هم اندیشان یکشنبه 5 مرداد ماه 1393

امید: سلااااام؛ بیاین ببینین چه خبره! کلی پیامک اومده درمورد همون قضیه! همون دیگه! همون که اسمش رو نمی خوام ببرم...  

******

به نظر من حرف دوست هم اندیشمون که گفت ترس از خیانت یکی از دلایل ترس از ازدواجه کاملا درسته. تو دور و بر ما کم نیستن که بهشون خیانت شده. ما هم با دیدن تجربه ی اونا فکر می کنیم این مشکل برا ما هم پیش میاد ولی بیایید یکم عاقلانه تر فکر کنیم. اگه ما برا طرف مقابلمون چیزی کم نذاریم اون طرف هم کمبودهاشو نمی ره با کس دیگه ای جبران کنه. خودمونو تکمیل کنیم و برا طرفمون کم نذاریم حله!

(نسترن از تبریز)

******

راهکار: سلام گل اندیشان؛ به نظر من اگه مرد، داخل خونه از نظر عاطفی واقعا تامین بشه، هیچ وقت فکرش به بیرون کشیده نمی شه و حتی عذاب وجدانش اجازه نمی ده که جز همسرش به کسی دیگه فکر کنه...

(علی از کلاته خان زاوه)

امید: خانوما حواستون که هست؟ اینا رو یه مررررد داره می گه.

******

راهکار: وقتی صحبت از خیانت می شه 90 درصد هم اندیشا می گن اشکال از خانوم خونس! می گن اشکال از اینه که خانوم به خودش نمی رسه... بابا! هم اندیشا! نیک اندیشا! راهکار دهندگان! قضاوت کنندگان! یکم منطقی فکر کنین. قرار نیست همه چیزو بندازین گردن زن جماعت. اینی که شما می گین شاید فقط دلیل 40 درصد خیانتا باشه. 60 درصد باقی رو کی جوابگو هستش؟ هان؟ وفاداری مثل درس خوندنه. کسی که واقعا درس خون باشه کتاب درسی هم که نداشته باشه باز از یه موقعیت هایی برای پیشرفت استفاده می کنه. درست مثل جناب امیرکبیر؛ اما کسی که درس خون نباشه، تو بیا تمام کتابای انتشارات رو به پاش بریز! ببین اصلا دور جلدش می ره؟ دلیل دیگشم اون آدمای بی بند و بار توی کوچه و خیابونه.

(آیدا از بادرود)

******

سلام؛ مهمترین مسئله همون شناخت طرف مقابله که می تونه تا حدودى به ما بگه که امکان داره که طرف خیانت کنه یا نه. مثلا تو تحقیقات اگه معلوم شد طرف قدر نشناسه و معمولا کارایى که دیگران واسش انجام می دن به چشمش نمیاد، خب امکانش هست که محبتاى ما هم تو زندگى به چشمش نیاد و دنبال بقیه باشه. یا حتى وقتى واسه شناخت بیرون میریم از رو برخوردش با بقیه خانوما می شه راجب این مسئله مطمئن شد. ولى وقتى شما تشنه تونه و کنار منبع آب واستادین، حاضرین در به در دنبال یه لیوان آب تو خونه بقیه باشین که تشنگیتون رفع شه؟! اکثرآقایون هم وقتى تو خونه بهشون به اندازه کافى توجه بشه دیگه دنبال محبت سراغ بقیه نمیرن. جز همسر خودشون خانوم دیگه اى به چشمشون نمیاد. به هرحال اینکه خانومى بدونه تا چه حد باید به همسرش محبت کنه تا قدرشو بدونه نیاز به مهارت و آگاهى داره که با خوندن کتاب می شه بهش رسید.

(رومینا)

******

سلام؛ فلورانس اسکاول شین تو کتاب کلیدهای موفقیت می گه: انسان همیشه به اون چیزی می رسه که انتظارشو می کشه. افکار و ذهنیت های آدمی سازنده ی اصول و واقعیت های زندگی اون فرد می شه. کسی که پولی رو کنار می ذاره و با خودش می گه این برای روز مبادا و سختی و مریضی... درواقع از الان اون روز مریضی رو برا خودش فراهم می کنه. پس هنگامی که با یه انسان معقول ازدواج کردیم افکار مثبت داشته باشیم لطفا.

(فاطمه)

******

راهکار: سلام؛ خواستم بگم تو امر ازدواج و خواستگاری هیچوقت عجله نکنید. خوب فکر کنید. با خونواده مشورت کنید. چند جلسه با طرف صحبت کنید. رفتار و حرکاتش رو زیر نظر بگیرید و بعد از ازدواج هم چیزی از محبت برای همسرتون کم نذارین. اینجوری دیگه ترسی از خیانت هم ندارید.

(نجمه از استهبان)

******

سلام دوستان؛ به نظر من وقتی آدم می خواد با کسی ازدواج کنه که تو همه ی شرایط زندگیش می خواد کنارش باشه و سنگ صبورش باشه و مثل 2 تا رفیق با معرفت کنار هم باشن باید همه رقمه بهش اطمینان و اعتماد داشته باشه. نباید به چیزای منفی و بد فکر کنن. آدم به هر چی فک کنه سرش میاد. آدم نمی تونه با اما و اگر زندگیشو بچرخونه. اینطوری که سنگ رو سنگ بند نمی شه. یه دختر باید شوهرشو باور کنه و بهش ایمان داشته باشه. اون موقع شوهر هم ارزش زن خودشو می دونه و عاشقانه همسرش رو می پرسته.

(حمیده، بهشهر)

******

راهکار: ببین! اگه ما تمام توان خودمون رو برای یه زندگی مشترک بکار بستیم و به قول هم اندیشان معلوم شد با خودمون چند چندیم دیگه لازم نیست اینقدر نگران باشیم. مثل این می مونه که ما نخوایم از منزل بیرون بریم و بگیم شاید اگه رفتم بیرون با یکی دعوام شد. شاید با ماشین تصادف کردم و هزاران شاید دیگر! وقتی ما اصول و قواعد هر کاری را به درستی انجام بدیم دیگه بقیه کارها رو بخدا بسپارید؛ بله این شایدها ممکنه اما احتمالش آنقدر کمه که نمی تونه ما رو از انجامش منصرف کنه.

(یه آقا از بام ایران)

******

راهکار: سلام؛ می دونین مشکل خیلی از ماها چیه؟ اینکه به جای پیشگیری کردن، پیش بینی می کنیم. شارژم تمومه وگرنه بیشتر توضیح می دادم. جون من بد می گم امید؟

(پریناز پویان، 18 ساله، مشهد)

امید: نههههههه!

******

سلام؛ در جواب دوست هم اندیش باید بگم که شناخت قبل از ازدواج باید با تحقیق از جاهای معتبر روشن بشه. بعد از اون سوالات لازمه برا شناخت بهتر همسر آینده باید با مهارت بالا پرسیده بشه که در این مورد چندین کتاب معرفی شد. بعدشم باید از همه لحاظ به همسر آینده عشق و محبت کنیم که دیگه هیچ کمبودی نداشته باشه و خدای نکرده فکرای بد بد نزنه به سرش که با دمپایی بیفتین به جونش.

(محسن، 24 ساله، یاسوج)

امید: اون دمپایی، بیشتر، فراریش می ده.

******

سلام به همگی؛ امید! دیگه نمی تونم جلو خودمو بگیرم. من خیلی نگران این قضیه کمبود آب هستم. می دونم همه هم اندیشانم اینجوری هستن. باید بگم تو باشگاه های دیگه نوشته بود باتوجه به کمبود آب با کمک هم یک متن رو ارائه بدیم و برای مخاطبای گوشیمون بفرستیم. به نظر من ما هم این کارو بکنیم. چه اشکالی داره؟ پس اگه همه موافقین متناتون رو بفرستین تا امید یکی رو انتخاب کنه و ما هم اونو برای مخاطبای گوشیمون ارسال کنیم. با تشکر فراوان

(کوچیک همه، ساناز همتی هستم از کوهدشت)

امید: بسیار خوب! تمام توانتون رو برای نوشتن یه جمله تاثیرگذار به کار بگیرین. اول پیامک بنویسین: آب  

******

سلام؛ آقا امید پیام ما رو هم بدرج تا نیومدم باشگا رو تعطیل کنم!!! واسه افزایش قد من راهکار دارم. آدما تا سنی که می خوان به بلوغ کامل برسن قد می کشن. تو این مدت باید از ورزش های سنگین خودداری کرد چون جلوی رشد دو سر استخوانا رو می گیره؛ اما حرکات کششی عالیه واسه بلند قد شدن. طناب زدنم به اندازه خوبه. کنار ورزشم باید مصرف کلسیم طبیعی (لبنیات) رو ببرین بالا. همین!

(میلاد مرادی بهروز از همدان)

******

مشاعره:

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

این بیت بی ربط به بحث هم نیستا. می گه مثلا وقتی قدم در راه زندگی مشترک گذاشتین، به حرف و عمل اطرافیان و بعضا بدخواهانی که از روی کینه و حسادت می خوان چوب لای چرخ زندگیتون بذارن واکنش نشون نده جوون! حالا "ر" بدین.

(علیرضا، بچه ترک باشگاه و سرباز میهن)

******

سلام به روی ماهتون بچه ها

دوستای خوب، هم اندیشا "ها و پا"

اسم یکی کوثر سبحانیه

خیلی خوبه یه ذره مامانیه

نجمه خانومو که همه می شناسیم؟

هم اندیشیم مگه می شه نشناسیم؟

آقا پیام برو بیایی داره

روح شده و چه تیکه هایی داره

هر وقت میاد تیکه هاش همراهشه

تیکه هایی که بعضیاش چالشه

بگذریم از اینا که خیلی خوبه

آقا پیام تو جمع ما محبوبه

آقا امید به ما روحیه می ده

اگه نداشته باشه خب نمی ده

بمب انرژیه یه پارچه آقا

خسته شدم بگیر هندونه ها را!

هر کی یه موضوعی میده به باشگاه

تا بحث بشه توسط بچه ها

یکی زیر پتو یکی تو بانکه

یکی تو حموم و مشغول سانگه! (آواز)

یکی تو خونه اون یکی تو مترو

اون یه نفر هم توی پیاده رو

یکی تو بانک داره قدم می زنه

یکی به دوستش داره زنگ می زنه

یکی نی نی شو داره می خوابونه

تا که بیاد هم اندیشان بخونه!

هم اندیشا پیام میدن به باشگاه

امید می خونه و می درجه ناگاه!!

یکی میاد دو بیتی شعر میاره

یکی لطیفه یکی تخمه داره

یکی می گه آشغالا رو نریزین

روی زمین، تو آشغالی بریزین

یکی میاد تجربشو میاره

یکی یه موضوع جدیدی داره

یکی می گه که این کتابو بخون

مسئله ها ببین می شه چه آسون

از خوشحالی چشم ماها که خیسه

اینجا می خواد یکی کتاب بنویسه

می خونیم و پیام می دیم به باشگاه

تا که یه مشکل یا که یه معما

با فکرا و اندیشه های دوستان

مسئله ها حل و بشه گلستان

هم اندیشان عالین

قشنگ مثل گلای رو قالین

یه چیز می خوام بگم که اینجا جاشه

الهی حال دلتون خوب باشه!!

تقدیم به همه ی هم اندیشا... تشویقم نمی کنین؟ یادگاری از طرف خودم با همه ی کم و کاستیاش!

(فاطمه با نام مستعار شازده کوچولو از املش)

امید: خوشمان آمد! 

******

تلاش کنم برگرده که چی؟ هر دفعه که نگاهش می کنم سمبل خیانت و ناسپاسی و بی اصالتی رو رو به روم ببینم؟

(شراره از کرج)

امید: می دونی؟ گاهی، یه زن وقتی سبک و سنگین می کنه می بینه مردش ویژگی های خوب زیادی داره؛ زندگیش رو دوست داره؛ ولی در کنارش به خاطر ناپختگی، جوزدگی، اشتباه و یا حتی برخوردهای نامناسب زنش و... این مساله هم براش پیش اومده. آیا ارزش نداره که تلاشی بشه تا اون مرد به زندگیش برگرده؟ بارها و بارها دیدم که خیلی از مردها زندگیشون رو واقعا دوست داشتن اما دچار این مشکل هم شدن و با صبوری همسر، دوباره به زندگیشون برگشتن و الان هم به خوبی دارن زندگیشون رو می کنن. خیلی وقت ها هم پای یه بچه در میونه و اون تلاش ها لازمه. متاسفانه خیلی وقت ها خانوم ها تو این مساله به شدت احساسی و هیجانی برخورد می کنن و همه چیز، خراب می شه؛ در حالی که با کمی صبوری و تدبیر می تونست خراب نشه! باید تشخیص داد کجا باید گذاشت که مرد بره و کجا باید تلاش کرد که برگرده. این خیلی مهمه و منظورمون هم همینه! حلللله؟   

******

سلاااام؛ مشاعره از جناب حافظ:

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد.

(رویا،٧٠، برق، سنندج)

******

به نظرم یکی از دلایل ترس از ازدواج این هست که همش فکر می کنیم نکنه یه موقعیت بهتر از این که الان به وجود اومده پیدا بشه. همش ترس اینکه نکنه بعدا از این انتخاب پشیمون بشیم و از اینجور ترسا دیگه... امیدوارم منظورمو خوب رسونده باشم. آخه تمرکز ندارم.

(فهیمه طوسی، تهران، طراح لوگو)

امید: بازم وقت راهکار دادن رسید. واقعا ذوق دارم ببینم جواباتون چیه؟ چون برا همه چیز راهکار دارین. اول پیامک بنویسین: راهکار

******

سلام بر هم اندیشان عزیز! امید خان خدا قوت. طاعاتتون قبول. از نظر من یکی از دلایل ترس از ازدواج علاقه داشتن به کسیه! دیدم که می گما... یکیو می شناسم که به یکی از اقوام دورشون که سال به سال همو می بینن علاقمنده! بش می گیم خب ازدواج کن این عشق از سرت میره! می گه نع! می ترسم بعد ازدواج بفهمم اونم دوسم داشته!!!!! راهکار می شه بدین... بالاخره هر دختری تا یه زمانی خواستگار داره! موافقی امید خان؟؟

(محدثه بانو، کسی که به دعاتون خیلی احتیاج داره. بچه محله امام رضام)

امید: راستش! همین امسال، تو بحث "به پای کسی نشستن" همه چیز رو دراینباره گفتیم. می تونین تو سایت پیام نما تو بخش "بحث های هم اندیشان" ببینینش.

******

راهکار: مردی که ازدواج می کنه دیگه به همسرش خیانت نمی کنه! چرا که اگر قصد خیانت داشت می تونست با جنس مخالف دوست بشه. مشکل اصلی خانم ها هستند! چون تا یه چیز کوچیک از همسرشون می بینن آسمون و زمین رو بهم می دوزن و فکر و خیال اشتباه درمورد شریک زندگی شون می کنن و این باعث می شه که مرد به فکر خیانت بیافتد.

(یوسف خانی از اهواز)

امید: من با این قسمت صحبتت که فکر و خیال اشتباه و حساس شدن، خودش زمینه خیانت مرد رو فراهم می کنه خیلی موافقم. واقعا خییلی تاثیرگذاره. نمی دونم تو سریال مدینه نمونه اش رو دیدین یا نه؟  

******

سلام طاعات قبول عیدتان هم پیشاپیش مبارک؛ اما درباره صدای آرد! گویند سه تا دزد می رن دزدی که صاحبخونه بیدار می شه و دزدا ناچار می رن تو کیسه پنهان می شن. صاحبخونه به کیسه اولى لگد می زنه صدای نون خشک درمیاره. دومی صدای پیاز. به سومی هر چه لگد می زنه صداش درنمیاد. دزد سومی آخرش مجبور می شه داد می زنه و می گه: آخه مرد حسابی من آردم. آررررد! آرد که صدا نداره؟

(همان تاکسیران، قزوین)

امید: خب! پس فهمیدیم آرد صدا نداره. ممنون. خیلی ذهنم مشغول بود. همگی در پناه خداوند باشین. راستی! یادتون باشه از هر روزی که عید اعلام بشه تا شنبه باشگاه تعطیله. همینطور هم اندیشان قدیم. یه وقت چشم به راه نباشین من غصه بخورم.