امید:
سلااااام به همه دوستان خوبم؛ می
گم چقدر خوبه آدم، انسان ها رو فارغ از ظاهر و شخصیت و خصوصیات اخلاقی و خانواده
شون، فارغ از دوست و آشنا یا غریبه بودنشون، فارغ از ملیت و قومیت و نژادشون و...
به چشم بندگان خدا نگاه کنه؛ فقط با خودش بگه: این یکی از بنده هاییه که خدا
آفریده؛ پس من به خاطر خدا هواش رو دارم. این نگاهمون باعث می شه به یکی از
بزرگترین رازهای این جهان که مهمترین نتیجه پی بردن بهش توجه ویژه خداوند به
زندگیمونه دست پیدا کنیم. کم نیستا! ما هنوز اونطور که باید پی نبردیم که "تک
تک" بنده های خداوند براش عزیزن؛ چون خودش خلقشون کرده. قضاوت خوب و بدشون با
خداونده نه با ما. خدا می گه: "بنده منو دوست داری و بهش خیر می رسونی؟! به
خاطر من؟! مطمئن باش منم هواتو دارم. مطمئن باش." همونطور که گفتم این نوع
"نگاه"، غیر از خیری که تو زندگیمون جاری می کنه، تو رفتار مناسب با
بندگان خدا هم خیلی کمکمون می کنه. همین امروز صبح یه جوونی ازم آدرس میدون آزادی
رو پرسید. با اینکه عجله داشتم به باشگاه برسم این "نگاه" کمکم کرد تا
صبر کنم و با آرامش، جوابش رو بدم. بعد هم یه دستی روی شونه اش زدم و گفتم: جوون!
مراقب خودت باش. می دونم که اون جوون حس خوبی پیدا کرد؛ پس خدا هم حس خوبی پیدا
کرد؛ پس... ****** سلام امید؛ می خوام به دو تا
سوالی که ازم پرسیدی جواب بدم. من و همسرم با کار کردن زن، بیرون خونه مخالفیم؛
چون اگه مادر یا همسر، تو خونه نباشه دیگه آرامشی تو خونه نیست. درباره مشکلات (آشنا
نبودن زیادم با مهارتهای خانه داری) هم باید بگم: به مشکلای زیادی برخوردم که
همسرم یک همراه عالی بود. امید! من تو این یک سال، مدیریت زمان رو یاد گرفتم و از
همه مهمتر من یک هم اندیش بودم و حرفاتون به من امید می داد. (فاطمه،
عاشق همسرش) ****** سلام؛ من بعد ازدواج به این
نتیجه رسیدم که یه دختر بهتره فنون و مهارت های خونه داری رو تو خونه پدر و مادرش
یاد بگیره؛ چون اونجا به عنوان دختر خونه آرامش و فرصت بیشتری واسه یادگیری این
مهارت ها داره؛ اما وقتی خودش خانوم خونه می شه مسئولیتش خیلی بالاتر می ره و فرصت زیادی واسه آزمون و خطا نداره؛ ضمن اینکه بلد
بودن این مهارتها یه چیزه و داشتن تجربه یه چیز دیگه. ****** سلام امید؛ شما که می گی
خانوم ها باید خانه دار باشن. بگو خانوم خودت شاغله یا خانه دار؟! اگه خانه داره
راضیه، دلیلش چیه؟ می شه بگی. (زینب
از خرم آباد) امید:
من به هیچ وجه مخالف تحصیل، حضور
خانوم ها تو جامعه و حتی کارهای پاره وقت، به شرطی که به خودشون و زندگیشون لطمه
ای وارد نشه، نیستم. این نظر شخصی منه که کار تمام وقت خانوم های متاهل و به ویژه
بچه دار، به زندگی، لطمه می زنه. (البته ممکنه با توجه به متفاوت بودن شرایط زندگی
آدم ها، استثناء هم وجود داشته باشه) این نظر شخصی منه که خیلی از کارهایی که
خانوم های مجرد هم انجام می دن، مناسب شان یه زن نیست. تصور کنید یه خانوم منشی رو
تو یه تعمیرگاهی که یه محیط کاملا مردونه است. دیدم که می گم. خلاصه الان وقتی به
دور و برم نگاه می کنم خیلی از خانوم های شاغل فامیلمون هنوز به خاطر کارشون، جرات
بچه دار شدن پیدا نکردن و سنشون هم داره کم کم از 35 می گذره که بارداری بعد از
این سنین، یه کم پرخطر می شه. به نظر شما اشتغال خانوم ها به چه قیمتی؟ خودتون
بگید... راستی درمورد همسر خودم سوال کردید! آخر پیامک ها می گم که صحبت هام
طولانی نشه. ****** سلام؛ از بچگی تا حالا هیچ
جا نبردتم. هیچی یادم نداده. هنوز فرق گوشت گوسفند و گوساله رو نمی دونم. توقع هم
داره همه چی بلد باشم. بابامو می گم. اگه گفتم برم کار کنم بی محلی می کنه... (یه
پسر نگران آینده، 18 ساله، کازرون) امید:
آقا پسر گل! با بابات بیشتر صحبت
کن و همه چیز رو براش توضیح بده. از حرف های قشنگ دوستان هم اندیش و تجربه هاشون،
تو صحبت هات استفاده کن که خیلی موثره؛ در ضمن با همون شرایطی که داری هم اگه
بخوای خیلی کارها می تونی انجام بدی و تجربه ها برای زندگیت کسب کنی. خلاصه! بیکار
ننشین که: "وقت، طلا است." ****** مسافرین کشتی هم اندیشان!
ضمن تبریک حلول ماه رمضان بالاخره به جزیره رسیدیم. حدود یک ماه در این جزیره ساکن
خواهیم بود. لطفا از صندلی جلو به ترتیب پیاده بشید برید به سمت همون غاری که از
دور معلومه تا بحث هم اندیشی رو اونجا راه بندازیم. (فاطمه
نصری از لوشان) امید:
اون غار، خونه یه خرسه. یه ناخدای
باتجربه بهم گفت. می بینید! تجربه، خیلی جاها می تونه زندگی آدم رو نجات بده؛
وگرنه الان خرسه هممون رو می خورد. ****** سلام؛ امید! پشتکارو داشته باش!
قبلا پشت ماشینم لوگوی باشگاهو زده بودم اما دشمنا کندن! امروز رفتم دوباره زدم! (تنها
سامان و پیشکسوت باشگاه، کاشان) ****** تجربه: سلام؛ با نظر
سحرخانوم موافقم. مردها رو با 2 چیز می شه جذب خونه کرد: 1- محبت 2- غذاى خوشمزه که
به قول سحر خانوم آقایون به شکمشون خیلى اهمیت می دن. (گوناگون
از پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین) ****** وااای بعضی دخترا اینطوری
نباشین! داشتم ظرف می شستم دیدم زن داداشم به برادرم می گه: بیا این پدو بگیر لاک
ناخن پاهامو پاک کن! در حالیکه مامانم داره بچشو می خوابونه. خدایا به من یکی صبر
بده! حالا اون یکی زنداداشم کدبانو!! ****** مشاعره: روز دوشنبه شعر با
حرف "ی" تموم شد؛ ولی شما روز سه شنبه شعر رو با حرف "د" شروع
کردین! می شه بگین چرا؟! یا رب این نوگل خندان که
سپردی به منش؛ می سپارم به تو از چشم حسود
چمنش. (سکینه
صمصامی، 21 ساله از آبپخش، بوشهر) امید:
حق با شما است. به همین خاطر، فردا
آقا پیام از مشاعره محروم می شه. حالا "ش" بدید برای درج شدن در روز
شنبه. ****** یادمه مجرد که بودم التماس می
کردم مامانمو که ظرف بشورم یا غذا درست کنم. قایمکی جورابمو می شستم. یه دونه
بودم. وقتی ازدواج کردم همه چی بلد بودم. غذاهایی درست می کردم دهن همه آب می
افتاد. هیچکسم هیچی یادم نداد خودم یاد گرفتم. (آ
ق د) امید:
این پیامک، کلی به درد آقا پسر
نگران از کازرون می خوره. ****** سلام با نظر سحر جان مخالفم؛
چون حاج آقا دهنوی می گفت: زن با دلبری شوهر رو جذب خونه می کنه. شما شکمشو پر کنی
و اخلاق و دلبری نداشته باشی اصلا زندگی نمی شه. (زری
از گلستان، نرسیده به رباط کریم) ****** سلام؛ باورم نمی شه من همون
دختریم که روزگاری به فکر این بودم که نکنه خدا به خاطر اینکه چند دقیقه نمازم دیر
شده ناراحت بشه. اونم واسه اینکه داشتم به مامانم کمک می کردم! اما حالا چی؟ بعضی
وقتا وقتشو حالشو ندارم. خدا به دادم برسه. (سیمای
پشیمون از همه چیز از تبریز) ****** هر چیزی او لش یه طعم دیگه
داره. اولین غروب رمضان. لحظه اول ربنا. اولین چای و خرما. اولین افطار. اولین
دعا... دلخوشم به نیت پاک تو و دعایی که لحظه اول برام زمزمه کنی... (سنا
و اسرا، عاشق هم اندیشان) امید:
یادآوری خیلی خوبی بود تا امشب،
لحظه اذان، هممون همدیگه رو دعا کنیم. از ته دل. راستی! قرار بود یه چیزی بگم.
درباره اینکه: با توجه به صحبت هایی که درباره اشتغال خانوم ها می کنم؛ حالا آیا
همسر خودم شاغله یا خانه دار؟ باشه! می گم: اول زندگیمون که یه بچه داشتیم ایشون
دو سال مجبور بود طرح پرستاری بگذرونه تا مدرک لیسانسش رو بگیره. یه روز من مرخصی
می گرفتم تا بچه رو نگه دارم؛ یه روز مادرم بچه رو نگه می داشت؛ یه روز خواهرام؛
یه روز صاحبخونمون؛ یه روز عمه خانومم و...؛ خلاصه تو این دو سال، روزهایی کشیدیم
که دیگه پشت دستمون رو داغ کردیم که... البته تجربه خوبی شد که واقعا ارزش حضور زن
تو خونه رو با گوشت و پوستمون تجربه کنیم. الان هم از این تصمیمی که گرفتیم هر
دومون راضی هستیم. اینقدر هدف های خوب و ارزشمند دیگه ای می تونه تو زندگی یه زن
وجود داشته باشه که مجبورش نکنه یکی از مهمترین هدف های زندگیش، کار تمام وقت
بیرون از منزل باشه. البته ما طرف صحبتمون به هیچ وجه، خانوم هایی نیست که واقعا
مجبورن کار کنن. برای شرکت در
سرشماری هم اندیشان صفحه 565 رو بخونید. آمار سرشماری تا
ساعت ده امروز (چهارشنبه): 43483 تعداد پیامک های
دیروز: 4469
مطالب مشابه:
- مطالب پیشنهادی
- همراه با ما
- آرشیو مطالب
- موضوعات بحث شده در سال 1394
- موضوعات بحث شده در سال 1393
- بحث آزاد [7]
- پختگی و ناپختگی [12]
- بحث آزاد [6]
- کمبود محبت [8]
- بحث آزاد [6]
- به پای کسی نشستن [8]
- چرا و چگونه با خانواده همسر، صمیمی شویم [8]
- بحث آزاد [5]
- راه های نزدیکی به خدا [14]
- ترس از ازدواج [8]
- چگونه با مشکلات کنار بیاییم؟ [10]
- راه های جلوگیری از تنهایی و کلافگی خانم های خانه دار [5]
- بحث آزاد [5]
- گفتگوی موفق [5]
- گفتگوی آزاد [5]
- قضاوت عجولانه [5]
- تفاوت زن و مرد [10]
- چطور جذاب باشیم؟ [7]
- تجربه های من از کنکور [5]
- فلسفه حجاب [13]
- چرا اراده ام ضعیفه [9]
- دل به دل راه دارد؟ [5]
- نا امیدی [12]
- عاقبت بخیری [10]
- بحث آزاد [5]
- خود کم بینی [9]
- تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی [9]
- بحث آزاد [5]
- بخشیدن دیگران [15]
- بحث آزاد [2]
- موضوعات بحث شده در سال 1392
- بحث آزاد [4]
- تفاوت نسل ها [10]
- تقلید از دیگران [12]
- ماهواره [6]
- تجربه های من [6]
- بحث آزاد [6]
- مهارت ارتباط با خانواده همسر [9]
- نقش هدف در زندگی [6]
- بحث آزاد [12]
- جوانهای امروزی چقدر برای تشکیل زندگی آمادگی دارند [6]
- خودشناسی [6]
- اشتغال خانم ها [11]
- بحث آزاد [16]
- چرا بعضی از افراد بد جذابترند؟ [11]
- چگونه بعد از شکست عاطفی یک زندگی شاد داشته باشیم؟ [11]
- بحث آزاد [6]
- آیا دوام عشق بعد از ازدواج یک خیاله؟ [5]
- آسیب شناسی استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی [6]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [11]
- بحث آزاد [11]
- تاثیر تغییر در زندگی [15]
- چرا احساس تنهایی می کنیم؟ [0]
- بحث آزاد [6]
- چطور استعدادهامون رو کشف کنیم؟ [10]
- فرزند صالح [9]
- بحث آزاد [6]
- جایگاه زن و مرد در دنیای امروز [11]
- عشق یک طرفه [6]
- چگونه دوران مجردی را به سلامت بگذرانیم [6]
- راه های شناخت همسر مناسب [17]
- بحث آزاد [6]
- تقدیر الهی [12]
- موضوعات بحث شده در سال 1391
- زندگی ماشینی و آدم آهنی شدن [1]
- غریزه جنسی [1]
- سرنوشت [9]
- ترک وسواس [1]
- ازدواج یا دانشگاه [13]
- همسرداری [13]
- ازدواج [40]
- کار و کارآفرینی [44]
- کنکور [3]
- کمرنگ شدن اخلاقیات [9]
- توجه بیشتر به اطرافمون [8]
- ارتباط با جنس مخالف [69]
- سوالات جلسه خواستگاری [26]
- اینترنت [2]
- توجه بیشتر به بزرگترها [24]
- چگونگی ایجاد فرصتهای ازدواج بهتر [11]
- خوشبختی واقعا چیه؟ [12]
- ریشه یابی طلاق [12]
- تلاش برای حل مشکل طلاق [14]
- راز شاد زیستن [9]
- مهارت های زندگی [12]
- بحث آزاد [44]
- اعتماد به نفس [10]
- بازگشت اعتماد به نفس از دست رفته [11]
- راهکار برای تغییر عادت های بد [12]
- تاسوعا و عاشورا 1391 [7]
- چرا با اعتقاد به آخرت باز هم مرتکب گناه می شویم [16]
- بداخلاقی [11]
- ماشینی نشدن [9]
- راه های برقراری ارتباط با دیگران [7]
- دختران پسر نما و پسران دختر نما [10]
- کنترل نگاه [6]
- وسواس فکری [5]
- تفاهم در زندگی مشترک [13]
- بحث آزاد [13]
تولد باشگاه: عید غدیر سال 1390
مدیر پیامنما و باشگاه هماندیشان:
» محمد رضا بیدگلیان (امید)
مدیر سابق پیام نما و باشگاه:
» سید مهدی جعفری (پیام)
مجری باشگاه:
» حسین تکلو
مدیر وبسایت هم اندیشان:
» حسین وفا
