هم اندیشان چهارشنبه 11 تیرماه 1393

206- خدایا! منو ببخش که در کار خیر یا  "جار" زدم یا "جا" زدم.

(مریم سلیمی، دانشجوی رشته روانشناسی، سبزوار)

207- امید: سلااااام به همگی؛ می گم دیشب برنامه ماه عسل رو دیدین؟ خودم ندیدم اما شنیدم که یه سرایدار مدرسه رو دعوت کرده بودن که به خاطر عمل قلب مادرش، با اینکه پول عمل هم تقریبا جور بوده ولی برا محض احتیاط، پرایدش رو فروخته که اگه لازم شد خرج بشه. حالا ببینین خدا به خاطر این نیت خیرش چه سنگ تمومی براش گذاشته. چند وقت بعد، در شب قبل از روز مادر، یه ماشین گرون قیمت تو یه قرعه کشی برنده شده. جالبه که تو قرعه کشی هم به پیشنهاد بچه اش شرکت کرده. خدا وقتی بخواد کاری بکنه همه چیز رو وسیله قرار می ده که اون اتفاق بیافته. راستش! من به ماجرای این سرایدار زیاد فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که خلوص نیتش باعث این اتفاق شده. او همه فکر و ذکرش اون موقع، خدمت به مادرش به خاطر خشنودی خدا بوده و نه هیچ چیز دیگه! و این همون راز بزرگیه که اگه بهش برسیم کارمون تمومه. 

******

208- سلام؛ یه همسایه داریم نشسته تو خونه هر چی چیز جایزه داره می خره تا پول بدست بیاره. شده سوژه تموم همسایه ها.

******

209- سلام؛ از راه های نزدیک شدن ب خدا: هر روز یه زمانی رو، حتی کوتاه، به خودمون اختصاص بدیم. راجع به خودمون فکر کنیم. ببینیم اون روز چقدر کارامون برای رضای خدا بود؟ چقدر به حرمت خدا از گناه فاصله گرفتیم؟ چقدر بی منت به خلق خدا محبت کردیم؟! از خودمون حساب بکشیم، ببینیم در برابر این همه نعمت خدا ما برا خدا چیکار کردیم؟ اصلا چقدر شکر کردیم؟ شکرگذاری خودش باعث نزدیک شدن به معبود می شه.

(طیبه، تهران، با وجود "ها" تازه دارم با خوب زندگی کردن آشنا می شم)

******

210- سلام؛ امید! دیشب ساعت تقریبا دو شب بود بیدار بودم. عجیب احساس می کردم نیاز به یه درد و دل حسابی با خدا دارم... سجاده ام رو پهن کردم و با وضو نشستم. با تمام وجودم خدا رو حس می کردم. اومدم بگم "خدایا!" نشد. نشد امید! نشد که بهش برسم. سیمه وصل نشد. به زور اشکامو جاری کردم ولی نشد که از ته دل اشک بریزم. افکار منفی اجازه نداد. خیییلی سخت بود. دلم واقعا شکست... عذاب می کشیدم از این طرد شدن... یعنی می گی شیطان بود که...؟

(فاطمه سادات، نزدیکای کاشوووون)

211- امید: تردید نکن! می گم حواستون هست همه داریم شیطان شناس خوبی می شیم؟ حتما همین روزا دست به کار می شه و هی در گوشمون می خونه بی خیال باشگاه شو! بی خیال باشگاه شو! چیه این حرفای تکراری؟!

******

212- سلام امید؛ یادته گفتى: "شیطان تا حالا بهتون گفته که چرا باشگاه رو می خونى؟" آره! هر روز شیطان تو گوشم می گه ولى من بهش می گم به تو مربوط نیست!

(عاطفه مقدس، 18 ساله از صومعه سرا، روستای نرگستان)

213- امید: دمت گرم بابا! دمت گرم بابا! دمت گرم! (آهنگین بخونین)

******

214- سلام هم اندیشان؛ به نظر من یکی از راه های رسیدن به خدا نیکی به همسایگانه که متاسفانه در این زمانه کمتر مورد توجه است. الان همسایه فقط در حد احوالپرسی همدیگه رو می شناسن و نمی دونن که شاید یکی ازشون واقعا محتاج باشه و به کمک نیاز داشته باشه؛ پس برای رضای خدا بیاییم تو این ماه مبارک بیشتر به یاد هم باشیم.

(احترام سهرابی از آبدانان)

215- امید: گیر ماها می دونین چیه؟ اینه که حواسمون نیست که باید همه این کارا بدون توقع و به خاطر خدا باشه. اینجوری اگه کسی یه تشکر خشک و خالی هم ازمون نکرد اصلا ناراحت نمی شیم. اصلا. من که دارم تمرین می کنم.

******

216- آخر بی انصافیه که تو یه شبانه روز ۱۴۴۰ دقیقه وقت داری اما حاضر نباشی فقط ۱۷ دقیقه از وقتتو در اختیار خدا بذاری! آخر بی انصافیه اگه ۱۷ دقیقه از وقتتو صرف ۱۷ رکعت از نمازهای پنج گانه نکنی! بابا! ۱۴۲۳ دقیقه مال خودت! کمه مگه؟! ۱۷ دقیقه اش مال خدا! خیلی زیاده؟! بعضیا طوری نماز می خونن که سه سوته تموم می شه!!! بعضیا هم که اصلا...! دوستان! نماز می تونه خیلییییی به نزدیک شدن انسان به خدا کمک کنه! اونم نمازی که خالصانه و با حضور قلب خونده بشه...

(محدثه)

******

217- سلام امید؛ به نطرم دلیل این فاصله گرفتن ما از خدا اینه که قبل هر کاری به جای این که بگیم خدا چی می گه؟ می گیم مردم چی می گن؟ نه...؟

(مریم مصطفی زاده از مشهد)

******

218- سلام؛ ببین جوان (امید)! باشگاه دو تا پیرمرد داشت. یکی مش پیام خان دومی هم حاج مهرداد که خودم باشم. پیام که رفت موندم من. اگه منم برم، باشگاه بدون ریش سفید می مونه و ضرر می کنی؛ پس تا نزدم کلاه از سرت بیفته پایین، پیامامو بدرج.

(مهرداد خان! تالش)

219- امید: شیطونه می گه...! استغفرالله... چیزی نگم بهتره. هیچ چیز بهتر از این نیست که آدمیزاد رو خودش کنترل داشته باشه. راستی! می دونستین تو یکی از کشورهای پیشرفته تحقیقی کردن درمورد تعریف خوشبختی و یکی از چیزهایی که تو مصاحبه با مردم بهش رسیدن این بوده که "کنترل" یه عامل خوشبختیه. یعنی عده زیادی گفتن: اگه کسی بتونه رو خودش کنترل داشته باشه آدم خوشبختیه! جالبه؟ نه!

******

220- سلااااام به هم اندیشان و امید؛ به نظر من یکی از عواملی که مانع رسیدن به خدا می شه حسادته. اگه به عمقش فکر کنیم می فهمیم که از کجا سرچشمه می گیره و به کجاها می ره. مثلا باعث غیبت یا چشم و هم چشمی می شه و همینطور ضررهایی که این حسادت واسه سلامتیمون داره و خلاصه خیلی چیزای دیگه... فقط خواستم نظری داده باشم درموردش فکر کنین. امید! مخالفی دیگه مگه نه؟

(غنی پور، ۱۸، گورک)

221- امید: مخالف چی؟ بابا! من موافقم! موافق!   

******

222- سلام؛ الان از مسجد برگشتم. عالی بود. ولی یه پیشنهاد: افطاری زیاد نخورین تا مثل من موقع نماز سکسکتون نگیره!!!!

(زهرا حقیقی از سرخرود)

223- امید: کی بود یه وقتی گفت: آب خوردن هم مهارت می خواد. راست گفت. واقعا آب خوردن هم کلللی نکته داره. حالا ببینین سحری و افطاری خوردن  دیگه چقدر نکته داره! برا همین مجله طب سنتی این هفتمون (710) درباره تغذیه و روزه داریه. امیدوارم حتما بخونینش و مراقب سلامتیتون باشین. می دونستین آگاهانه و به خاطر رضایت خدا به فکر سلامتی بودن چه حس خوبی داره؟ اینم از اون چیزهاییه که می تونه باعث نزدیکیمون به خدا بشه. خدایا شکرت که این همه راه برا نزدیکی به خودت، جلو راهمون گذاشتی. ممنونیم خدا!

******

224- سلام؛ افطاری منزل عموم بودم. بعد از افطار چای خوردیم. من چای بدون قند خوردم. عموم گفت: مگه دیابت داری؟ گفتم: نه! فقط هم اندیشم. عموم گفت: عجب مرضایی پیدا می شه.

(حسن کعبی، روستای یدی شهرستان شوش)

******

225- سلام آقا امید؛ من همونم که دیروز نوشتم همراه مادرم با خواستگارم و مادرش جایی قرار گذاشتیم... راستش چون اون خانم پیشنهاد داد که بیرون همدیگه رو ببینیم ما قبول کردیم وگرنه  نمی شد که ایشون بگه بیایم خونه تون و ما بگیم نه! نیاین! اگر پیشنهاد از طرف ما بود شان من بدون شک پایین می اومد.

(لیلا، 71، همدان)

******

226- مانع: سلام دوستای خوب خودم؛ طاعاتتون قبول. فکر می کنم روزمرگی زندگی باعث کمرنگ شدن حضور قشنگ خدا تو زندگی بشه. وقتی حرکت و پویایی نداشته باشید کم کم "امید" از دست می ره و جاش رو دوباره پیام می گیره!!! خخخخخ! جدا از شوخی، بدون امید و انگیزه که ناشی از توکل به خداس، زندگی بی روح می شه. چون حرکتی نیست تا خدا بهش برکت بده. چون اراده قوی ای وجود نداره تا در طول اراده خدا قرار بگیره. به همین دلیل فاصله با خدا زیاد می شه.

(فرشته، 69)

******

227- "هیچ چیز در دنیا ارزش آن را ندارد که حال آدم را خراب کند." (وین دایر) یکی دیگه از سخنان حکمت آمیزش "در حال" زندگی کردنه. چون وقتی به گذشته یا آینده فکر می کنیم استرس و ناامیدی میاد سراغمون و از خدا دور می شیم. با همین در حال زندگی کردن زندگیم عوض شد. باور کنین. امید! بدرج به خاطر شما رفتم شارژ گرفتم.

(طاهره، فعلا همدانم)

******

228- سلام امید؛ الان سر سجاده ام. داشتم نماز مغرب و عشاء رو می خوندم. از خدا براتون بهترین چیزا رو خواستم. همونایی که به صلاحتونه نه آرزوتون. هیچوقت چیزی رو به اصرار از خدا نخوایید که خدایی نکرده پشیمون شید. تجربه کردم که می گم. سپردمتون دست خدا.

(دریا، 21 و نیمه از تهران)

******

229- امید! ببین! باورکن اگه یه هم اندیش نبودم هرچی از دهنم در می اومد به این جهرمی می گفتم.

(احمد اسدی حاجیوند)

230- امید: به این می گن کنترل! ولی کنترل ناقص. کاملش کن عزیزم! کاملش وقتیه که اصلا عصبانی نشی که بخوای جلو خودت رو بگیری. بعد هم او فقط نظرش رو گفت. هر چند می بایست بهتر می گفت. درست انتقاد کردن هم مهارت می خواد. ای خدا! چقدر مهارت باید کسب کنیم؟!    

******

231- سلام؛ راستش حال دلم خوب نیست... آخه امروز از شدت معده درد نتونستم روزه بگیرم. ناراحتم... امید! چیکار کنم که معده ام کمتر درد بگیره.

(مریمم از همدان، نهاوند، روستای دهفول)

امید: می دونی اگه روزه برا سلامتت ضرر داشته باشه و بگیری، روزه ات صحیح نیست؟ می دونی؟

******

232- سلام هم اندیشان؛ فاطمه خانم راست می گن. ما تو اصفهان چند روز بود اصلا آب نداشتیم بعدم آب شور و... خدا رو شکر حالا یه کم بهتر شده. کی فکرشو می کرد اصفهان که تمام شهرتش به خاطر آبشه به یه همچین روزی بیفته؟ بیاین صرفه جویی رو هم فرهنگ سازی کنیم و به خوبی های هم اندیشان اضافه کنیم.

(شیوا کیانی)

******

233- سلام امید؛ خدا قوت. یه سوال؟ روزی چند ساعت وقت میذاری واسه خوندن این همه پیامک؟ درمورد بحث این هفته هم آقای علیخانی تو برنامه ماه عسل جمله قشنگی گفت: اینکه "شیطون زندگی مردم نباشیم" و حواسمون باشه ما کاری نکنیم یه نفر از خدا دور بشه.

(کبری)

امید: روزی شش، هفت ساعت. چطوره؟ راستی! نکته ای هم که گفتی خیلی تاثیرگذار بود. آدمو به فکر فرو می بره.   

******

234- وای امید! ماه عسل رو دیدید؟ مرده پرایدشو واسه ناراحتی قلبی مادرش فروخت. سرایدار مدرسه ام بوده. بعد تو قرعه کشی تو روز مادر ماشین سیصد میلیونی برد. خدا خیلی قشنگ هوای بندهاشو داره.

(منیره)

235- امید: اول پیامکا گفتم. اگه کاری فقط و فقط به خاطر رضای خدا باشه، خدا بدون شک پاسخش رو می ده. منتها دیر و زود داره و این دنیا و اون دنیا. چرا دیر و زود داره و...؟ چون اگه قرار بود هر کسی یه کار خوبی انجام بده و فورا مزدش رو مشخصا بگیره دیگه کارا ارزشی نداشت؟ خدا ابهام ایجاد کرده که ببینه کی بهش اطمینان می کنه و می یاد وسط؟   

******

236- سلام؛ امید! به نظرم بهتره هم اندیشان کل مجله گوناگون صفحه ۸۷۰ رو بخونن. داستان هاش واقعاااااا آموزنده اس.

(مریم)

******

237- سلام به همه؛ حاج آقا قرائتى می گفتن که خیلی هامون تو ایمان به خدا داغ شدیم اما پخته نشدیم یعنی هر داغی سرد می شه اما هیچ پخته ای خام نمی شه. پس اگه ایمانمون به خدا خالص و کامل باشه مطمئن باشیم که دیگه این همه گناه نمی کنیم. اگه قرآن تو زندگیمون باشه یعنی هر کاری رو اونطور که تو قرآن اومده انجام بدیم به خدا نزدیک تر می شیم.

(زهرا عسگری از قزوین)

امید: عجب پیامکایی. تازه کلی شون درج نشد. کاریش نمی شه کرد. فقط غصه اش می مونه واسه من! شنبه می بینمتون. همدیگه رو دعا کنیم. باشه؟