• سه شنبه 1394/01/25 - تعداد بازدید 18 مرتبه
    امید: س.. س.. سلام؛ می گم ببخشید که دارم نفس - نفس می زنم، آخه دارم از قسمت عمیق می یام. عمیییق. شماهام زودتر برین که واقعا ارزشش رو داره.
  • دوشنبه 1394/01/24 - تعداد بازدید 40 مرتبه
    روز مادر بود. مادربزرگم که همسایه ما است دلهره داشت. نتونستم بفهمم برای چی؟ فقط تلویزیون نگاه می کرد و چشاش پرمی شد. زنگ زدم به نوه ها که بیاین
  • یکشنبه 1394/01/23 - تعداد بازدید 28 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می دونین چرا کم حرف شدم؟ چون شماها اونقدر حرفای خوب برا گفتن دارین که من دیگه حرفی ندارم بزنم. حالا اگه آماده ی عمیق شدنین،
  • شنبه 1394/01/22 - تعداد بازدید 52 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می گم همگی که شنا بلدید؟ اینو گفتم چون عمق پیامک بعدی خیلی زیاده. خییییلی
  • چهارشنبه 1394/01/19 - تعداد بازدید 45 مرتبه
    امید: شرمنده می نموویید. تشویق شدم که سلام امروزم، بلندتر و باانرژی تر باشه. سلاآآآآآآآآآآآآآآم. حالا اگه راس می گین جواب این یکی سلامم رو بدی
  • سه شنبه 1394/01/18 - تعداد بازدید 50 مرتبه
    امید: خب! چرا همه وایسادین منو نیگا می کنین؟ حرفی، نظری، راهکاری، چیزی! اول پیامک بنویسین: "پاسخ" درضمن جواب سلام من رو هم بدین که واجبه!... چیه؟
مشاهده آرشیو کامل مطالب
کمی طاقت داشته باشید...
مشاهده تالارهای اعضا

    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 19 اسفند 1392
    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 12 اسفند 1392
    • همایش هم اندیشان دزفول ، اهواز ، اندیمشک ، شوشتر - در دزفول
    • 24 بهمن 1392
    • همایش هم اندیشان تهرانی - قرچک ورامین
    • 8 آذر 1392
    • همایش اندیشه سبز - مشهد مقدس
    • 9 آبان 1392
    • هم اندیشان در همایش بزرگداشت حافظ
    • 19 مهر 1392
    • چهارمین میزبان هم اندیشان در صداوسیما : برنامه پنجشنبه اردیبهشت
    • 18 مهر 1392
    • سومین حضور امید در تلویزیون - برنامه اردیبهشت
    • 8 مهر 1392
    • همایش هم اندیشان مشهد مقدس
    • 27 شهریور 1392
    • اولین همایش طرح همیاری بانوان هم اندیش
    • 26 مرداد 1392
    • حضور امید در برنامه طلوع
    • 1391
    • اولین تصویر گرفته شده از پیام
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • فعالیت های شخصی و ابراز علاقه هم اندیشان
    • نمایشگاه کتاب 1392
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • اردیبهشت 1392
    • همایش یزد هم اندیشان
    • اسفند 1391
    • اولین همایش هم اندیشان تهرانی
    • 22 مهر 1391

« در حال حاضر باشگاه هم اندیشان فعالیتی ندارد. ادامه بحث ها در وبلاگ جناب بیدگلیان جریان دارد »


اگر در این سایت عضو می شوید ، حتما شهر خود را نیز وارد کنید.
پس از عضویت در این سایت می توانید در بخش انجمن های تخصصی به فعالیت پرداخته و با دیگر هم اندیشان بحث و گفتگو داشته باشید.

»آرشیو پیامکهای باشگاه

»آلبوم عکس خاطرات

»آلبوم فیلم

»درباره هم اندیشان

»مرجع شماره های کاربردی


هم اندیشان شنبه 13 مهر 1392

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: 1392 ، آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی ،

هم اندیشان شنبه 13 مهر 1392

آخر هفته های دیروز پر بود از بوی قدیمی و ناب گنجۀ مادربزرگ و کتاب خطی و کهنه پدربزرگ! و آخر هفته های امروز پر از هیاهوی صف های شلوغ رستوران ها و فروشگاه ها و چراغ قرمزها و کیسه های خرید، که هیچ بویی نمی دن مگر بوی تنهایی و فرار از خود و گم شدن تو شلوغی خیابون و مغازه هاش، اون هم فقط "شاید برای دقایقی".

(زهره، 20 ساله، لرستان)

امید: سلااااااام همه دوستان من! چه خبر؟ آخر هفته خوبی داشتین؟ می گم اگه می شد بین سنت و مدرنیته یه تعادلی برقرار می کردیم چه خوب می شد. چه خوب می شد اگه اجازه نمی دادیم مدرنیته و یکی از مهمترین مظاهرش که زندگی ماشینیه اینقدر تو زندگی هامون جا باز کنه و یکه تازی کنه که همه گذشتمون، حتی خودمون رو فراموش کنیم. واقعا این اتفاق داره می افته. انسان داره خودش رو فراموش می کنه. یه نمونه از مظاهر مدرنیته همین اینترنت و دسترسی به فضاهای مجازیه. خییییلی هم خوبه؛ ولی حتما یه نکته هایی هم هست که هممون باید بیشتر بهش توجه کنیم تا از آسیب هاش در امان باشیم. طبق رایی که به موضوعات دادین، این هفته کارمون همین خواهد بود؛ ولی باید یه کم صبوری کنین تا بحث داغ بشه....   

******

سلام؛ برادر امید! بفرما یکی دیگه رو هم هم اندیش کردم. اونم به زور! باور کن کلی براش توضیح دادم. همه شارژم خرج اون شد. اولش می گفت ولم کن بابا کی حوصله داره؟! می خوام فیلم نگاه کنم و از این حرفا. کلی بهش اصرار کردم تا باشگاه رو بخونه؛ البته لازمه اینو بگم اون واقعا دختر خوبیه! کلی هم کتاب می خونه حیفم اومد هم اندیش نباشه به دردمون می خوره؟ نه؟ اسمش فاطمه خانومه. همین روزا با پیاماش میاد....

(اکرم، بیست ساله، کوهدشت)

امید: یه لحظه یاد جومونگ افتادم؛ آخه تو سریال جومونگ هم می گن: برادر! راستی! گفتی به زور! "پس کله" که... اصلا ولش کن. حرفش رو پیش نکشیم بهتره. فشارمون هم سر جاشه!     

******

یکی از مهمترین عواملی که انسان ها را به سمت تاهل و ازدواج سوق می دهد فرار از تنهایی و پیدا کردن یک دوست همدل و همزبان برای رفع تنهایی های معمول انسان است. اما متاسفانه شاهد این موضوع هستیم که زن و مرد آنقدر که باید برای صحبت کردن با یکدیگر وقت نمی گذارند و اوقاتی که با یکدیگر می گذرانند، صرف تماشای تلویزیون یا خوردن شام یا شرکت در مهمانی و... می شود. صحبت کردن زن و شوهر با یکدیگر در خانه منجر به آرامش روحی و روانی می شود و باعث تخلیه بسیاری از تنش های روانی روزمره. خوب است ساعت خاصی از روز را به بحث و تبادل نظر و همدلی البته با وقت و حوصله کافی اختصاص دهیم.

(مائده، 71، مشهد، عاشق هم اندیشان طلایی)

******

سلام به امید و پیام و دوستان هم اندیش؛ خواهش می کنم این پیام رو درج کنید شاید مشکل بعضی ها حل بشه. من خودم برای بهتر شدن روابطم با همسرم راهی رو انتخاب کردم که می دونم به درد شما هم می خوره. من یک دفتر تهیه کردم با عنوان درخواست های من از همسرم. اولش همسرم قبول نکرد؛ ولی بعدا خودش پیش قدم شد. ما هفته ای یک بار جمعه ها می شینیم درخواست هایی که از هم داریم رو تو دفتر می نویسیم و قول دادیم بهش عمل کنیم. بعد از یکماه واقعا رفتارهامون عوض شد. اخلاقی که فکرشو نمی کردم شوهرمو برنجونه رو فهمیدم و گذاشتم کنار. حتما امتحان کنید خیلی از مشکلات به خاطر ایینه که نمی دونیم طرف مقابل چی می خواد. خیلی عالیه امتحان کنید.

(صبا هستم، 25 ساله ازکرج)

******

سلام هم اندیشان؛ منم برنامه شما رو مدتیه نگاه می کنم. برنامه ی خوبیه. با اینکه 54 سالمه ولی از برنامه شما لذت می برم.

(ابراهیم آهنگر دارابی، ساری روستای دارابکلا)

امید: مگه می شه از حضور باصفای این همه هم اندیش لذت نبرد؟

******

سلام؛ هم اندیشان! امروز با اتوبوس داشتم می رفتم کلاس. توی راه یه پیر زن سوارد شد. مردد بودم بلند بشم و جام رو بدم بهش یا نه که یه دفعه یادم افتاد که من یه هم اندیشم و فورا بلند شدم و جام رو بهش دادم. ممنون که هستید.

(مرضیه از اصفهان)

امید: خدا خیرت بده.

******

سلام؛ امید! خواهش می کنم دوباره بگو چطوری باید تو سایت هم اندیشان  ثبت نام کنیم؟ آخه من همیشه تو اینترنم. حیفم میاد نرم تو سایتتون. ممنون!

(مهسا برجی، 19 ساله، فریمان)

امید: کافیه بری تو سایت پیام نما (آخر هم اندیشان، نشونیش هست) بعد هم در بخش زرد رنگ وسط صفحه اصلی که نوشته "هم اندیشان" روی کلمه عضویت، کلیک کنی. مشخصات رو به زبان انگلیسی وارد کنی و نامه ای که به ایمیلت ارسال می شه رو تایید کنی؛ ولی همه اینا رو گفتم که یه چیز مهم رو هم بهت بگم: اینترنت خوبه! از فضاهای مجازی داخل اینترنت هم می شه استفاده های خوب و صحیح کرد؛ ولی حتی در صورت استفاده کاملا صحیح، نباید "خیلی" از وقت با ارزشت رو به این کار اختصاص بدی. یادت باشه که زندگی، جنبه ها و مسائل خیلی مهم دیگه ای هم داره. هر چقدر بیشتر، وقتت رو تو اینترنت بگذرونی، مطمئن باش از چیزای مهم دیگه مجبوری کم بذاری. فردا که بحث داغتر شه، بیشتر دراین باره صحبت می کنیم.

******

سلام؛ 10 درصد منازعات به دلیل اختلاف نظر است و 90 درصد به خاطر لحن بد گفتگو. قابل توجه همه دوستان.

(فاطمه نشاط قوجق، 22 ساله، گنبد کاووس، ترکمن صحرا)

******

سلام بر هم اندیشان؛ به نظر من هم یکی از مهارت ها در زندگی زناشویی اینه که قبل از اینکه حرفی بزنیم اول فکر کنیم: آیا این حرفی که می خواهیم بزنیم دنبال اون بحث و جدلی نیست؟ این تجربه سه سال زندگیمه.

(زهرام، همسر آقا رضا از خونمون، آبان ماه هم سالگرد ازدواجمونه)

******

سلام به هم اندیشان گل؛ یه تابلو پوستر قدیمى داریم مال ۲۰ سال پیشه. گوشه عکسش نوشته: "همه در فکر تغییر انسان ها هستند؛ ولی هیچ کس به فکر تغییر خود نیست."

(امید، ۲۳ ساله، همدان)

امید: می گم امید خان! کم کم جای ما رو نگیری؟!  

******

این جمله رو یه جا خوندم خیلی خوشم اومد. گفتم برا شومایم برفستم!! "آینده ای بسازم که گذشته ام جلویش زانو بزند" ایشالا که هممون از پسش بربیایم.... آااامین.

(خانم مریم خانم، ۱۸ ساله از کرمانشاه)

امید: اصلا جمله ای که گفتی نشون داد که خیییلی خانومی! لازم به دو تا خانوم بود؟! نبود!

******

سلام؛ من دو سالی می شه که با شماهام. خواهرم رو هم با شما آشنا کردم. من آموزشیار نهضت هستم. مطالب رو تو کلاس هم می گم و کلاسمو هم اندیش کردم. آخر کلاس مطالب "ها" رو براشون می خونم. ممنون که هستین.

(اعظم، لیسانس علوم اجتماعی به همراه خواهرش)

******

سلام؛ خوبید؟ احوال دلتون چطوره؟ دقت کردید بعضی وقتا بی دلیل چقدر حال آدم خوبه؟ احساس می کنی منبع انرژی شدی؟ الان حال من همینجوریه. با اینکه صبح تا حالا فروشم زیاد نبوده. جالبه ها؟

(مرضیه، باستان شناس باشگاه، شهرکرد)

امید: می گم، آثار باستانی رو که نمی فروشی؟ می گیرنتا! یه هم اندیش هم کم می شه!

******

سلام؛ می خواستم بگم اصلا ماها معنی عشقو نفهمیدیم! عشق مخفف علاقه شدید قلبیست! این جمله از ارزش بالایی برخورداره؛ پس باید اول فهمید طرفمون ارزشش رو داره! که به هر کسی الکی می گیم عاشقتم!

( محمد، 18 ساله، مشهد)

******

سلام به همه هم اندیشان گل؛ می خواستم بگم من با نظر آقا احمدرضا واقعا موافق هستم؛ چون واقعا تجربش کردم. الان دو هفته اس که چهره آرمانی فرد مورد علاقم برام شکسته شده و تصویر واقعیش شکل گرفته؛ ولی خدا رو شکر که الان فهمیدم که عشق فقط لازمه زندگی نیست و باید منطقم کنارش باشه تا آینده ای خوب داشته باشیم.

(شراره، دانشجوی رشته علوم سیاسی)

******

اگر پند هم اندیشان

به شیرینی نیاموزی

جهان آن پند، با تلخی

بیاموزد، تو را روزی

بعععله دیگه! اینجوریاس! به قول حسام بیک: التماس نکن!

(معصومه، خواهر هم اندیش شما، سبزوار)

******

سلام هم اندیشان و امید و پیام عزیز؛ تو رو خدا راهنماییم کنین. دنبال هدفم. براى ادامه تحصیل رفتم؛ ولی همسرم اجازه نمی ده برم دانشگاه. احساس پوچی می کنم.

(اکرم هستم، 23 ساله از قزوین)

امید: تو زندگی، کللللی هدف و کارهای ارزشمند وجود داره که یکیش فقط ادامه تحصیله؛ ولی متاسفانه شرایط زمونه!! جوری شده که خیلی ها اگه قراره دنبال هدف و کاری باشن فورا فقط ادامه تحصیل جلو چششون می یاد و اگه به هر دلیلی نتونن بهش برسن، افسردگی می گیرن. حتی بعضی زندگی ها هم به خاطرش از هم پاشیده شده.   

******

سلام؛ زینب ابراهیمی زاده هستم از دزفول، دیپلم معماری، خیاط و می خوام یه همسر نمونه و مادر نمونه باشم. چه اشکالی داره اگه دانشگاه نرم و این کارارو انجام بدم. شاید درج نشه؛ ولی زندگی ساختن از هزار تا دانشگاه رفتن سخت تره قبول دارین؟ عاشق هم اندیشان. واسه سلامتی همه مامانا صلوات.

******

سلام؛ من یک مادر 57 ساله هستم. الان یک ساله هر شب مطالبتون رو می خونم. خیلی برای جوان ها راهگشاست...

(یک فرهنگی بازنشسته از رشت)

******

سلام؛ اکثر زن و شوهر ها به جای توجه به مسائل عاطفی، به مسایل دیگر مثل چیدمان وسایل و دیگر مسائل حاشیه ای می پردازند و آنقدر غرق در آن می شوند که در نتیجه کم کم از حضور عاطفی غافل و دچار فراموشی می شوند و صفا و صمیمیت در خانواده کمرنگ می شود. به نظرتون چرا اوایل ازدواج عشق خیلی پرنگه؟ چون همه توجه شما به همسرتان بوده. این حالت باید همیشه در زندگی وجود داشته باشد. نکاتی مثل غرزدن های شدید، حالات تدافعی (مدام دفاع نکردن از خود)، بی اعتنایی به نیازهای یکدیگر، می تواند عشق را کم رنگ کند. همانطور که به بازسازی وسایل منزل می پردازیم، مشکلات کوچک عاطفی را هم حل کنیم؛ چرا که روز به روز، بزرگتر می شوند. یه فکری هم به حال انگشت من کنید!!!

(زهرا یاراحمدی)

******

با سلام خدمت همه دوستان؛ مشاعره مخصوص "ها" با حرف "ر":

رود به خواب دو چشم از خیال تو، هیهات

بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک

(زینب باقری، 18، اندیکای خوزستان)

امید: می گم مشاعرمون شیر تو شیر شد. آخه "پیام" نمی دونست که ما مشاعره رو دوباره شروع کردیم و پنجشنبه... پیش میاد دیگه! به خوبی خودتون ببخشید. پس با حرف "ک" مشاعره رو ادامه می دیم. ممنون که هستین. 

به اشتراک بگذارید...

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه:

  1. هم اندیشان پنجشنبه 29 اسفند 1392
  2. هم اندیشان چهارشنبه 28 اسفند 1392
  3. هم اندیشان سه شنبه 27 اسفند 1392
  4. هم اندیشان دوشنبه 26 اسفند 1392
  5. هم اندیشان یکشنبه 25 اسفند 1392
  6. هم اندیشان شنبه 24 اسفند 1392
  7. هم اندیشان پنجشنبه 22 اسفند 1392
  8. هم اندیشان چهارشنبه 21 اسفند 1392
  9. هم اندیشان سه شنبه 20 اسفند 1392