• یکشنبه 1394/01/30 - تعداد بازدید 12 مرتبه
    امید: سلاااااام؛........... راستش صبح تا حالا دارم فکر می کنم که بحثو چه جوری شروع کنم؛ یعنی منظورم اینه که از کجا شروع کنم. یه دفعه یاد حرف یکی از د
  • شنبه 1394/01/29 - تعداد بازدید 63 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ آخیییییش!... راحت شدم. تو این دو سه روزه، مردم از کنجکاوی! امروز صبح اولین کاری که کردم شمارش آراء نظرسنجی بود. دستی انجام شد.
  • چهارشنبه 1394/01/26 - تعداد بازدید 80 مرتبه
    امید: سلاااااام؛ امروز سرم حسابی شلوغه؛ چون دارم موضوعات پیشنهادیتون برا نظرسنجی رو سر و سامون می دم. فعلا این پیامکا رو داشته باشین، تا نوبت
  • سه شنبه 1394/01/25 - تعداد بازدید 77 مرتبه
    امید: س.. س.. سلام؛ می گم ببخشید که دارم نفس - نفس می زنم، آخه دارم از قسمت عمیق می یام. عمیییق. شماهام زودتر برین که واقعا ارزشش رو داره.
  • دوشنبه 1394/01/24 - تعداد بازدید 97 مرتبه
    روز مادر بود. مادربزرگم که همسایه ما است دلهره داشت. نتونستم بفهمم برای چی؟ فقط تلویزیون نگاه می کرد و چشاش پرمی شد. زنگ زدم به نوه ها که بیاین
  • یکشنبه 1394/01/23 - تعداد بازدید 85 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می دونین چرا کم حرف شدم؟ چون شماها اونقدر حرفای خوب برا گفتن دارین که من دیگه حرفی ندارم بزنم. حالا اگه آماده ی عمیق شدنین،
مشاهده آرشیو کامل مطالب
کمی طاقت داشته باشید...
مشاهده تالارهای اعضا

    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 19 اسفند 1392
    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 12 اسفند 1392
    • همایش هم اندیشان دزفول ، اهواز ، اندیمشک ، شوشتر - در دزفول
    • 24 بهمن 1392
    • همایش هم اندیشان تهرانی - قرچک ورامین
    • 8 آذر 1392
    • همایش اندیشه سبز - مشهد مقدس
    • 9 آبان 1392
    • هم اندیشان در همایش بزرگداشت حافظ
    • 19 مهر 1392
    • چهارمین میزبان هم اندیشان در صداوسیما : برنامه پنجشنبه اردیبهشت
    • 18 مهر 1392
    • سومین حضور امید در تلویزیون - برنامه اردیبهشت
    • 8 مهر 1392
    • همایش هم اندیشان مشهد مقدس
    • 27 شهریور 1392
    • اولین همایش طرح همیاری بانوان هم اندیش
    • 26 مرداد 1392
    • حضور امید در برنامه طلوع
    • 1391
    • اولین تصویر گرفته شده از پیام
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • فعالیت های شخصی و ابراز علاقه هم اندیشان
    • نمایشگاه کتاب 1392
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • اردیبهشت 1392
    • همایش یزد هم اندیشان
    • اسفند 1391
    • اولین همایش هم اندیشان تهرانی
    • 22 مهر 1391

« در حال حاضر باشگاه هم اندیشان فعالیتی ندارد. ادامه بحث ها در وبلاگ جناب بیدگلیان جریان دارد »


اگر در این سایت عضو می شوید ، حتما شهر خود را نیز وارد کنید.
پس از عضویت در این سایت می توانید در بخش انجمن های تخصصی به فعالیت پرداخته و با دیگر هم اندیشان بحث و گفتگو داشته باشید.

»آرشیو پیامکهای باشگاه

»آلبوم عکس خاطرات

»آلبوم فیلم

»درباره هم اندیشان

»مرجع شماره های کاربردی


هم اندیشان شنبه 7 دی 1392

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: 1392 ، فرزند صالح ،

هم اندیشان شنبه 7 دی 1392

امید: سلااااام؛ خوش به حالمون!

هم اندیشان: خدا به خیر کنه! معلوم نیست امروز دیگه چه داستانی می خواد سرهم کنه!

امید: باور کنین هیچی! فقط خواستم از ته دل بگم خوش به حالمون که می تونیم هر روز تو هم اندیشان کلی نکته برا زندگیمون پیدا کنیم. هر کدوم از این نکته ها می تونه تو زندگی، غوغا کنه! غوغا!

******

سلام؛ همتون دارید می گید که بچه ها اصولی تربیت نمی شن یا پدر و مادرا مهارت ندارن؛ پس اون اصول و مهارت چیه؟ اگه می شه دراین مورد نظر بدین.

(آجى منصوره، ۲۱ ساله، مشهد)

امید: باور کنین چیز عجیب غریبی نیست. رعایت همین نکته های ریز و درشتیه که الان ذکر خیرش شد. نکته هایی که بعضی هاش خیلی واضحه و بعضی هاش رو هم باید تو متن پیامک ها کشفش کرد؛ حتی یه پیامک ممکنه چند تا نکته داشته باشه؛ دیگه به هنر خودتون بستگی داره که بتونید اون نکته ها رو پیدا کنید...

******

من فرزند صالحی نیستم. همش با مامانم درگیرم. او همه اش درگیر کارش بوده و هست. فکر می کنه بهترین لباسا و وسایل زندگی می تونه جای محبت رو بگیره! الآن با مامانم بحثم شده. عصبانی هستم به شدت. دوست ندارم هیشکی باهام حرف بزنه!!!

امید: خب! حواس همه باشه! فعلا هیشکی باهاش حرف نزنه!

******

سلااام بر سیصد و هفتادی های گرامی؛ می گم: دقت کردین هم اندیشان شده: یه خط سخن یه هم اندیش... دو صفحه حرفای امید... دو خط حرف دوستان... دو صفحه امید... ولی انصافا عاشق این داستانا و حرفام!! و مثل اینکه دوباره یادتون رفت! چی؟ خب معلومه! چرخ مشاعره! اینم راه اندازیش:

پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد

فکر کنم کمی به بحث مربوط باشه!

(ملیحه ام، ۷۴، مشدی)

امید: مگه شماها می ذارین آدم حرف نزنه؟! مثلا همین شعر جنابعالی. منو یاد یه نکته خیلی خیلی مهم انداخت؛ ولی حیف که تو ذوقم زدی و...    

******

سلام دوستان ما یه بچه تو راه داریم از همین الان با خانمم زمینه رو برا اومدنش آماده می کنیم. کتاب می خونیم و خودمونو آماده می کنیم که چطوری باهاش رفتار کنیم. خب هیچ شناختی از یه موجود ناشناخته نداریم و نمی دونیم چه رفتاری درسته یا چطور با یه بچه هیچی نفهم برخورد کنیم؟ بحث هفته برای ما به موقع است. اینم بگم خیلیا مسخره مون کردن بهمون گفتن ندید بدید؛ اما بچه باید اصولی تربیت بشه؛ چون در آینده ما مسئول رفتار خوب یا بدش هستیم. باید جوری تربیت بشه که بگن خدا رحمت کنه پدر مادرشو نه اینکه بگن خدا لعنت کنه کسیو که این بچه رو...

(حسن آقا از تویسرکان)

******

سلام آقا امید و مهراندیشان؛ به نظرم شوهردارى بعضى از خانوما مثل بچه دارى شونه. همیشه خستن و غر می زنن و حوصله ندارن؛ درصورتیکه باید براى یه رابطه منطقی، یه تعامل دوطرفه مناسب صورت بگیره؛ درضمن، از بچه ای که کلى فیلم براش می ذارید یا همش می فرستیدش بیرون تا صداش درنیاد انتظار نداشته باشید رفتارى که مد نظرتونه پیدا کنه؛ پس یه تعادل برقرار کنید که زمان بزرگ شدنشون هم رابطشون با والدین حفظ بشه.

(رویاى همیشگی باشگاه)

امید: از کنار نکته ای که رویا خانوم گفت نباید ساده رد شد. فرصت ما خیلی کمه. بچه ها تو یه چشم بهم زدن بزرگ می شن و قبل از بزرگ شدن باید خیلی چیزها رو بدونن. اون فرصت های طلایی رو نباید پای تلویزیون بگذرونن. یادمون باشه: بچه، تو یه سنینی حرف شنوی داره...

******

سلام به هم اندیشان؛ می خواستم بگم سریال "آوای باران" نکات خیلی آموزنده ای داره.

(معصومه)

امید: این سریال خیلی قشنگ به پدر و مادرا می گه که اگه به لقمه حلال و حرام توجه نکنن و در سنینی که بچه، حرف شنوی داره وقت برا تربیتش نذارن، تو بزرگسالی، چه موجودی جلوشون سبز می شه. موجودی که گوشش دیگه بدهکار هیچی نیست و لحظه لحظه زندگی رو به کام پدر و مادر تلخ می کنه. لحظه لحظه زندگی رو... اونایی که سریال رو دیدن می دونن چی می گم.

حدود یه ربع به ساعت نه شب از شبکه سه پخش می شه و تقریبا نیم ساعت هم بیشتر نیست.

******

سلام به همگی؛ به نظر من اگه تربیت فرزندانمون رو از زمان تشکیل نطفه و در دوران جنینی شروع کنیم خیلی موثرتر خواهد بود. دراین باره می خواستم یه کتاب بهتون معرفی کنم که درباره برنامه اخلاقی، عبادی، پزشکی و تغذیه قبل از بارداری تا پایان شیر دهی و چهل نکته مهم تربیتی در کودکی و نوجوانی هستش. کتاب: ریحانه بهشتی یا فرزند صالح؛ نوشته: سیما میخبر؛ با همکاری جمعی از خواهران حوزه علمیه. ممنون که هستید.

(لیلا هستم از شهرستان ورزقان)

******

سلام امید و هم اندیشان؛ یه حرفی می خوام بزنم که بدجور نگرانم کرده. امشب که با مادربزرگم صحبت می کردم و از هنرای خودش و دخترای قدیمی می گفت، کلی خوشم اومد. واقعا قدیمی ها چه هنرایی داشتن و دارن فراموش می شن؟ دوستان! من واقعا نگرانم در آینده به نوه هامون بگیم ما چه هنری داشتیم؟ گشتن تو اینترنت یا خرید گوشی های آنچنانی و... دوستان! بیاید یه راهکارهایی برا فراموش نشدن هنر قدیمیا بدیم. اول پیامک بنویسید "راهکار"

(شیدام با همسر مهربونش بهمن)

******

دیلینگ! دیلینگ! دیلینگ! زنگ تفریحه! مگه شماها نمی خواین یه هوایی به کلتون بخوره؟ یالا بیایید رو عرشه...

(اعظم از خونمون)

امید: باشه! همه رو عرشه! یه هوایی بخوریم تا نوبت دوم امروز به روز بشه...

******

سلام؛ چطورین؟ درباره بحث این هفته، تو یکی از برنامه های تلویزیون، یه دکتر روانشناس تعریف می کرد: مراجعه کننده ای داشتم که یه آقا پسری بود بالای 25 سال که بدون مادرش نمی تونست یه لباس بخره! یعنی این مادر تا چه حد پسرشو به خودش وابسته کرده...! ازطرفیم بعضی از پدر و مادرا اونقدر به بچشون آزادی می دن که... نه به اون شوری شور؛ نه به این بی نمکی...

(گیتی، 19 ساله، کاشان)

******

سلام؛ چند وقت پیش خونه یکی از اقوام، یکی از بچه ها در حال بازی، پاش خورد به لیوان چای و ریخت. باباش هم یه کتک مفصل زد. می خواستم به این پدر و مادرا بگم: اگه خودشون هم دست یا پاشون بخوره و یه لیوان بشکنن یا چای بریزن، خودشون رو هم می زنن؛ چون به هر حال این اتفاق برا خودشون هم می افته.

(نیره از اصفهان)

امید: گفتی بابا! یادم افتاد که حضور آقایون تو بحث این هفته کمرنگه! یه وقت پدرا فکر نکنن مامانا هستن و دیگه به حضور پدرا، برا تربیت بچه ها نیازی نیست؟ این کار، به ویژه تو دنیای امروز، اونقدر حساس و مهمه که باید دوموتوره رفت جلو. آره! دوموتوره! با حضور پدر و مادر و هماهنگ با هم. ممکنه بعضی مادرا بگن: "آی گل گفتی امید خان! شوهر من که اونقدر بیرون سرش شلوغه که فرصت..." خب! باید اهمیت کارو براشون توضیح داد. بی تاثیر نیست. بعد هم تا اونجایی که می شه باید نکته های لازم رو بهشون گفت.  

******

سلام هم اندیشا، دیگه دارم دیوونه می شم. تقریبا یه ماهه که پیام نمای شبکه چهار نداریم. بدون شما اصلا خوش نمی گذره. هیچوقت فکر نمی کردم اگه نتونم هم اندیشانو بخونم، اینقدر سخت باشه... هم اندیشان! دوستون دارم.

(زهرا، دلتنگ هم اندیشان از قیروکارزین)

******

سلام؛ پدرم عصبیه! مادرم واقعا خرده گیر و از هر حرف و کاری یه چماق درست می کنه و می زنه تو سرم. پدر و مادری که سرکوف می زنن و خیلی وقتا واقعا بی دلیل، جلوی جمع، تحقیر و توهین می کنن، چطور توقع دارن بچه شون بهشون احترام بذاره و مثل خودشون عصبی نباشه و رفتار نکنه؟ امید! مگه بچه ها اسیرن؟ حالا بگو ناصالحم؟

امید: پیامک بعدی شاید بتونه کمکت کنه...

******

سلام امید و هم اندیشان؛ امیدوارم حالتون خوبه باشه... منم از وقتی اومدم دنیا پدر مادرم بحث و دعوا داشتن. بابام سرکار و مامانم تو مغازه. زمانی که نیاز به محبت داشتم رفتم سراغ دیگری. بعد از یه مدت که فهمیدم همش الکی هستن و وقت گذر، از 16 سالگی دور این چیزا رو خط کشیدم. الان نه بی هدفم و نه بی احساس. درسته که خانواده تاثیر داره؛ ولی من خودم، خودمو پیدا کردم... پس، قبل از اینکه بگیم چرا اینطور شد؟ باید اینطور می شد! خودمون رفتارامونو و کارامونو بسنجیم. اگه کار اشتباه کنیم، روز قیامت نمی تونیم بگیم تقصیر این و اون بود.

(سهیلا.ش، دانشجوی کامپیوتر، با پای باندپیچی شده که تو کلاس والیبال پام پیچ خورد و دارم براتون اس می دم. رامهرمزیم)

******

سلام به امید و هم اندیشان؛ یه سوال! امید خان! به نظرت می ارزه زندگی و شوهرمو ول کنم برم دانشگاه و پنج شنبه جمعه ها بیام خونه؟

(لیلام، دانشجوی ترم بهمنی، رشته کارشناسی بهداشت عمومی، دانشگاه دولتی که 4 ساعت با خونم فاصله داره)

امید: بستگی به شرایط زندگیت و همراهی واقعی همسرت داره. باید ارزیابی کنی و ببینی این کار چقدر می تونه تو زندگی مشترکتون تاثیر مثبت یا منفی به جای بذاره.

******

سلام؛ خوبید؟ حرف از مهد کودک شد خواستم تجربمو بگم. بابا مامانم شاغلن و من یه آبجى 8 ساله و داداش 2 ساله دارم. الان که دانشجو هستم، صبحا دیگه کلا بچه دست منه. وقتاییم که کلاس دارم یا بابام خونه می مونه یا مامانم مرخصى می گیره. به هر حال مهد نمی ذاریمش. آبجیمم اکثرا زیر دست خودم بزرگ شده. یه همچین بچه داری هستم من! یعنى الان دیگه کلا بچه داریو فولم.

(کوثر سبحانی، 19 ساله، املش)

******

سلام به هم اندیشان؛ من چند ماهه با شما آشنا شدم. خیلی خوشحالم. می خواستم راجب فرزند صالح چیزی بگم. درمورد مهد کودک، خودم دخترمو مهد کودک می ذارم و خیلی رفتارش بهتر شد. قرآن و شعر می خونه. درمورد کار خوب و کار بد شیطان حرف می زنه. همه مهد کودک ها بد نیستن. با کمی تحقیق خوبشم هست.

(رویام از مشهد)

امید: هرگز صحبت از بد بودن مهد کودک ها نیست. صحبت از اینه که پدر و مادرا تو بحث تربیت، نباید توقع زیادی از مهد کودک ها داشته باشن؛ اونم با اون همه نکته که بچه های امروزی باید بدونن. مهد کودک ها بیشتر، به اجتماعی شدن بچه ها و آمادگیشون برا ورود به مدرسه کمک می کنن و البته ممکنه بعضی هاشون یه برنامه های تربیتی هم داشته باشن. درضمن؛ یه خانوم دکتر کارشناس، هفته گذشته تو تلویزیون گفت: بچه ها، روزانه بیشتر از سه چهار ساعت نباید تو مهد بمونن؛ اگه بیشتر بشه، احتمال منزوی شدن و پرخاشگریشون وجود داره. 

******

سلام به هم اندیشان؛ من خانوادم زیاد از لحاظ مالی خوب نبودن. بعد از دیپلم گرفتن مامانم تشویق کرد برم سر کار و این باعث شد چشم و گوشم باز بشه و توی این چند سال نمی دونین چه کارها که نکردم. به چه رابطه هایی تن دادم. خانوادم از لحاظ تربیتی زیاد خوب نبودن. حالا من موندم که چکار کنم. فقط آیندمو خراب کردم. اون دختر ساده و خجالتی الان نمی دونین چی شده.؟!

(ف از مشهد)

******

سلام؛ درمورد دعوا کردن با بچه ها. پدر و مادر نباید با بچه ها دعوا کنن اگر هم موضعشون حق بود و دعوا کردن نباید از حرفشون پایین بیان؛ چون در این صورت، فرزند حرف شنوی نداره دیگه.

(نسیم، 370، قم)

******

سلام؛ می گم همیشه و مخصوصا الان که موقع امتحاناست، کاغذ واسه چک نویس و... زیاد استفاده می شه. لطفا کاغذای باطله، کتابا و... رو دور نندازین. جمع کنین بدین واسه بازیافت؛ حتی می تونین بفروشینشون؛ البته پولش کمه. اینطوری به درختامون کمک می کنیم. خودم چند وقته که این کارو انجام می دم.

(متین از صومعه سرا)

امید: اینم انتخاب یه حس خوبه. چند روز پیش که مثل همیشه زباله های بازیافتیمون رو جداگانه گذاشتم کنار زباله های تر، یکی از این بنده های خدا که کارش جمع آوری زباله بازیافتی هستش، فورا از راه رسید و بی هیچ زحمتی بدون اینکه لابه لای زباله ها رو کلی بگرده، آماده شده برش داشت و رفت. حس خوبی بود برام.

******

زنگ تفریح: رفتم کوه داد زدم: با من ازدواج می کنی؟ بعد شنیدم: با من ازدواج می کنی؟ با من ازدواج می کنی؟ با من ازدواج می کنی؟ با من ازدواج می کنی؟. . . بعدش چون آمادگی این همه خواستگارو با هم نداشتم، اومدم پایین که ادامه تحصیل بدم!

(فرزانه، تنها فیزیکدان باشگاه، ۲۳ ساله از مشهد)

******

سلام امید! بحث این هفته، من یکی رو که خیلی ترسوند! تا حالا از ازدواج و انتخاب همسر مناسب می ترسیدم از این به بعد بچه دار شدن هم شد معضل دومم!! قبول کن جای ترس داره؛ ولی ایشالا موفق می شیم. نسل بعدی حداقل پدر مادرای هم اندیش دارن.

(فرشته هستم از قزوین)

امید: با این آگاهی که به کمک دوستات، تو این چند روزه به دست آوردی؛ دیگه جای نگرانی نیست؛ فقط حواست باشه نپره! یعنی منظورم اینه که یادت نره؛ یعنی یه جایی یادداشتش کن! آره اینجوری بهتره!

******

سلام! چرا بعضی از بچه ها، پدر و مادر برا بزرگ کردنشون چیزی کم نمی ذاره؛ ولی وقتی بزرگ می شن جز بی احترامی چیزی براشون ندارن؟!

(خواهر امید ملک حسینی، نسیم شهر)

امید: این خواهر و برادر، بدجوری فعالنا! پیامکاشون از چپ و راست همینجور داره میاد! البته مثل بعضیای دیگه! به هر حال حرف حساب زده و حرف حسابش هم دیده شده و انتخاب شده و فقط مونده درج. خب! درست می گه دیگه! می گه چرا پدر و مادر هیچی کم نمی ذارن؛ ولی بچه... البته منظورت از هیچی کم نمی ذارن چیه؟ این خیلی مهمه! به هر حال، بحث مهمیه. هر کی دراینباره نظری داره اول پیامک بنویسه: نظر      

******

سلام... لقمه ای که پدر و مادر سر سفره می ذارن خیلی مهمه. اگه پدر و مادر واسه پولی که به دست می آرن زحمت نکشن اون بچه زحمت کشیدنو از کی یاد بگیره؟ فرق خوب و بدو چطوری متوجه بشه؟ نمونشم این شبا تو سریال آوای باران داریم می بینم! نتیجه کارای نادر و زیور هم به زودی بهشون ضربه می زنه. آخه بار کج به منزل نمی رسه.

(عاطفه ام از شهسوار)

******

سلام به خانواده بزرگ هم اندیشان؛ امید! واقعا حقیقته که اولین و بزرگترین الگوی فرزند، پدر و مادره. آهای پدر و مادرایی که نمی تونین از هوس های دل خودتون بگذرید چطور از بچه ها و جوونهاتون انتظار دارید فرزند صالح باشن!! وقتی حاضر نیستی به خاطر آینده فرزندت از نگاه کردن ماهواره بگذری چطور توقع داری فرزندت نگاه نکنه تا یه وقت الگوش ماهواره و آدماش نشن! وقتی حاضر نیستین ترک اعتیاد یا حتی سیگار کنید چطور به فرزندتون می خواین بگین راه درست کدومه! پس از ماست که بر ماست.

(حیدری، همیشه همراه شما از مشهد)

امید: ممنون از همتون که هستین!

تعداد پیامک های جمعه: 1079؛ پنجشنبه: 1152

تعداد پیامک های درج شده: 25

به اشتراک بگذارید...

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه:

  1. هم اندیشان پنجشنبه 29 اسفند 1392
  2. هم اندیشان چهارشنبه 28 اسفند 1392
  3. هم اندیشان سه شنبه 27 اسفند 1392
  4. هم اندیشان دوشنبه 26 اسفند 1392
  5. هم اندیشان یکشنبه 25 اسفند 1392
  6. هم اندیشان شنبه 24 اسفند 1392
  7. هم اندیشان پنجشنبه 22 اسفند 1392
  8. هم اندیشان چهارشنبه 21 اسفند 1392
  9. هم اندیشان سه شنبه 20 اسفند 1392