• یکشنبه 1394/01/30 - تعداد بازدید 4 مرتبه
    امید: سلاااااام؛........... راستش صبح تا حالا دارم فکر می کنم که بحثو چه جوری شروع کنم؛ یعنی منظورم اینه که از کجا شروع کنم. یه دفعه یاد حرف یکی از د
  • شنبه 1394/01/29 - تعداد بازدید 59 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ آخیییییش!... راحت شدم. تو این دو سه روزه، مردم از کنجکاوی! امروز صبح اولین کاری که کردم شمارش آراء نظرسنجی بود. دستی انجام شد.
  • چهارشنبه 1394/01/26 - تعداد بازدید 76 مرتبه
    امید: سلاااااام؛ امروز سرم حسابی شلوغه؛ چون دارم موضوعات پیشنهادیتون برا نظرسنجی رو سر و سامون می دم. فعلا این پیامکا رو داشته باشین، تا نوبت
  • سه شنبه 1394/01/25 - تعداد بازدید 75 مرتبه
    امید: س.. س.. سلام؛ می گم ببخشید که دارم نفس - نفس می زنم، آخه دارم از قسمت عمیق می یام. عمیییق. شماهام زودتر برین که واقعا ارزشش رو داره.
  • دوشنبه 1394/01/24 - تعداد بازدید 94 مرتبه
    روز مادر بود. مادربزرگم که همسایه ما است دلهره داشت. نتونستم بفهمم برای چی؟ فقط تلویزیون نگاه می کرد و چشاش پرمی شد. زنگ زدم به نوه ها که بیاین
  • یکشنبه 1394/01/23 - تعداد بازدید 78 مرتبه
    امید: سلااااااام؛ می دونین چرا کم حرف شدم؟ چون شماها اونقدر حرفای خوب برا گفتن دارین که من دیگه حرفی ندارم بزنم. حالا اگه آماده ی عمیق شدنین،
مشاهده آرشیو کامل مطالب
کمی طاقت داشته باشید...
مشاهده تالارهای اعضا

    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 19 اسفند 1392
    • حضور امید، حسین تکلو و خانم عوض زاده در برنامه اردیبهشت
    • 12 اسفند 1392
    • همایش هم اندیشان دزفول ، اهواز ، اندیمشک ، شوشتر - در دزفول
    • 24 بهمن 1392
    • همایش هم اندیشان تهرانی - قرچک ورامین
    • 8 آذر 1392
    • همایش اندیشه سبز - مشهد مقدس
    • 9 آبان 1392
    • هم اندیشان در همایش بزرگداشت حافظ
    • 19 مهر 1392
    • چهارمین میزبان هم اندیشان در صداوسیما : برنامه پنجشنبه اردیبهشت
    • 18 مهر 1392
    • سومین حضور امید در تلویزیون - برنامه اردیبهشت
    • 8 مهر 1392
    • همایش هم اندیشان مشهد مقدس
    • 27 شهریور 1392
    • اولین همایش طرح همیاری بانوان هم اندیش
    • 26 مرداد 1392
    • حضور امید در برنامه طلوع
    • 1391
    • اولین تصویر گرفته شده از پیام
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • فعالیت های شخصی و ابراز علاقه هم اندیشان
    • نمایشگاه کتاب 1392
    • نمایشگاه کتاب تهران
    • اردیبهشت 1392
    • همایش یزد هم اندیشان
    • اسفند 1391
    • اولین همایش هم اندیشان تهرانی
    • 22 مهر 1391

« در حال حاضر باشگاه هم اندیشان فعالیتی ندارد. ادامه بحث ها در وبلاگ جناب بیدگلیان جریان دارد »


اگر در این سایت عضو می شوید ، حتما شهر خود را نیز وارد کنید.
پس از عضویت در این سایت می توانید در بخش انجمن های تخصصی به فعالیت پرداخته و با دیگر هم اندیشان بحث و گفتگو داشته باشید.

»آرشیو پیامکهای باشگاه

»آلبوم عکس خاطرات

»آلبوم فیلم

»درباره هم اندیشان

»مرجع شماره های کاربردی


هم اندیشان دوشنبه 16 اردیبهشت 1392

مجموعاً 0 امتیاز از 5 توسط 0 نفر
| نظرات داده شده (0) | مربوط به موضوع: 1392 ، تقلید از دیگران ،

امید: سلااااام دوستان! دیروز یکی از دوستامون تو نمایشگاه کتاب، پیشنهاد جالبی داد. گفت: "باید وقتی سیصد و هفتاد هزار نفر شدیم؛ یه جشن حسابی بگیریم." اون موقع می تونیم ماهناممون رو هم راه بندازیم. امیدوارم تو سرشماری جدیدمون به این عدد برسیم. راستی! یکی از گرافیست های باشگاه چند تا لوگوی قشنگ و زیبا با همون عدد 370 و دو تا جلد نمونه برای "ماهنامه هم اندیش" طراحی کرده که تو نمایشگاه به دستمون رسوند. به زودی تو سایت می ذاریمش. باشگاه داره به جاهای خوبی می رسه. راستی! ما تا آخرین روز نمایشگاه، هر روز از ساعت یازده تا هفده، حضور خواهیم داشت. تو شبستان؛ راهرو ده؛ رو به روی غرفه پانزده؛ به فکر اونایی که نمی تونن بیان نمایشگاه هم هستیم. به شدت دنبال اینم تا تصاویری از غرفه رو تو تلویزیون پخش کنیم و تو یه برنامه زنده باهاتون صحبت کنم که قبلش حتما بهتون اطلاع می دم. اصلا نگران نباشین. در ضمن؛ بیشتر بازدیدکنندگان شهرستانی هستن؛ نه تهرانی!

******

سلام به همگى؛ امید! خیلى دوست دارم بیام نمایشگاه کتاب و تو و پیام و سایر دوستان هم اندیشم رو از نزدیک ببینم؛ ولى چه کنم که اعتماد به نفسم زیر خط فقره!! من همیشه تو غار تنهایى خودم اسیرم! ولى خیلى هم اندیشان رو دوست دارم.

(اکرمم از کرج)

امید: دیروز یکی از هم اندیشان تو نمایشگاه می گفت: خیلی برام سخت بود برم خرید و یا کاری رو به تنهایی انجام بدم. برای این کار، اعتماد به نفس کافی نداشتم؛ ولی با حرفای دوستان هم اندیش تصمیم خودم رو گرفتم که مبارزه رو شروع کنم و قورباغه رو قورت بدم؛ برم جلو و نترسم و الان هم مشکلم کاملا حل شده.

******

سلام امید. در اخبار شبکه سه دیدی که عروسه روز عروسیش به خاطر گذاشتن لنز، عفونت شدید چشم گرفته بود. شایدم کور بشه. آخه زیبا شدن به چه قیمتی!!! بعدش من و دختر همسایون دوشنبه میام نمایشگاه. اونجا باشی چون داریم به خاطر شما میایم.

(دو تا فاطمه از زیباشهر قرچک)

امید: دارم آماده می شم برم. 

******

سلام؛ اول دلمو آب کردید با غرفتون. هنوز وقت نکردم بیام؛ اما در جواب آقا پیام. من اگه خودم باشم، یعنی خاصم، یعنی مثل کس دیگه ای نیستم، کپی نیستم، اصلم. ارزش دارم. نسخه کپی فرآوونه؛ اما نسخه اصل فقط یه دونه است. حکایت تقلید راه رفتن کلاغ از گنجشکه که راه رفتن خودش هم یادش می ره.

(نورا از تهران)

******

سلام داداش امید! سلام آقا پیام! سلام نیک پنداران. تقلید همیشه هم چیز بدی نیست مثلا خود من دارم از شماها تقلید می کنم؛ چون می دونم به بهترین ها و ناب ترین ها دست پیدا می کنم؛ ولی امان از تقلید اشتباه دختر عمه ام که 15 سالشه چند ماه پیش به تقلید از بقیه رفته دماغشو عمل کرده. حالا بعد از چند ماه به این نتیجه رسیده که دماغش خوب نشده. از عمل راضی نیست. کسی نیست به این دختر عمه ما بگه آخه 15 سالگی سنی هست که دماغ عمل بشه؟؟؟

(مریم از خونمون)

******

گاهی تقلیدهای نابجای ما ضرر زیادی نداره؛ اما گاهی حتی فکر کردن به عواقبش وحشتناکه. گوشی موبایل تو دست بچه های دبستانی چی می خواد؟ داریم با روح و جسم بچه های معصوم خودمون چه می کنیم. پدر و مادرای عزیز! آیا خریدن موبایل با این همه عوارض روحی، جسمی و اجتماعی، جز یه تقلید کورکورانه تعریف دیگه ای داره؟

(ملیحه) 

******

پیام: سلام؛ به خدا آدم بعضی از دوستان رو می بینه از خودش خجالت می کشه. به جان خودم.  ماه. یه هم اندیشان از تنکابن پاشده اومده نمایشگاه برای دیدن دوستان هم اندیشش. ساعت سه و نیم نصف شب رسیده  تهران. اینقده منتظر مونده تا در نمایشگاه باز بشه. بعد اینقده منتظر مونده امید برسه به غرفه. چی بگم دیگه. آب شدم رفتم تو زمین. ببخشید که اندازه لطف شما نیستیم.

******

سلام به امید و پیام و هم اندیشان عزیز. زندگی ماشینی و شهرنشینی ما را به آدم های عجولی تبدیل کرده است. برای همه چیز عجله داریم حتی برای چیزهایی که نیازی به عجله کردن ندارد. تند غذا می خوریم، تند راه می رم، تند حرف می زنیم، با عجله رانندگی می کنیم؛ و  بدتر از اینها با عجله تصمیم می گیریم و با عجله قضاوت می کنیم. برای رسیدن به اهدافمان عجله داریم و برایمان فرقی نمی کند، آن هدف بلندمدت باشد یا کوتاه مدت؛ هر چه بیشتر عجله می کنیم، کمتر به اهدافمان می رسیم و این ما را سرخورده، عصبی، مضطرب و حتی ناامید می کند.

(فاطمه از یاسوج)

پیام: آفرین. چقدر خوب گفتی. حرفات در مورد من که کاملا صدق می کنه.  اگه بدونی چه جوری رانندگی می کنم. آخ آخ آخ. میگی چی کار کنم؟

******

سلام به نواندیشان گل. حالتون چطوره؟ پیام، می خواستم بدونم این پیامک هایی را که می فرستیم، به موبایل فرستاده می شه یا یک دستگاه یا کامپیوتر؟ لطفا جواب دهید که بدجور درگیرم.

پیام: ما یه سیستم دریافت پیامک داریم که روی کامپیوتر میاد. تعداد پیامک ها، ساعت دریافت و شماره فرستنده رو نشون میده. حله؟ درگیریت برطرف شد؟

******

سلام امید و پیام. من یه تبعه هستم. یه چند هفته ای می شه که با باشگاه آشنا شدم. می خواستم ببینم ما رو هم تو کشتی راه میدین؟ قراره با چند تا از دوستان بیایم نمایشگاه کتاب. می خواستیم ببینیم اگر ما رو هم تو باشگاه می پذیرید، به غرفه شما هم یه سری بزنیم. خواهش می کنم فقط زود جواب بدید. بدرج که خیلیا منتظرن.

(دوستدار هم اندیشان از البرز)

پیام: خواهش می کنم  بفرمایید.

******

سلام بر آقا امید، آقا پیام و همه هم اندیشان گل. این اولین پیامیه که دارم بهتون میدم... یه پیشنهاد واسه پیدا کردن آقا پیام دارم تو نمایشگاه... یه روز از همین روزایی که امید میگه پیام تو نمایشگاست، برین کنار غرفه و هر کی رد شد، بگین: "پیام"... "پیام" ... "پیام"... ؛ بالاخره گول می خوره و برمی گرده... امتحان کنین، جواب میده...

(نازنینم، از پایتخت معنوی ایران)

پیام: منم ساده.  بیخیال. به این فکر کنین که چرا اینقده تقلید می کنیم.

******

چون حسادت و چشم و هم چشمی زیاد شده. برای نمونه، فردا تولد همسرمه. می خوام تو خونمون یه جشن کوچیک بگیرم و دوستاش رو دعوت کنم تا دور هم باشیم. ماه بعد تولد دوستشه. خانومش می خواد رستوران واسش جشن بگیره که به قول خودش سنگ تموم بذاره. به نظرم هزینه بیخودیه.

(هلن بانو، مخلص هم اندیشان)

******

سلام به همه. آقا امید، میشه بگید اون جوابی رو که آقا پیام به اون کسی که از دوستی با نامحرم دست کشیده بود و نگران آینده اش بود، از کجا بود؛ یعنی از قرآن بود؟ حدیث بود؟ چی بود؟ شما رو به خدا جواب بدین. برام خیلی مهمه. با تشکر.

پیام: قرآن بود.

******

سلام آقا پیام. آدمی خودش باشه، رضایت و آرامش خاطر داره و به خدا نزدیکه. افسار زندگیش دست خودشه و حالش خوبه.

(فاطمه 72)

******

سلام امید یا شایدم پیام. یه چیزی تعریف می کنم خوشت اومد، درجش کن. جات خالی داشتیم عصرونه تخم مرغ می خوردیم، پسر داداشم که همسن خودمه، به داداشم گفت: عمو قاطی می کنما  (منظورش رب و تخم مرغ بود)؛ داداشم هم از همه جا بی خبر گفت: چرا عموجان؟! من که چیزی نگفتم! یعنی منفجر شدیم از خنده. شاد باشین.

(فاطمه 68، پسر داداشم و داداشم از پاکدشت)

******

سلام به داداش پیام، عمو امید و دوستاى گلم. خنگول ریش پرفسورى می ذاره و به زنش میگه: تا نتراشیدمش هر سؤالی دارى، بپرس!

(شبنم فخرالدینى، از قلعه حسن خان)

******

سلام هم اندیشان. این که آدم خودش باشه، فایدش اینه که اعصابت آرومه و با خودت روراستی. آخه وقتی دیگران رو الگو قرار میدی (مثلا برای لباس) همش اضطراب داری که الان بقیه چی میگن، نکنه مسخره بشی، اون موقع با اعتماد به نفس ضعیف با بقیه رو به رو میشی و همیشه هم از همه پایین تری. به خاطر این که دست بالای دست بسیاره. باور کنید من دخترای باحجابی رو می شناختم که به خاطر چشم و هم چشمی در تیب زدن کم کم چادرشون رو کنار گذاشتن. اگه کسی خودش ایمان بیاره، اون وقت یقین پیدا می کنه که وجودش به مراتب باارزش تر از اینه که خودش رو به نمایش بذاره. شاید دلیل این که تو این زمونه عشق ها پوچ و طلاق زیاد شده، همین عروسک نماهای رنگی رنگی باشه. آبجی! حجاب مجوز ورود تو [PH011] به بهشته. آیا واقعا بهشت رو نمی خوای؟

(سیده زهرا سیدی، 22 ساله، از مشهد)

******

سلام بر زنده اندیشان. آقا امید، من همون خانمی هستم که با همسرم اومدیم. واقعا بین این همه انتشارات تو نمایشگاه اسم باشگاه هم اندیشان یه حس عجیبی داره که چقدر بین جوونا جا باز کرده. از این جمع صمیمی لذت بردم. راستی همسرم هم اندیش شد!

(مریم، ٢٨ ساله، از تهران)

پیام: مقاله ای رو که خانم قلیچی برای پیام نما فرستاده بود رو یادتونه؟ درباره انرژی مثبت و منفی آدم ها. داستان غرفه هم اندیشان داستان همون انرژی مثبته است.

******

سلام. می خوام بدونم واقعا شناختن پیام کار سختیه آخه؟ اگه یکیو دیدین که یه گوشه (با اخم) وایساده و حواسش به بقیه است که سوتی ملت رو بگیره، شک نکنید که خود پیام هست!!!!

(سپیده 19)

پیام: اولا "وایساده" نه و "وایستاده". دوما من اینقده خوبـــــم. ماه.

******

سلام. در جواب آقا پیام، آدم خودش باشه، هزار بار بهتره تا این که رفته باشه تو جلد یه آدم دیگه. درست ممکنه خیلی چیزها رو نداشته باشه، ولی همین که احساس پوچی داشته باشی، بهتره یا اینکه خودت باشی و از زندگی لذت ببری؟ شاید سخت باشه این دوره زمونه، ولی اگه بخوایم، می شه.

(سمیه .ف، ۱۹، از دهلران)

******

کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود، روی ساحل نوشت: دریا دزد است.

مردی که از دریا ماهی گرفته بود، روی ماسه ها نوشت: دریا سخاوتمند است.

وقتی موج آمد و جمله ها را با خود شست، تنها این پیام باقی ماند: حرف های دیگران را در وسعت خویش حل کن تا دریا بمانی.

(زهرا، مامان مهسا،  از منجیل)

******

سلام پیام و امید. روز جمعه یه پراید سفیدرنگ در (شهرالارد) رباط کریم دیدم که پشتش 370 رو نوشته بودن. وقتی دیدم، داشتم بال درمی آوردم. آقا پیام، درج کن تا بفهمم کی بوده؟ نامردی نکن پیام، ننه جان قلب من ضعیفه، دیدی سکته کردم، اون وقت یه ننه هم اندیش رو از دست میدی.

(کبرا داوودنیا، 17 ساله، از شهرالارد رباط کریم)

به جای اینکه الکی بشینی اون جا و هی شعار بدی، سرعت تله تکست رو درست کن بابا!

پیام: سرعت دست ما نیست بابا. اعتراض داری به 2781 زنگ بزن. البته اگه از شهرستان زنگ می زنی. اگر هم ساکن تهرانی به 162؛ حله؟ ما که شونصدبار گفتیم سرعت پیام نما دست ما نیست. ما بیشتر از شما ناراحتیم از کند شدن سرعت پیام نما.

******

سلام عمو امید؛ میخوام واسه اعتکاف ثبت نام کنم، ولی بابام نمیذاره، اعصابم خورده. پس من چیکار کنم آخه؟ یه راه نشون بده.

(سحرم، 20 ساله، از ورامین)

پیام: به حرف بابات گوش بده. ثوابش بیشتره.

******

سلام امید. من نمی تونم از تلفن همراه به اینترنت برم؛ کمکم کنید؟

(شهلا 73)

پیام: اول باید از طریق سایت اپراتورت درخواست بدی.

******

سلام. با توجه به پاسخ آقا پیام اگه آدم خودش باشه، نگاهش به دیدگاه خیلی فرق داره. دیگه مجبور نیست برای حرف مردم خودش رو عوض کنه. تو آینده هم موفق است. با کسی مثل خودش زندگیش رو شروع می کنه؛ چون خودش بوده.

(ف.ن)

******

سلام. آقاپیام، فکر کردم در مورد خوبى هاى این که انسان خودش باشه، آدم هیچ وقت به بن بست نمی رسه. استقلال شخصیتیش رو اثبات و فراگیر می کنه. آدمى که شخصیتى که نیست رو تظاهر کنه، اطمینانى بهش نمی شه کرد که هر لحظه قالب تهى نکنه و نتیجه اطمینان کسى رو ویران. آقا پیام، همین به ذهنم رسید؛ خوب بود؟

(فرهاد، 19)

پیام: عالی. حرف نداشت.

******

سلام امید و پیام. این که آدم خودش باشه، فایدش اینه که همه رو اسمش قسم می خورن و قبولش دارن؛ ضمن این که خودش همیشه احساس خشنودى می کنه.

(هداوندى، از رباط کریم)

******

سلام. خوبید دوستان؟ آقا پیام، من در مورد سؤالتون فکر کردم و به نظر من "عبدالرحمان" جامی شعری به نام "زاغ و کبک" داره که مفهوم سؤال شما رو می رسونه که این طور سروده شده:

زاغی از آنجا که فراغی گزید

رخت خود از باغ به راغی کشید 

دید یکی عرصه به دامان کوه

عرضه ده مخزن پنهان کوه

 نادره کبکی به جمال تمام

شاهد آن روضه فیروزه فام

تیزرو و تیزدو و تیزگام

خوش روش و خوش پرش و خوش خرام

هم حرکاتش متناسب به هم

هم خطواتش متقارب به هم

زاغ چو دیدآن ره و رفتار را

وآن روش و جنبش هموار را

 با دلی از درد گرفتار او

رفت به شاگردی رفتار او

باز کشید از روش خویش، پای

در پی او کرد به تقلید، جای

بر قدم او قدمی می کشید

وز قلم او رقمی می کشید

در پی اش القصه در آن مرغزار

رفت بر این قاعده روزی سه چار

عاقبت از خامی خود سوخته

رهروی کبک نیاموخته

کرد فرامش ره و رفتار خویش

ماند غرامت زده از کار خویش

(ز، از گناوه)

پیام: ممنون. عالی بود. انگشتت درد نکنه.

******

سلام به دوستان نواندیشم خداقوت. انگشتاتون درد نکنه. شعار من یه رنگی بهتر از چند رنگیه. چرا ما باید طبق دید اطرافیان بپوشیم، بخوریم، مهمونی بدیم و یا با طرز فکر اونا عمل کنیم. من خسته شدم از بس طبق خواسته خانواده شوهرم عمل کردم. امید و پیام بهم بگید اگه من خودم باشم، دیگه با طرز فکر بقیه چطور تا کنم؟ آخه حوصله حرف و گپ ندارم.

(فاطمه، از ؟؟؟)

پیام: این که آدم خودش باشه خوبه، ولی خودی باشه که قابل دفاع باشه. فاطمه خانم اگه شما به رفتارت ایمان داری و می دونی درسته خب درباره اش با اطرافیانت حرف بزن. چه اشکالی داره آدم با آرامش از منطقش دفاع کنه؟ شاید اون ها حرفت رو پذیرفتن؟

******

گوشى. سلام به همه بروبچه ها؟ آقا امید یه هفته هم در مورد گیر دادن خانم ها به گوشى آقایون حرف بزنید، کلافه مون کردند. آخه وقتى براى گوشى آقایون یه پیامى میاد یا میخواى یه پیامى در مورد کارت به همکارات بدید، زود میان بالا سرت و میگن با دوست دخترت اس بازى می کنى؟ خواهش می کنم متاهلان جواب بدند شاید سببى بشه درست بشند؟

(امید، از سراب)

پیام: نترس؛ یه مدت که اس هات رو چک کرد و خیالش راحت شد، ولت می کنه.

******

سلام به هم اندیشای باحال و عمو امید و آقا پیام. من امروز نذر کردم که اگه حاجت گرفتم، بیست تا لیوان گیاهی بخرم بذارم تو محل کارم تا هم یه روز همه چای سالم بخورن و هم فرهنگ سازی بشه.

(سایه سادات ناصری، از تهران)

******

سلام پیام؛ می شه رشته تحصیلی تون رو بگی؟

(فاطمه از همدان)

پیام: ادبیات؛ علامه

******

سلام هم اندیشان عزیز. آقاپیام، به نظر من اگه آدم خودش باشه، پشت هر عملی که انجام میده، یه منطق درست قرار داره. در نتیجه وقتی کسی علت اون رفتار، کار، پوشش و... رو ازش می پرسه، برای انجامش دلیل داره؛ نه این که وقتی ازش سؤال شد، هاج و واج بمونه، بعد تازه یادش بیاد که واقعا چرا چنین کاری رو انجام میدم؟! تازه کلی هم ضایع میشه؛ چون محکوم به نفهمی و بی فکری می شه. نظر شما چیه؟

(مریم، 24، فلار)

پیام: چند دقیقه پیش داشتم همین رو می گفتم.

******

سلام آقا پیام که روح آقا امید هم ما رو تحویل نمی گیره. در مورد هر کس خودش باشه، باید بگم این نهایت صداقته. بیشتر مشکلات از دورویی پیش میاد. اگر ظاهر و باطن هر کس یکی بشه، بیشتر مشکلات حله. بعضی ها هم گوش به فرمان دیگران هستن.

(امین، اهواز)

******

پیام: خسته نباشید دوستان. مطالب خوبی بود. باید سعی کنیم فقط خواننده نباشیم. اگه حرفی درسته، شجاعت عمل رو هم داشته باشیم. دارم میرم نمایشگاه. خداحافظ.

به اشتراک بگذارید...

کد امنیتی رفرش

مطالب مشابه:

  1. هم اندیشان پنجشنبه 29 اسفند 1392
  2. هم اندیشان چهارشنبه 28 اسفند 1392
  3. هم اندیشان سه شنبه 27 اسفند 1392
  4. هم اندیشان دوشنبه 26 اسفند 1392
  5. هم اندیشان یکشنبه 25 اسفند 1392
  6. هم اندیشان شنبه 24 اسفند 1392
  7. هم اندیشان پنجشنبه 22 اسفند 1392
  8. هم اندیشان چهارشنبه 21 اسفند 1392
  9. هم اندیشان سه شنبه 20 اسفند 1392