
هیییییس! ببخشید که یواش سلام می کنم. مامانم خوابه. یه ذره حال نداره. نمی دونین چقدر ملیح خوابیده. لبخند خدا رو می تونم تو صورتش ببینم. این یعنی جذابیت محض. دوستش دارم خییییییلی.
(رضوان، عاشق مامان باباش از همدان)
امید: سلاااااام؛ به این می گن اوج عاطفه فرزندی! امیدوارم با درگیر شدن مادرهای سرزمینمون در کارهای "تمام وقت" بیرون از منزل و سرد شدن محیط خونواده، این جور عاطفه ها تو وجود فرزندانشون "به تدریج" کمرنگ نشه. راستش! من بعد از اون بحثمون هنوزم دارم به این قضیه فکر می کنم. یکی دو هفته پیش، تلویزیون داشت فرانسه رو نشون می داد. پدر و مادرای پیری رو که به خاطر تنها بودنشون به سگ ها دلبسته بودن. خبرنگار می گفت: تو فرانسه، جوون ها وقتی 18 سالشون می شه چه مجرد و چه متاهل باشن، پدر و مادراشون رو ترک می کنن. واقعا فکر کردیم چرا اینطور شده؟! نه واقعا فکر کردیم؟!
******
سلام؛ امروز داشتم سریال دنیای شیرین دریا رو می دیدم. ساحل (خواهر کوچیکه) واسه برآورده شدن حاجتش نذر کرده بود که تمام آشغالای روستاشونو هر روز جمع کنه. بعد چند روز مردم دیگه تو کوچه ها آشغال نریختن. زنده باد فرهنگ!
(معصومه، کارشناس هوشبری)
******
با سلام به "ها" و آقا امید؛ به نظر من طبیعت ما آدما طوریه که از انسان هایی که اهل شوخی و کارهای جلف هستند بیشتر خوشمون میاد تا از آدم هایی که تودار و ساکت هستند. بد می گم آقا امید؟
(یوسف خانی از اهواز)
امید: نباید جلف باشیم؛ ولی حق شوخ طبعی رو که کسی از ما نگرفته؟ تازه! تو دینمون "خیلی" هم بهش سفارش شده؛ ولی یادتون باشه "در حد متعادل و به جا" جالبه! حضرت علی (ع) فرموده اند: "مواقع شادمانی، فرصت است"؛ و باز فرموده اند: "شادی مؤمن در چهره اش و اندوهش در دلش است." شهید مطهری؛ حدود چهل سال پیش، دراینباره گفته: "علی، مردی بود بشاش، بر خلاف مقدس مآب های ما که همیشه از مردم دیگر بهای مقدسی می خواهند، همیشه چهره های عبوس و اخم های درهم کشیده دارند و هیچ وقت حاضر نیستند یک تبسم به لبشان بیاید؛ گویی لازمه قدس و تقوا، عبوس بودن است. مؤمن، اندوه خودش را در هر موردی در دلش نگه می دارد، وقتی با مردم مواجه می شود، شادی اش را در چهره اش ظاهر می کند. علی (ع) همیشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش رو به رو می شد؛ مثل خود پیغمبر. علی (ع) با مردم مزاح می کرد مادام که به حد باطل نرسد؛ همچنان که پیغمبر مزاح می کرد. یگانه عیبی که برای خلافت به علی (ع) گرفتند این بود که گفتند: عیب علی (ع) این است که خنده روست و مزاح می کند؛ مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند." (کتاب سیری در سیره نبوی؛ (صفحه 239 و 240))
******
سلام؛ دقت کردی؟ چند روزی است چهره زیبایت چیزی کم دارد! چیزی مثل کمی لبخند.....
(سعید،۲۰ ساله)
******
روی شیشه دوغ نوشته: دوغ گازدار کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی… آخه لامصب! این دوغه یا اورانیوم؟؟؟
(محدثه اشرفی و... از ساوه)
امید: واقعا چی داره بر سر "عقل" ما انسان های امروزی می یاد؟ آخه مگه دیگه یه دوغ درست کردن تو خونه...
******
سلام به همه دوستان؛ من چند ماهی ازتون دور بودم و مطالب رو نمی خوندم. می شه یکی توضیح بده این "ها" جریانش چیه؟ الهی خیر ببینین.
(افسانه، 28 ساله از چالوس)
امید: مخفف کلمه "هم اندیشان"؛ ولی قرار شده اینقدر ازش استفاده نشه که تو ذوق بزنه. فقط در موارد خلاقانه.
******
سلام؛ من خودم رو با شوخى هام جذاب کردم. هر جا مى رم یه چیزی مى گم که همه بخندن برای همین همه خوششون میاد؛ البته بعضى جاها.
(میلاد زندیه، 22 ساله، ملایر، عاشق شما)
******
سلام امید و پیام و هم اندیشان! الان ساعت 11 شبه. داشتم هم اندیشان رو می خوندم. به جان خودم خدا منو بکشه اگر دروغ بگم یادم افتاد دیشب خواب می دیدم که همه توی همایش بودیم. ای کاش واقعیت داشت! مگه نه امید؟
(مریمم از پاکدشت)
امید: ای کاش از پیگیری های روزانه من برای این کار خبر داشتین. امیدوارم به نتیجه برسه. واقعا من و پیام دست تنها هستیم. برای امسال، فعلا مشهد و همدان و اصفهان تو اولویت قرار دارن. برای یه همایش بزرگ تو تهران هم داریم یه کارهایی می کنیم.
******
الو! سلاااااااام همگی؛ می گما! امید خان! الان که تو مسجد نشستم با خودم میگم طبق قرارمون یه هم اندیش دیگه هم هزار کیلومتر اونطرف تر داره میره مسجد. الکی نیست که ما واقعا یه خانواده هستیم.
(عماد، بچه ابرقو، داخل مسجد)
امید: بابا! چند دقیقه هم که زودتر رفتی مسجد! (19:56:35) می گم آقا عماد! یادته بهم پیشنهاد دادی درباره خاطراتم با پیرمردها سریال بسازم؟ نه مثل اینکه بدم نگفتی؛ به این سکانسی که دیشب گرفتم توجه بنمووو: آخه دیشب تو مسجد، یه پیرمرد کنارم نشسته بود. صفا و صمیمیت تو وجودش موج می زد. نماز که تموم شد دستام رو فشار داد و با لبخند عمیق و مهربونی خاصی گفت: "از دیدنت خوشحال شدم" و... و... بلند شد و رفت! رفت؛ اما واقعا ذهنم رو با رفتارش مشغول کرد. با خودم گفتم این صفا و صمیمت پیرمرد واقعا از عمق وجودش می جوشید؛ به همین خاطر اینقدر به دلم نشست. واقعا آدم باید چکار کنه تا به این درجه از صفا و صمیمت عمیق برسه؟!
******
زنگ تفریح: سلام امید! می دونی چیه؟ به نظر من دنبال جذابیت نباشید. جذابیت و زیبایی هیچ تغییری تو زندگی آدما ایجاد نمی کنه. مثلا زندگی من با شما چه فرقی داره؟ هه! هه! هه! قابل توجه: بابام بهم می گه اعتماد به نفس تو رو اگه.... داشت الان سلطان جنگل بود.
(زهرا علیزاده از دورود لرستان)
******
سلااااام... امییید و دوستااان؛ یه هدیه واستون دارم البته اگه لایقتون باشه!!! آخه ارزشتون خیلى بیشتره واسم... هدیمم یه کتابه که چندان به بحث بى ربط نیست: "جذابیت و نفوذ در دیگران" نویسنده اش هم "مهدى صارمی نژاد" هست و از نشر: "ایلاف". امیدوارم به دردتون بخوره
(سنام)
******
اندیشمندان و آقا امید! سلام؛ شما گفتین آدمای پایبند؛ چون وجهه مثبتی پیش دیگران دارن، ناخودآگاه برای جلوگیری از هرگونه قضاوت احتمالی اشتباه دیگران ناچارند برا خودشون محدودیت ایجاد کنن و لایه های پنهان هم از جذابیت آدما کم می کنه. حالا چه کنیم در عین حال هم پایبند باشیم و هم چنین مشکلی برامون پیش نیاد؟
(سارا هستم از وطنم ایران)
امید: جوابش واقعا مهمه. فکر کنم باید از قدرت هم اندیشیمون استفاده کنیم. شنبه به این موضوع می پردازیم. اول پیامک بنویسین: "راهکار"
******
آخ! امید خان! حرف دل منو زدی. بیشتر وقت ها هم کسی معنی حرف منو متوجه نمی شه و برداشت خودشون رو می کنن. وای که چه سخته اون لحظه!
******
"من مسئول حرفى ام که خودم زدم، نه چیزى که شما برداشت کردید." امید! دیدی چه جورى ازت طرفدارى کردم؟ نه! خدایى دیدی؟
(پریا از شهریار)
امید: آره بابا! جلو چشممه! دارم می بینم! ممنون!
******
سلام دوستان و امید؛ ظهر فکر کردم کاش کتابی دسترسم باشه عصرا بخونم بلکه نخوابم. چند ساعت بعدش یه گروه جهادی اومدن در خونمون، کلاس پرورش قارچ ساعت 3 تا 4 شرکت کردم. آخ جون می خوای درجش کنی!! لطف داری برادر! پس من پیامامو درست می فرستادم تا حالا
(ثریا از ایلام، سیروان، روستای بوژان)
******
سلام به همه هم اندیشان؛ من همه صفحات رو می خوندم؛ ولى امروز حس کردم یه حرفى ناگفته مونده. اونم اینکه اوضاع طورى شده که رفتارهاى بدون توجه به اصول و اعتقادات داره خیلی عادی و باکلاس جلوه می کنه و دین قشنگ ما در خیلى از جنبه ها مظلوم واقع شده. به همین علت این رفتارها افراد بیشتری رو جذب می کنن. (اعظم، بیست و شش ساله) موفق باشید!
امید: این بحث ها همه اش برا همینه که حداقل هم اندیشان تو این زمینه ها آگاهی های لازم رو داشته باشن.
******
سلام به اهالی هم اندیشان؛ دادا امید و پیام؛ برا ما خانوما امکانش کمه که برا نماز صبح به مسجد بریم؛ اما یه تجربه جدید پیدا کردم اونم اینه که وقتی نماز می خونم جملات عربی رو به زبان میارم؛ اما سعی می کنم معانیشونو تو ذهنم زیرنویس کنم و بیشترین توجه ام به معانیشون باشه. اگه این کار رو ملکه ذهنمون کنیم؛ هم نمازمون باکیفیته هم حالش بیشتر.
(حکیم، همدان)
******
سلام؛ اومدیم روستا. فردا عروسی داریم. می خوان تو ظرف یه بار مصرف غذا بدن. هر چی خودمو به در و دیوار کوبیدم نشد ک نشد؛ ولى خب همینکه از شهر اومدم بیرون خودش کلیه. (فائزه از آبدانان) چشمتون روز بد نبینه الان یه گوساله اومد طرفم... واااااى مامان!
******
با هم اندیش همیشه؛ دنیا پاکیزه می شه
چه از معنوی باشه؛ یا که کارای مادی
هم اندیشا همیشه؛ دورن از هر چی بدی
دیگه غیبت نداره؛ حرفای دردودلش
حسد هم جانداره؛ تو گوشه های دلش
روابط بچه ها؛ معتدله و آزاد
مشورت صمیمی؛ گاهی گپ های آزاد
آرامش صفحات؛ همرنگ آسمونه
پندهای این عزیزان؛ باید به یاد بمونه
یه سر و گردن قراره از بقیه سرترشیم
قراره که یه روزی رتبه والاتر شیم
شیطونه می گه این قرارا به کنار
کشتی چیه بی خیال!
پیامت که درج نشه
پول توجیبیت شارژ بشه
یعنی می گی می ارزه؟
یعنی برات می درجه؟
(مهسا حسن زاده، 19 ساله از سواد کوه شمالی)
******
سلام؛ به نظر من جذابیت برای بعضیا ذاتیه برای بعضیا اکتسابی! معمولا افراد برونگرا آدمای جذاب تری هستن؛ چون روابط اجتماعی قوی تری دارن. این مربوط به ذاتشون می شه؛ ولی درونگراهایی هم هستن که دلشون می خواسته جذاب باشن برای همین رفتن فوت و فن این خصوصیتو از برونگراها یاد گرفتن! این می شه قسمت اکتسابی ماجرا! آما... بی قید و بند بودن و خصوصیات نه چندان جالب به آدم یه برونگرایی ناخودآگاه می ده که این میشه عاملی برای جذابیت این افراد! ولی به شدت زودگذر و موقتی... چون هر کسی وقتی خود واقعیش نباشه یه روزی دستش رو می شه. این آدما هم بالاخره دستشون رو می شه و صفات بدشونو کم کم بروز می دن!
(زینب سادات عرب زاده، 17، شاید روانشناس؛ شاید فیلسوف؛ شاید مشاور؛ شاید شاعر؛ شاید نویسنده؛ شاید خبرنگار و یا... خوشم میاد همچین هدف مشخصی دارم)
امید: نه! واقعا یه چیزی می شی!
******
داداش امید! سلام؛ می شه به دوستامون بگید اسم محلشونو هم بنویسن تا اینجورى بدونن تو محلشون تنها نیستن.
(هم اندیش خدیجه حبیبى، ١٣٧٠ از محله زینبیه اصفهان)
امید: بابا! اسم شهرشون رو هم نمی نویسن! اصلا گاهی اسمشون رو هم نمی نویسن! اصلا... بابا! بی خیال... ولی اگه می شد واقعا چی می شد. به پیامک بعدی توجه بنموویید...
******
سلام؛ واااااای امید! نمی دونی چقدر جوگیر شدم وقتی پیام فهیمه از قادرآباد فارس رو خوندم. آخه منم اینجایی ام. امید! کاکو! بدرج شاید بشناسمش!
(فاطمه شادمانی، کوچیک همتونم از قادرآباد)
******
امید خان و آقا پیام! خیالاتی نشید که لابد یه اشتباهی کردم که خونوادم زخم زبون می زنن... اشتباهم اینه که همه دوستام ازدواج کردن؛ ولی به تصور خونوادم من تو خونه موندم و...
امید: فقط یه چیزی یادت باشه! به هیچ وجه به خاطر فرار از این موقعیت تن به ازدواج نده. آخه خیلی ها وقتی تو آمپاس شدید قرار می گیرن به اولین خواستگار، جواب مثبت می دن. یادت باشه که با هر کی می خوای ازدواج کنی حداقل باید حداقل شرایط لازم برا خوشبخت کردنت رو داشته باشه؛ به ویژه تو اخلاق که مهمترین شرطه.
******
سلام؛ چرا می گید اگه مهربون باشید جذاب می شید؟ مثلا خود من مهربونم؛ اما بقیه از مهربونیم سوء استفاده می کنن. من که می گم برا زندگی تو دنیای امروز باید یه کم دو رو بود و چاپلوس. امید تو چی می گی؟
(عاطفه ام از ورامین)
امید: ببین دختر خوب! یه چیزایی اصله و برا خدا مهمه و یه معیاره برا خوب و بد و بودن ما پیش خدا. اون ها هیچ وقت تغییر نمی کنه. ممکنه برا ما آدما کم اهمیت بشه و یا شرایط زمونه برامون کم اهمیتشون کنه؛ ولی برا خدا همونه که هست؛ پس باید حواسمون باشه. گول دنیای امروز رو نخوریم. دورویی و چاپلوسی نزد خدا همیشه بد بوده و هست و خواهد بود؛ و اما درمورد سوء استفاده از محبت و مهربونی. واقعا درسته! محبت داشتن به دیگران و مهربون بودن هم مثل خیلی چیزهای دیگه مهارت می خواد. باید اون مهارت ها رو کسب کنیم. یکیش اینه که باید "به جا" و "متعادل"باشه تا باعث توقع زیادی در آدما نشه. بعدا می تونیم بیشتر دراین باره صحبت کنیم.
******
امتحان آئین نامه داشتم؛ سرهنگ پرسید: "دور زدن" کجا ممنوعه؟ گفتم: تو رفاقت. گفت: برو تو قبول شدی!
(سمیه دستوم، 21 ساله از شهر اطاقور!)
امید: خب! پیامک های ما به سر رسید؛ کلاغه به خونش نرسید! در پناه خدا باشید.
تعداد پیامک های دیروز (سه شنبه): 3753
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
