هم اندیشان شنبه 25 آبان 1392

امید: سلاااام؛ نمی دونم تو این چند روزه چقدر تونستیم خوب فکر کنیم؟ تو سالروز پرواز ملکوتی امام حسین (ع) به چه نکته هایی تونستیم پی ببریم که کمکمون کنه پیرو سرافرازی براش باشیم؟ من خودم این روزها بیشتر سعی کردم تو مراسم هایی برم که حرفای کاربردی می زنن. حرفایی که به جون و دل می شینه و باعث تغییر آدم می شه؛ مهمترین چیزی که امام حسین (ع) این روزها از ما انتظار داره. یه مطلب ارزشمندی که از حجت الاسلام علیرضا قاسمی تو مسجد صادقیه کاشان شنیدم این بود: "برای فرزندانتون در مقابل خودشون دعا کنید تا فرزند، از این لذت، بهره ببره. از لذت رابطه پدر و مادر با خداوند. از لذت رابطه صمیمانه و معنوی پدر و مادر با فرزند." می گفت: "توصیه شده در منزل، محل مشخصی رو برا عباداتتون تعیین کنید؛ حتی روایت شده که بیمار رو برای اینکه حالش بهتر بشه در جای عبادتش بخوابانید" می گفت:  "متاسفانه این روزها وقت اثاث کشی که هنوز وسائل، تو خونه ی جدید چیده نشده، معمولا اولین کاری که انجام می شه اینه که جای تلویزیون رو به عنوان محور توجه خانواده، تو بهترین نقطه منزل، مشخص کنن!!!"

******

سلام بکراندیشان؛ سلام داداش امید؛ باورم نمی شه. هر سال روز عاشورا بابام شیر و خرما نذری می ده. امسال تونستم راضیش کنم از لیوانای کاغذی استفاده کنه. وای نمی دونین چقدر ذوق زده شدم! خیلی حس قشنگی بود. حس یه هم اندیش نیمه واقعی رو داشتم. اگه اشتباه نکنم ۲۴ آبان تولد باشگاهمونه. باشگاه هم اندیشان عزیز، ایشاالله ۱۰۰۰ ساله شی.

(من از خونمون)

******

نتیجه: سلام؛ از بحث هفته پیش نتیجه می گیریم که به قول آقای  میثاق: هر کسی لایق شرایطی است که تلاش به تغییرش نمی کند.

(فاطمه صامت، 74، اصفهان)

******

سلام؛ عاشقان کتاب ببینن. از امروز ۲۵ آبان به مدت یک هفته عضویت در کتابخانه های سراسر کشور رایگانه. می پرسید چرا؟ خب معلومه دیگه! این هفته، هفته کتابخوانیه!

(وزیر اعظم باباجونم از کرج)

امید: ممنونم از یادآوری خوبت! البته یادتون باشه غیر از "نهاد کتابخانه های عمومی کشور"، چند نهاد و سازمان دیگه هم کتابخونه دارن و ممکنه عضویت در همه این کتابخونه ها رایگان نباشه. به هر حال، حتما این هفته به کتابخونه ها سر بزنین و بهمون گزارش بدین. چند روز پیش داشتم با خودم فکر می کردم: انسان، به طور خیلی جدی، پیوسته در معرض غفلت قرار داره و یکی از مهمترین کارهایی که می تونه انسان رو از این خطر، نجات بده، خوندن پیوسته کتاب های خوبه.

******

سلام به هم اندیشان عزیز و البته امید و پیام؛ اینم جمله ای از کتاب لطفا همسر خوبی باشید در رابطه با بحث تغییر: ماری که نتواند پوست بیندازد از بین می رود، همچون انسان هایی که اگر تغییر نکنند، دیگر انسان نخواهند بود...

(آرزو جباری، 71، بهارستان)

******

امام سجاد "ع" فرموده اند: تمام خیرات و خوبی های دنیا و آخرت را در "قناعت" می بینم...

(نجمه آل بوبالد "دختر عرب" اهواز، ۲۳ ساله)

******

سلام امید! اولین باره واستون پیام می دم. می خوام تغییر کنم. نمی دونم چطوری؟

(رامین، دانشجوی شیمی شریف)

امید: آقا رامین! اگه می خوای تغییر کنی هم اندیشان رو رها نکن! همین! یه جواب کوتاه و مختصر و مفید بهت دادم که مشتری شی.

******

سلام؛ من یه پشت کنکوری ام. به خاطر حجم درس ها، شدیدا افسردگى گرفتم. به غیر شما کسیو ندارم. کمکم کنید!

(عاطفه، 18 ساله، شهر قدس)

امید: اتفاقا طبق نظرسنجی، این هفته بحثمون همینه. اینکه: "چرا افسرده می شیم؟ و راهکارهای مقابله با اون." امروز، کلیدش رو می زنیم تا از فردا بحث کم کم داغ شه. خب! به نظرتون یه دلیل افسردگی می تونه فشار آوردن زیاد به روح و جسم باشه؟ چرا این اتفاق می افته؟ باید چیکار کرد؟ اول پیامک بنویسین: نظر  

******

سلام به دوستان گلم "ها" و "پا"؛ این تغییری که شما ازش حرف می زنید واقعا اراده می خواد. بعضی وقتا یک دفعه سراغ آدم میاد؛ بعضی وقتام خیلی طول می کشه؛ ولی نباید اونقدر بارش سنگین باشه که تو وسط راه خسته بشیم و نتونیم ادامش بدیم. از خود شخصیمون (ظاهر و باطن) تا شیوه زندگیمون. تازگیا یه شکست بزرگ خوردم. امیدوارم با حرفاتون کمی آروم بشم. التماس دعا.

(مها از همین اطراف)

امید: به نظرتون فشار زیاد برای تغییرات اساسی هم می تونه انسان رو افسرده کنه؟

******

سلام؛ مریم خالقی هستم از زنجان؛ به نظر من تغییر، خیلی خوبه. ماهیت زندگی در متغیر بودنشه و راکد بودنش می شه مثل مرداب. آب مرداب به خاطر راکد بودنش گندیده؛ وگرنه، آب همون آبه. موافقا دستا بالا؟!؟!

******

سلام؛ "عاجزانه خواهش می کنم" به سؤالم جواب بدین و من رو از سردرگمی دربیارین. همه جا (از مجله و بحث های تلویزیون گرفته تا باشگاه هم اندیشان) صحبت از اینه: پذیرفتن افراد همانگونه که هستن؛ یعنی عدم تلاش بر تغییر اجباریشون؛ ولی کسی نیست که جواب منو بده. مثلا من در مقابل بددهنی  همسرم چی کار کنم؟ قبول کنم که آدم...؛ یا دعوا کنم؟ هر چند دعوا هم فایده ای نداره. خواهش می کنم "یه راهکار عملی" برا اینجور موارد بدین.

(نسیم صبا از ارومیه)

امید: می دونی چرا اینو می گن؟ چون با تغییر نگرش ما؛ ممکنه طرف مقابلمون هم به فکر بیافته و تغییر کنه؛ اما با زور و اجبار، احتمال تغییر، نادره!!! ولی خب! اون تغییر نگرش و روش کارمون، مهارت می خواد. بیشتر، اون مهارته که باعث درست شدن اوضاع می شه.  

******

من کوثرم از شوشتر؛ الان یه پراید سفید دیدم که پشتش لوگو باشگاه "370" زده بودن! هر کی هستی زود، تند، سریع خودتو معرفی کن! من اصلا باورم نمی شد تو شهر کوچیکم شوشتر هم اندیش باشه! باور کنین اشک، تو چشام جمع شده.

امید: با احساسات لطیفت نزدیک بود چشای ما رو هم بارونی کنی.

******

سلام؛ امشب توی خیابون داشتن خرما نذری می دادن. دو تا خوردم. می خواستم هسته هاشو پرت کنم که یادم "ها" افتادم. بعد گذاشتمشون توی جیبم. اون موقع بود که فهمیدم یک "ها" واقعی ام.

(مائده، شهرکرد، چهار محال و بختیاری)

امید: اگه اون هسته ها رو پرت کرده بودی، پیامک نمی دادی و منم الان این مطلب مهم یادم نمی اومد. دیروز، دکتر حسین خیراندیش که یکی از پنج حکیم معرفی شده در زمینه طب اسلامی هستش تو یه جلسه ای درباره خواص بی نظیر خرما گفت: "خرما، اونقدر با طبیعت انسان هماهنگی داره که گفته می شه: درخت خرما از باقیمانده گل آدم آفریده شده." گفت: "خرما، قلب و عضلات رو تقویت می کنه و بدن رو پرخون." خیلی جدی گفت: "چیپس و پفک و... به بچه هاتون ندید، واقعا پفکی می شن." گفت: "خدا موقع وضع حمل حضرت مریم، اگه چیز بهتری از خرما وجود داشت؛ حتما اون رو به حضرت می داد؛ ولی خرما رو انتخاب کرد" آیه 25 سوره مریم: "و تنه درخت خرما را به طرف خود بگیر و بتکان، تا بر تو خرماى تازه بریزد." باور کنین از تو اون جلسه تا الان ذوق داشتم اینا رو بهتون بگم؛ البته بازم هست که به موقعش می گم.  

******

سلام "ها" و "پا". داداش پیام گفته بود درباره "کلاس فن بیان" بعد از تاسوعا و عاشورا یادآوری کنیم. یادت که نرفته؟!

(مهدی، ١٨ ساله، باغستان کرج)

امید: الان بهش می گم. یعنی می خوای از کرج بکوبی بیای تهران؟ بابا! آخر انگیزززه! راستی! داوطلبین تهرانی حتما بهمون پیامک بزنن. اول پیامک، کلمه "بیان" و بعد هم مشخصات. 

******

سلام؛ قدیما ظرف یکبار مصرف نبود. دختر همسایه دو بار می اومد، یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش. آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد می گن چرا آمار ازدواج کم شده؟

(محمدطاها، 19 ساله از بالای درخت)

امید: نگفتی بالای درخت چی کار می کنی؟ مردیم از کنجکاوری.

******

سلام؛ در جواب دوستی که گفته بودن تغییر باید ٢ طرفه باشه می گم: "سعی کنیم از دیگران شکایت نکنیم. خودم را تغییر می دهم چون: برای محافظت از پای خودم، پوشیدن یک جفت دمپایی آسان تر از فرش کردن کل زمین است...!

(معصومه عباداله پور)

******

سلام؛ یه حس خووب دارم می خوام بهتون منتقلش کنم! شب عاشورا کنار حرم دسته میومد. خیلی ها آشغالا رو می ریختن زمین و خیلی هم مشغول تماشا کردن دسته ها بودن... دیدم یه رفتگر پیری خم شده بود و آشغالا رو از زیر پاها برمی داشت... منم دست به کار شدم و کمکش کردم. کم کم بقیه هم  دست به کار شدن...

(ساره، قم، 18)

******

سلام امید؛ دیگه بریدم! دیگه نمی تونم این وضعو تحمل کنم. هر چى خواستگار واسم اومده بخاطر یه عشق یک طرفه همه رو پس زدم حالا فهمیدم طرف، زن گرفته. حاضرم خواستگار بعدى هر کى هست بهش جواب مثبت بدم.

امید: چی؟! هر کی؟!! پس حتما اون روز که گفتیم: "برا رهایی از مشکلات یا انتقام جویی، بدون فکر و عجولانه به هر خواستگاری جواب مثبت ندین؛ چون معلوم نیست چی به سرتون بیاد" تو باشگاه نبودی؟! آره نبودی! برم یه لیوان آب قند!!! نه! ببخشید! شربت لیمو و عسل بخورم بلکه حالم جا بیاد. راستی! دکتر خیراندیش از شربت لیمو و عسل هم خیلی تعریف کرد. در پناه حق باشید.