• سه شنبه 1394/01/25 - تعداد بازدید 20 مرتبه
    امید: س.. س.. سلام؛ می گم ببخشید که دارم نفس - نفس می زنم، آخه دارم از قسمت عمیق می یام. عمیییق. شماهام زودتر برین که واقعا ارزشش رو داره.
  • دوشنبه 1394/01/24 - تعداد بازدید 42 مرتبه
    روز مادر بود. مادربزرگم که همسایه ما است دلهره داشت. نتونستم بفهمم برای چی؟ فقط تلویزیون نگاه می کرد و چشاش پرمی شد. زنگ زدم به نوه ها که بیاین
  • یکشنبه 1394/01/23 - تعداد بازدید 29 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می دونین چرا کم حرف شدم؟ چون شماها اونقدر حرفای خوب برا گفتن دارین که من دیگه حرفی ندارم بزنم. حالا اگه آماده ی عمیق شدنین،
  • شنبه 1394/01/22 - تعداد بازدید 53 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می گم همگی که شنا بلدید؟ اینو گفتم چون عمق پیامک بعدی خیلی زیاده. خییییلی
  • چهارشنبه 1394/01/19 - تعداد بازدید 47 مرتبه
    امید: شرمنده می نموویید. تشویق شدم که سلام امروزم، بلندتر و باانرژی تر باشه. سلاآآآآآآآآآآآآآآم. حالا اگه راس می گین جواب این یکی سلامم رو بدی
  • سه شنبه 1394/01/18 - تعداد بازدید 52 مرتبه
    امید: خب! چرا همه وایسادین منو نیگا می کنین؟ حرفی، نظری، راهکاری، چیزی! اول پیامک بنویسین: "پاسخ" درضمن جواب سلام من رو هم بدین که واجبه!... چیه؟
مشاهده آرشیو کامل مطالب
کمی طاقت داشته باشید...
مشاهده تالارهای اعضا

    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 19 اسفند 1392
    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 12 اسفند 1392
    • همایش هم اندیشان دزفول ، اهواز ، اندیمشک ، شوشتر - در دزفول
    • 24 بهمن 1392
    • همایش هم اندیشان تهرانی - قرچک ورامین
    • 8 آذر 1392
    • همایش اندیشه سبز - مشهد مقدس
    • 9 آبان 1392
    • هم اندیشان در همایش بزرگداشت حافظ
    • 19 مهر 1392
    • چهارمین میزبان هم اندیشان در صداوسیما : برنامه پنجشنبه اردیبهشت
    • 18 مهر 1392
    • سومین حضور امید در تلویزیون - برنامه اردیبهشت
    • 8 مهر 1392
    • همایش هم اندیشان مشهد مقدس
    • 27 شهریور 1392
    • اولین همایش طرح همیاری بانوان هم اندیش
    • 26 مرداد 1392
    • حضور امید در برنامه طلوع
    • 1391
    • اولین تصویر گرفته شده از پیام
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • فعالیت های شخصی و ابراز علاقه هم اندیشان
    • نمایشگاه کتاب 1392
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • اردیبهشت 1392
    • همایش یزد هم اندیشان
    • اسفند 1391
    • اولین همایش هم اندیشان تهرانی
    • 22 مهر 1391

« در حال حاضر باشگاه هم اندیشان فعالیتی ندارد. ادامه بحث ها در وبلاگ جناب بیدگلیان جریان دارد »


اگر در این سایت عضو می شوید ، حتما شهر خود را نیز وارد کنید.
پس از عضویت در این سایت می توانید در بخش انجمن های تخصصی به فعالیت پرداخته و با دیگر هم اندیشان بحث و گفتگو داشته باشید.

»آرشیو پیامکهای باشگاه

»آلبوم عکس خاطرات

»آلبوم فیلم

»درباره هم اندیشان

»مرجع شماره های کاربردی


هم اندیشان شنبه 6 مهر 1392

مجموعاً 1 امتیاز از 5 توسط 5 نفر
| نظرات داده شده (1) | مربوط به موضوع: 1392 ، آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ ،

هم اندیشان شنبه 6 مهر 1392

سلام؛ امید! الان بدجور حرفاى فلسفى و خوب می زنم؛ زود باش موضوع این هفته رو بگو تا این حسم نپریده، زود! تند! سریع! منتظرماااااا

(رومینا)

امید: بابا! حداقل بذار اول سلام کنم. سلااااااام؛ بعد هم یه خبرررر خوب بدم و بگم این هفته قرار شده تو برنامه "اردیبهشت" شبکه چهار که برنامه خیلی خوبی هم محسوب می شه، درباره باشگاه هم اندیشان تبلیغ کنیم. ساعت ده صبح روز دوشنبه 8 مهر. البته می دونم که زمانش شاید برای خیلی ها مناسب نباشه؛ ولی به هر حال همین رو هم باید غنیمت شمرد؛ چون کمک می کنه باشگاه هم اندیشان، بیشتر خودش رو نشون بده. آهان! موضوع هفته داشت یادم می رفت. یادتونه یکی از هم اندیشان گفت: "چرا بعد از ازدواج، اینقدر عشق ها کمرنگ می شه؟ واقعا چرا؟؟!! این باعث می شه تا ما امیدی به ازدواج نداشته باشیم." همین رو گذاشتیم تو نظرسنجی و سومین رای بالا رو آورد. الان هم نوبتش رسیده و باید به قولمون عمل کنیم. حتما بحث خوب و پرفایده ای می شه. خب! یه میان برنامه طنز ببینید تا بحث رو شروع کنیم....  

******

همسر خنگول بهش می گه: اگه توجه کنی می بینی که  نگاهم داره باهات حرف می زنه! خنگول می گه: پس اینقدر پلک نزن، صدات قطع و وصل می شه...

(طاهره، اسلام آباد غرب)

******

سلام امید و دوستان هم اندیش. من و نامزدم خیلی به هم علاقه مندیم؛ ولی تو صحبت کردن و حل مشکلات، مهارت زیادی نداریم و بیشتر اوقات از یه چیز کوچیک یه دعوای بزرگ می سازیم. البته جدیدا وضع بدتر هم شده. با کلی خواهش راضیش کردم که با کتاب خوندن مشکلمون رو حل کنیم آخه پیش مشاور نمیاد. اگه می شه دو تا کتاب خوب بهمون معرفی کنید. امید خواهش می کنم کمکم کن چون احساس می کنم دیگه داریم به بن بست می رسیم.

(ش، 25 از شیراز)

امید: خیلی خوبه که سرچشمه مشکلاتت رو پیدا کردی. درسته! نداشتن مهارت زندگی. راستش! یکی از عوامل مهم کمرنگ شدن عشق ها بعد از ازدواج همینه. همینه که باعث می شه دو نفر که همو خیلی هم دوست دارن به تدریج، نسبت به هم سرد بشن و حتی کارشون به... فعلا این کتاب رو داشته باش...

******

سلام؛ آقا! من اومدم یه کتاب به شما معرفى کنم! اونقدر کتاب خوبى بود! مونده بودم کدوم جمله رو ازش بهتون بگم. دلم نمیومد یه جمله بگم و بقیه رو نگم! یه دور دیگه کتابو خوندم؛ ولى نشد! خلاصه تصمیم گرفتم عین بچه خوب اسم کتابو بگم فقط! کتاب: "من این سرنوشت را نمى خواهم" درباره مهارت زندگیه! نویسنده: دکتر محمدرضا سرگلزایى. مطمئنأ پشیمون نمی شین...

******

سلام امید و هم اندیشان. خوبین؟ می گم این زنبورایى که بهشون شکر می دن عسلشون ضرر داره؟ یا اون عسلایى که شکرک می زنن؟؟؟

(لیلا، قزوین، روستاى چناسک)

امید: یه کارشناسی تو تلویزیون می گفت: "عسل، دوازده تا آنزیم خیلی مفید داره که شش تاش از گل هستش و شش تاش هم از زنبور عسل." می گفت: "حتی اگر از شکر هم استفاده کرده باشن، باز هم عسل، شش تا آنزیم مفید داره به شرطی که زنبور تولیدش کرده باشه."

******

سلام؛ سرکار خانم آزاده میرزایی. خسته نباشی. ما هم اندیشان قدر زحمات تو و بقیه عوامل هم اندیشان رو می دونیم. به امید روزای خوب، خوش و سرشار از موفقیت برای شما خواهر گلم.

(هم اندیشی از فارس، بخش جنت)

امید: ما هم ازشون ممنونیم. از شما هم ممنونیم که هستین.

******

سلام خدمت "پا" و دوستان "ها"، یادتون هست یه سرى راجع به نذرهامون صحبت کردیم (که مى تونیم به کارهای مهمتری اختصاصشون بدیم) همون روزا پسرم توى بیمارستان بسترى شد. همسرم گفت مرخص شد گوسفند بکشیم. یاد باشگاه افتادم و گفتم نه! پولشو بدیم بیمارستان حمایت از کودکان سرطانی "محک" همسرم هم استقبال کرد و گفت: اونا واجب ترن. بهتر از اینه که بدیم فامیلامون که دستشون به دهنشون مى رسه. اینا رو گفتم تا این موضوع رو مطرح کنم حالا که ایام حجه، بهتر نیست به خاطر سوغاتى اونقدر ارز از کشور به خاطر اجناس بنجل چینى خارج نشه؟ یا اینکه وقتى حجاج برگشتن دوستان و اقوامشون به خاطر چشم و هم چشمى کوچه رو با بنر پر نکنن؟ ولیمه رو هم می شه ساده برگزار کرد. نظرتون چیه؟

(عارفه از تهران، مامان پرنیا و پویان)

امید: راستش! اینجور کارا نیاز به فکر و تدبیر و خلاقیت و ظرافت کاری داره تا به حساب بی توجهی و کم کاری گذاشته نشه. چند روز پیش یکی از پیرمردهای همسایه مون که به گردن هممون حق داشت به رحمت خدا رفت. چند تا از همسایه ها براش بنر زدن که خب واقعا هم باعث دلگرمی خانواده مرحوم می شه. واقعا تو شرایط سختی بودم (آمپاس شدید) که به خاطر اعتقاد قلبیم به حفظ محیط زیست نمی تونستم مثل بقیه بنر بزنم. دنبال راه حلی بودم. تا اینکه به فکرم رسید به جای بنر، چند روز دیگه که رفت و آمدها تموم شد و خانواده اش تنها شدن با یه دسته گل خوشگل بریم خونشون تا حال و هواشون هم عوض بشه. قضیه بنر و دسته گل رو هم براشون بگیم. احساس کردم کار بهتریه. راستی تلفن محک رو می تونین از 118 تهران بگیرین.

******

سلام؛ امید خان! زیاد هم دلتو به بازی اسم فامیل خوش نکن! اونم ماشینی شد! الان از تلویزیون سایتش معرفی شد. واقعا فکر می کنن به اندازه شیوه سنتیش به همه خوش می گذره؟! اصصصلا!!!

(الی هستم، هزار و 370، سین برخوار اصفهان، به همراه دوستم مریم، عاشق هم اندیشان)

امید: خیلی امیدوار نباش! بعید نیست آدم های ماشینی، لذتش رو هم ببرن!

******

سلام؛ خدا قوت! روح الله کریمی هستم. 30 ساله. متاهل از نجف آباد. فکر می کنم می تونم عضو فعالی در باشگاه شما باشم.

امید: ببینیم چی کار می کنی!؟ 

******

سلام سلام سلام؛ دلم برای همتون تنگ شده بود. به محض اینکه مبدلمون رو وصل کردیم اومدم سراغتون. چند ماهی ازتون بیخبر بودم. امروز دیدم پیام گفت خیلی ها اومدن و رفتن. خیلی ها هم موندن و نرفتن. درسته! من رفتم؛ ولی از روی اجبار بود. دلم واستون پر می کشید. خدا رو شکر که دوباره می تونم با باشگاه باشم.

(فاطمه، 27 ساله از گیلان، شهرستان آستانه اشرفیه)

******

سلام؛ من نیاز به کمک دارم. شوهرم خیلی دوستم داره؛ اما خیلی آدم معاشرتی و گرمیه. با بچه های فامیل و آشناها زیادی راحت برخورد می کنه. بارها بهش تذکر دادم اما...، تو رو خدا راهکار بدید.

(شهرزاد، یه دوست)

امید: ببینین! بارها گفتیم که انتقاد کردن و تذکر دادن ظرافت می خواد؛ وگرنه جواب نمی ده. تازه ممکنه طرف مقابل هم بدتر کنه. ضمن اینکه باید حواسمون هم باشه که واقعا انتقاد باشه. از روی گیردادن و سوء تفاهم و توهم و خودخواهی و... نباشه که باعث دلسردی طرف می شه. این هفته بیشتر دراینباره صحبت می کنیم.

******

 سلام؛ امید! اول صبحی اومدم نون سنگک گرفتم تا صبحونه امروز رو ردیف کنم! الان توی راه برگشت از نونوایی ام. سکوت مطلقه اینجا. ماشینا هم حتی خوابن! خواستم بگم که همه ماها مشکلات زیادی رو داشتیم و داریم و حواسمون به هم نیست و هوای همو نداریم؛ ولی باور کنین بعضی کارا با این که کوچیکن ولی خیلی تأثیرگذار و لذتبخشن. از این کارای کوچیک بکنین حتما. وقت بخیر.

(سجادم)

امید: حرف یه بنده خدایی هیچ وقت یادم نمی ره. می گفت: یه نشونه مرررررد اینه که صبح ها نون داغ و تازه سر سفره خانواده اش بذاره. آقا سجاد! داری از خودت یه مرررررد می سازی. ضمن اینکه به نکته خیلی مهمی اشاره کردی. واقعا اگه روی همین رفتارهای ریز کار کنیم، حس خوبی که پیدا می کنیم کم کم تشویقمون می کنه که دنبال تغییر رفتارهای بزرگتر باشیم. حتما بیشتر بهش فکر کنین. بارها گفتیم که عوض شدن یکباره محاله. از عیب های بزرگ هم نباید شروع کرد که امکان شکست وجود داره و باعث ناامیدمون از ادامه کار می شه. گاماس گاماس. 

******

سلام دوستان گلم. امید! خواهر کوچیکم بهم می گه تو خسته نمیشی روزی ده بار هم اندیشان رو می خونی؟ بهم می گه آخه مگه این هم اندیشان چیه؟ بهش می گم هر چی عشق و دوستی و صداقته تو هم اندیشان جمع شده. باید بزرگ بشی و خودت احساس بزرگ هم اندیش بودن رو درک کنی، اونوقته که به خودت می بالی. عاشقتونم.

(فاطمه شمس، 18 ساله، سولار اصفهان)

امید: می بینین؟ ما یه همچین هم اندیشانی داریم. تازه یکی دیگه هم هست. توجه بنموویید....

******

سلام؛ خوبین؟ امروز دقیقا یه ساله که هم اندیش شدم. راستش تا چند روز پیش فکر نمی کردم اینقد از حرفاتون تاثیر گرفته باشم؛ اما وقتی دوستمو که شکست عشقی خورده بود آروم کردم یهو دیدم دارم چیزایی بهش می گم که تو بحث شکست عاطفیمون بود. بعله اینجا بود که فهمیدم یه هم اندیش واقعیم. ممنون که هستین.

(طوبی، 19 ساله، دانشجوی مهندسی صنایع)

******

سلام بر امید و هم اندیشان؛ امشب منم شدم یه هم اندیش واقعی. هرچند با رفتنش دلم شکسته و ناراحتم؛ اما به قول امید جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته. حبابو خوب ترکوندم. زنده باد هم اندیشان. رویا هستم یه هم اندیشی که از امشب خودشو پیدا کرد. دوستتون دارم.

******

سلام؛ اگه از طعم و رنگ رب گوجه های آماده خسته شدین و نگران مواد نگهدارنده موجود در این رب ها هستین و از طرفی هم حوصله درد سر ها و زحمت درست کردن رب خانگی رو ندارین، بهتون پیشنهاد می کنم گوجه فرنگی های رسیده را حلقه حلقه کنید و زیر نور آفتاب خشک کنید و بعد از خشک شدن، اون ها رو اسیاب کنید و در غذاهاتون ازش استفاده کنید.

(مریم نبی ئی، کبودرآهنگ)

امید: اگه کسی امتحان کرد؛ حتما نتیجه اش رو بگه. البته خشک کردن میوه  و سبزیجات هم همچین آسون نیست. دنگ و فنگ داره.

******

سلام هم اندیشان؛ قراره بریم ماه عسل. به نظرتون کدوم شهر بریم؟ البته ماشین شخصی نداریم!

(مرغای عشق از سنندج)

امید: فقط بگم هرجا خواستین برین از هفته بعد برین. جدی می گما! چون بحث این هفته خیلی مهمه و می تونه ذهنیت ها و تصویر ذهنی هایی بهتون بده که از همین اول زندگی، قدم ها رو درست بردارین. یادتون باشه که زندگی همه اش مثل الان گل و بلبل نیست؛ کمی جلوتر برین جدی تر می شه و اونجا است که مهارت ها؛ تدبیرها و صبر و تحمل ها، باعث دوام اون می شه. امیدوارم که همه هم اندیشان خوشبخت بشن.

تعداد پیامک های روز جمعه: 2153؛ پنجشنبه: 2627

به اشتراک بگذارید...
اين نظر توسط ایلینا در تاريخ 1392/07/11 و 17:04 دقيقه ارسال شده است

سلام به ها و پا من عضو جدید باشگاهم مشکل من موضوع این هفته است کمکم کنید(ف.ک عاشق مازیارش از اصفهان}


کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه:

  1. هم اندیشان پنجشنبه 29 اسفند 1392
  2. هم اندیشان چهارشنبه 28 اسفند 1392
  3. هم اندیشان سه شنبه 27 اسفند 1392
  4. هم اندیشان دوشنبه 26 اسفند 1392
  5. هم اندیشان یکشنبه 25 اسفند 1392
  6. هم اندیشان شنبه 24 اسفند 1392
  7. هم اندیشان پنجشنبه 22 اسفند 1392
  8. هم اندیشان چهارشنبه 21 اسفند 1392
  9. هم اندیشان سه شنبه 20 اسفند 1392