتبه
    امید: س.. س.. سلام؛ می گم ببخشید که دارم نفس - نفس می زنم، آخه دارم از قسمت عمیق می یام. عمیییق. شماهام زودتر برین که واقعا ارزشش رو داره.
  • دوشنبه 1394/01/24 - تعداد بازدید 94 مرتبه
    روز مادر بود. مادربزرگم که همسایه ما است دلهره داشت. نتونستم بفهمم برای چی؟ فقط تلویزیون نگاه می کرد و چشاش پرمی شد. زنگ زدم به نوه ها که بیاین
  • یکشنبه 1394/01/23 - تعداد بازدید 79 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می دونین چرا کم حرف شدم؟ چون شماها اونقدر حرفای خوب برا گفتن دارین که من دیگه حرفی ندارم بزنم. حالا اگه آماده ی عمیق شدنین،
مشاهده آرشیو کامل مطالب
کمی طاقت داشته باشید...
مشاهده تالارهای اعضا

    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 19 اسفند 1392
    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 12 اسفند 1392
    • همایش هم اندیشان دزفول ، اهواز ، اندیمشک ، شوشتر - در دزفول
    • 24 بهمن 1392
    • همایش هم اندیشان تهرانی - قرچک ورامین
    • 8 آذر 1392
    • همایش اندیشه سبز - مشهد مقدس
    • 9 آبان 1392
    • هم اندیشان در همایش بزرگداشت حافظ
    • 19 مهر 1392
    • چهارمین میزبان هم اندیشان در صداوسیما : برنامه پنجشنبه اردیبهشت
    • 18 مهر 1392
    • سومین حضور امید در تلویزیون - برنامه اردیبهشت
    • 8 مهر 1392
    • همایش هم اندیشان مشهد مقدس
    • 27 شهریور 1392
    • اولین همایش طرح همیاری بانوان هم اندیش
    • 26 مرداد 1392
    • حضور امید در برنامه طلوع
    • 1391
    • اولین تصویر گرفته شده از پیام
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • فعالیت های شخصی و ابراز علاقه هم اندیشان
    • نمایشگاه کتاب 1392
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • اردیبهشت 1392
    • همایش یزد هم اندیشان
    • اسفند 1391
    • اولین همایش هم اندیشان تهرانی
    • 22 مهر 1391

« در حال حاضر باشگاه هم اندیشان فعالیتی ندارد. ادامه بحث ها در وبلاگ جناب بیدگلیان جریان دارد »


اگر در این سایت عضو می شوید ، حتما شهر خود را نیز وارد کنید.
پس از عضویت در این سایت می توانید در بخش انجمن های تخصصی به فعالیت پرداخته و با دیگر هم اندیشان بحث و گفتگو داشته باشید.

»آرشیو پیامکهای باشگاه

»آلبوم عکس خاطرات

»آلبوم فیلم

»درباره هم اندیشان

»مرجع شماره های کاربردی


آیا هم اندیشان تعطیل شد؟!...

مجموعاً 5 امتیاز از 5 توسط 1 نفر
| نظرات داده شده (27) | مربوط به موضوع: اخبار هم اندیشان ،

آیا هم اندیشان تعطیل شد؟!...

سلام دوستان...

هم باشگاهی های عزیزی که مطالب رو دنبال می کنید حتما شما هم مثل من در کمال ناباوری شاهد تعطیل شدن بخش هم اندیشان در پیام نمای شبکه چهار سیما بودید...

باشگاه هم اندیشان در پیام نمای شبکه چهار سیما با آخرین پیامی که امید در پیام نما درج کرد تعطیل شد و این بخش پر مخاطب پیام نما حذف شد...

البته همه میدونیم که اعضای هم اندیشان هیچ وقت تموم نمیشن و همیشه رشد می کنن و میدونن سختی هاست که انسان رو رشد و ارتقاء میده...

امید در آخرین به روز رسانی، حرف از موندن هم اندیشان زده بود و متن زیر رو در صفحه هم اندیشان در پیام نما گذاشته بود:

«یکشنبه 14 تیر

امید: سلاااااام؛ امروز با یه خبر خوب و یه خبر... یه خبر ناخوب اومدم. خبر خوبش اینه که "پیام نما"، موندنی شد. البته که موندن هم اندیشان و "امید"ش، به مصلحت خدا و دعاهای شماها و تلاش های من بستگی داره که مطمئن باشین با تمام توان، تا تهش هستم. "امید" به این راحتیا جا خالی نمی کنه؛ چون هم اندیشان، پاره ای از وجودش شده. "امید" هم مثل خییییلی از شماها، کلللی از تغییرات زندگیش رو مدیون هم اندیشانه. به هر حال، پیام نماها حالا که موندگار شدن، قرار شده یه تغییراتی بکنن که چند ماهی طول می کشه و امیدوارم به لطف و مصلحت خدا، حضور پررنگ تر باشگاه هم اندیشان، از تغییرات مهمش باشه. پس تو این شب های مهم دعا، برای برقراریش دعا کنین. منو جا نندازینا. بابا! منم باشم دیگه! خب! خبر ناخوب چیه؟ اینه که فعلا محل کارمون باید جابجا بشه. یه دفعه، این تصمیم گرفته شد؛ پس از همین الان تا چند روزی، هم اندیشان نداریم. فکر کنم همین تالار  گفتگومون تا شنبه 3 مرداد، تعطیل باشه. اگه خدای ناکرده، ساعت 13 اون روز که وقت به روزرسانیه، نیومدیم، نگران نباشین. بدونین، کارای اثاث کشی فقط یه خورده پیچ خورده. هم اندیشان قدیم هم چند روزی تعطیله و از 3 مرداد به روز رسانیش دوباره آغاز می شه. تاریخ به روز رسانی مقالات هم یه تغییراتی کرده که می تونین تو جلد مقالات، ببینین. خیلی ها پیامک دادین و خواهش کردین تو این شب های مهم دعا، قرار معنوی بذاریم. باشه! حالا که چند روزی تو باشگاه، همدیگه رو نمی بینیم، اینجوری دلامون رو به هم نزدیک می کنیم. تو ایام تعطیلی باشگاه، هر شب ساعت 21 برا همدیگه دعا می کنیم. از ته دل. همه تون و همه ی عزیزانتون رو به خداوند می سپارم. به امید دیداااااااااار.»

 

اما در بروز رسانی بعدی از رفتن گفت و از تعطیل شدن هم اندیشان و اینکه دیگه خودش هم در پیام نما نیست...

آخرین مطلب که درمورد تعطیلی باشگاه بود رو ندارم اما در اون از رفتن صحبت کرد و اینکه یه وبلاگی رو معرفی کرد برای دورهم بودن هم اندیشان... برای ابراز وجود... برای بحث های جدید ...

امید اسم وبلاگ رو گذاشته لبخند خدا ...

برای رفتن به این وبلاگ جدید بر روی اینجا کلیک کنید

پیشنهاد می کنم که آدرس وبلاگ رو هم یه جایی یادداشت کنید که اگه یادتون رفت داشته باشید:

www.labkhandekhoda370.blogfa.com

امید در این وبلاگ در قسمت معرفی وبلاگ متن زیر رو درج کرده:

«امید: یه روزایی خدا برامون خواست که تو پیام نمای شبکه چهار، یه جمعی، دور هم جمع بشیم و باشگاهی راه بندازیم به نام هم اندیشان. گفتیم چی بگیم و چی نگیم! بازم خدا برامون خواست. خواست که با این دورهمی هامون، راه های عاقبت بخیری رو پیدا کنیم. سعادتمندی دنیا و آخرت رو. هم اندیشی هامون معجزه کرد. کم کم شدیم پنجاه هزار نفر. دیدیم حالمون داره خوب می شه. دیدیم داریم به خدا نزدیک می شیم. دیدیم چقدر چیزی هست که باید بدونیم. پس عاشقانه دنبال دونستن بودیم که... که خدا خواست از دونسته هامون امتحان بگیره. یه دفعه صحبت از تعطیلی باشگاهمون شد. خیلی دعا کردیم. حتی پیش خدا اشک ریختیم؛ ولی... حالا ما باید امتحان پس می دادیم. پس گفتیم: خدایا هیچ کار تو بی حکمت نیست. ما راضی هستیم به رضای تو. خلاصه نشد که بشه. نشد که تو پیام نما دور هم جمع باشیم. ولی عوضش این وبلاگ...»

البته هنوز هیچ مطلبی، پستی ، ارسالی و بحثی در وبلاگ «لبخند خدا» از طرف امید درج نشده...

اما منتظر برنامه های امید برای وبلاگش و شروع بحث های جدید هستیم...

باتشکر

دوستدار همیشگی هم اندیشان

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 2760 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان چهار شنبه 26 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، آرشیو کامل ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان چهار شنبه 26 فروردین ماه 1394

امید: سلاااااام؛ امروز سرم حسابی شلوغه؛ چون دارم موضوعات پیشنهادیتون برا نظرسنجی رو سر و سامون می دم. فعلا این پیامکا رو داشته باشین، تا نوبت دوم که نظرسنجی شروع بشه...

******

سلام؛ امیدوارم حال دل همتون خوب باشه. خیلی از ماها مثل الان من ناشکریم. همیشه احساس می کنیم خیلی از چیزا رو کم داریم. انگار همیشه از خدا طلبکاریم!! وقتی مریض می شیم، به اون بیمارایی فکر کنیم که مریضی های لاعلاج دارن. یا اینکه می گیم: "چرا زندگیمون یکنواخته؟" خب یه کم به اطرافمون و چیزایی که داریم، نگاه کنیم. به خانواده مون. اگه خدای نکرده یکیشونو از دست بدیم حاضریم تمام روزامون تکراری بود؛ ولی اون می بود. اول به خودم می گم: تا دیر نشده قدر داشته هامون رو بدونیم. (نسرین هستم از دیار بختیاری ها، الیگودرز)

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 67 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان سه شنبه 25 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، آرشیو کامل ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان سه شنبه 25 فروردین ماه 1394

امید: س.. س.. سلام؛ می گم ببخشید که دارم نفس - نفس می زنم، آخه دارم از قسمت عمیق می یام. عمیییق. شماهام زودتر برین که واقعا ارزشش رو داره. 

******

سلام؛ یه نکته قرآنی: "شما طی راه مستقیم را نخواهید خواست مگر آنکه خدا پروردگار جهانیان بخواهد." (سوره تکویر / آیه 29) عمیق که شدین دوستان؟ مفهومو گرفتین؟ هدایت شدن نعمت خدا است. دست کم نگیرینشا! (فاطمه ام، 20 ساله)

امید: دو تا آیه بریم عقب تر؟ اگه بریم اینجوری می شه: "این قرآن چیزی جز تذکری برای جهانیان نیست. برای کسی از شما که بخواهد راه مستقیم در پیش گیرد. و شما اراده نمی کنید مگر اینکه خداوند، پروردگار جهانیان بخواهد." می دونین یکی از عوامل مهمی که باعث می شه خداوند بخواد تا ما اراده کنیم تا تو مسیرش قرار بگیریم چیه؟ کار خیر. کار درست. یکی می گفت: پیرزنی رو سوار ماشین کردم و تا نزدیک خونه اش رسوندم. خیلی دعام کرد. شبش یه دفعه هوای زیارت شاه عبدالعظیم حسنی به سرم زد. بدجور. جوری که صبح زود خواب شیرین رو رها کردم و رفتم زیارت. وقتی برمی گشتم با خودم گفتم: چی شد؟ یه دفعه، این همه حس خوب معنوی و اراده، از کجا اومد؟ یاد اون پیرزن و دعاهاش که افتادم، همه چیز رو فهمیدم. فهمیدم که در ازای اون کار خوب، خداوند خواست که من اراده کنم که...  

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 80 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان دوشنبه 24 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، آرشیو کامل ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان دوشنبه 24 فروردین ماه 1394

روز مادر بود. مادربزرگم که همسایه ما است دلهره داشت. نتونستم بفهمم برای چی؟ فقط تلویزیون نگاه می کرد و چشاش پرمی شد. زنگ زدم به نوه ها که بیاین دور هم باشیم. میوه شیرینی حاضر کردم؛ اما کسی نیومد. هر کسی یه بهونه! فقط خانواده خودم بودن و عموم. وقتی شیرینی رو آوردم مادربزرگم گفت: ای کاش می گفتی بقیه بچه هام میومدن می دیدمشون. خیلی متاسف شدم! واقعا برای وقت گذاشتن برای یه کسایی، وقت زیادی نداریم. (یامور، 74، اردبیل)

******

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 97 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان یکشنبه 23 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، آرشیو کامل ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان یکشنبه 23 فروردین ماه 1394

امید: سلااااااام؛ می دونین چرا کم حرف شدم؟ چون شماها اونقدر حرفای خوب برا گفتن دارین که من دیگه حرفی ندارم بزنم. حالا اگه  آماده ی عمیق شدنین، بریم ببینیم تو باشگاه، چه خبره...

******

سلام به دوستان خوبتر از برگ گل، قبلا وقتی به یه مناسبت مثلا روز مادر یا پدر برا پدر و مادرم یه چیز کوچولو می گرفتم اونا می گفتن همین که به یادمون بودی و بهمون سر زدی بزرگترین هدیه دنیاس و من همش با خودم می گفتم: "مگه می شه؟ بالاخره آدم از بچش انتظار یه کادوی کوچیک رو داره." ولی حالا خودم با داشتن دو تا بچه واقعا به صدق و درستی این حرف پی بردم؛ چون اگه بچه هات بزرگترین هدیه رو برات بیارن؛ ولی بهت بی حرمتی کنن ذره ای ارزش نداره. مثل این می مونه که سرت رو بشکنن اونوقت دامنت رو پر گردو کنن. ازتون خواهش می کنم قدر داشته هاتون رو بدونید قبل از اینکه دیر بشه. ممنون که هستین. (لیلا، اراک)

******

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 60 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان شنبه 22 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، آرشیو کامل ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان شنبه 22 فروردین ماه 1394

امید: سلااااااام؛ می گم همگی که شنا بلدید؟ اینو گفتم چون عمق پیامک بعدی خیلی زیاده. خییییلی 

******

امام على (ع): اگر به کسى خوبى کرده اى درواقع با این کار، خودت را گرامى داشته اى و به خودت آبرو داده اى؛ پس به سبب خوبى که به خودت کرده اى از دیگران خواهان تشکر مباش. (مریم محمدى)

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 105 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان چهارشنبه 19 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان چهارشنبه 19 فروردین ماه 1394

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. اخوی امید! اینم جواب سلامت. گفتم فردا روز گله نکنی که چرا جواب سلام ندادید؟ کوچیک و دست بوس مادران هم اندیش گل گلاب (زهرا از دلفان)

امید: شرمنده می نموویید. تشویق شدم که سلام امروزم، بلندتر و باانرژی تر باشه. سلاآآآآآآآآآآآآآآم. حالا اگه راس می گین جواب این یکی سلامم رو بدین. 

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 75 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان سه شنبه 18 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان سه شنبه 18 فروردین ماه 1394

سلام؛ امید یه چیزی بگم قول می دی گوشمو نکشی؟! من می تونم دیگران رو ببخشم. با این که خیلی سخته بدی هاشون رو فراموش کنم؛ اما به راحتی می بخشمشون؛ اما برای دید و بازدید و صله ارحام خیلی مایل به دیدنشون نیستم! راستشو بخوای از دست همه اطرافیان با کنایه و زخم زبوناشون خیلی خسته ام. می شه بگین چی کار کنم که بتونم به راحتی باهاشون ارتباط برقرار کنم؟! (؟)

امید: خب! چرا همه وایسادین منو نیگا می کنین؟ حرفی، نظری، راهکاری، چیزی! اول پیامک بنویسین: "پاسخ" درضمن جواب سلام من رو هم بدین که واجبه!... چیه؟ چرا دوباره دارین اینجوری نیگام می کنین؟... آآآآخ! اصلا سلام نکردم من! پس سلااااآآآآآم

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 69 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان سه شنبه 17 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان سه شنبه 17 فروردین ماه 1394

امید: سلااااام؛ چطورین با شروعی بی کلااااااام؟ اصلا یه چیز دیگه! از داستان خوشتون می یاد؟ بذارین با یه داستان شروع کنیم...

******

سلام؛ سال نو مبارک. پیرزنی هر روز به جلسه موعظه می رفت. آن روز وقتی از جلسه موعظه بازمی گشت نوه اش با تمسخر پرسید: مادربزرگ امروز چی یاد گرفتی؟ مادربزرگ: عزیزم تو که می دونی من هیچی یادم نمیاد. نوه: پس چرا می رین جلسه وقتی...؟ مادربزرگ سبد کامواهاش رو به نوه داد و گفت: می شه بری داخلش رو از آب پر کنی؟ نوه: نکنه شوخیتون گرفته. این که همه اش سوراخه. چه جوری آب رو نگه داره؟ مادربزرگ: خواهش می کنم این کارو بکن. نوه رفت و دوباره با سبد برگشت و گفت: دیدی مادربزرگ حق با من بود؟ این سبد نمی تونه آب رو نگه داره! مادربزرگ: "اما عزیزم می بینی که سبد تمیزتر شده!" نتیجه گیری این داستان با خودتون! هنوزم می گین باشگاه بی تأثیره؟! (زهرا محمدزایی از درگز)

امید: عمرا دیگه کسی بگه!

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 74 مرتبه بازگشت به بالا

هم اندیشان یکشنبه 16 فروردین ماه 1394

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: آرشیو مطالب ، 1394 ، موضوعات بحث شده در سال 1394 ، بحث آزاد ،

هم اندیشان یکشنبه 16 فروردین ماه 1394

امید: سلاااااام و عرض اعتراض. آقااااا من اعتراض دارم! آقا منم دلم می خواد پیامکم درج بشه. اجازه می دین؟ فقط همین یه بارو. جون من!...   

"همه آب های دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند؛ مگر این که در داخل کشتی نفوذ کنند؛ بنابراین تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت مگر اینکه شما اجازه بدهید. (امید، 42 ساله از تهران) آخیییییش. ممنونم که اجازه دادین.

ادامه مطلب | تعداد بازديد : 96 مرتبه بازگشت به بالا