اندازه متن
- کوچکتر | + بزرگتر
بالا
Top
   

زمان جاری : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 - 12:24 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم





ارسال پاسخ
تعداد بازدید 676
نویسنده پیام
2014 آفلاین



ارسال‌ها : 5211
عضویت: 9 /11 /1392
محل زندگی: خطه 4فصل

تشکرها : 7130
تشکر شده : 9926
ترانه ای زیبا برای شهدای غواص
حامد عسکری شاعر و
ترانه سرای معاصر همزمان با تشییع پیکر ۱۷۵ شهید غواص و شهدای گمنام، ترانه
ای زیبا در وصف شهدای غواص با لهجه شیرین جنوبی سروده است.

نِنه‌ش میگفت بُواش قنداقه شو دید
رو بازوش دس کشید مثل همیشه
می‌گفت دِستاش مثه بال نِهنگه
گِمونم ای پسر غِواص میشه

نِنه‌ش میگفت: همه‌ش نزدیک شط بود
میترسیدُم که دور شه از کنارُم
به مو‌ میگف : نِنِه میخام بزرگ شُم
بِرُم سی لیلا مرواری بیارُم

نِنه‌ش میگفت نمیخاستُم بره شط
میدیدُم هی تو قلبُم التهابه
یه روز اومد به مو گفت: بل بِرُم شط
نفس ،مو بیشتِر از جاسم تو آبه

زِد و نامردای بعثی رسیدن
مثه خرچنگ افتادن تو کارون
کِهورا سوختن ،نخلا شکستن
تموم شهر شد غرقابه ی خون

نِنه‌ش میگفت روزی که داشت میرفت
پسین بود؟ صبح بود؟ یادُم نمیاد
مو‌گفتم :بِچِه‌ای...لبخند زد گفت:
دفاع از شط شناسنامه نمیخواد

رفیقاش میگن : از وقتی که اومد
تو چشماش یه غرور خاص بوده
به فرمانده‌ش میگفته بِل بِرُم شط
ماها هف پشتمون غِواص بوده

نِنه‌ش میگف جِوونِ برگِ سِدرُم
مثه مرغابیای خسته برگشت
شبی که کربلای چاار لو رفت
یه گردان زد به خط یه دسته برگشت

نِنه‌ش میگفت‌: چشام به در سیا شد
دوای زخم نمک سودُم نِیومد
مسلمونا دلُم میسوزه از داغ
جِوونُم دلبَرُم رودُم نِیومد

عشیره میگن از وقتی که گم شد
یه خنده رو لب باباش نیومد
تا از موجا جنازه پس بگیره
شبای ساحلو دمّام میزد

یه گردان اومده با دست بسته
دوباره شهر غرق یاس میشه
ننه‌ش بندا رو ‌وا میکرد باباش گفت:
مو‌گفتم ای پسر غِواص میشه





امضای کاربر :
اللهم صــــــــــــل علی محمــــــــــــــدوآل محمــــــــــــــــدوعجل فرجهم

 میشه واسه مشکلات منم صلوات بفرستید


پنجشنبه 28 خرداد 1394 - 14:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 2014 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mehrdad_b30 & rezvan71r71 &
mahsa-alp آفلاین


ارسال‌ها : 112
عضویت: 16 /10 /1394
تعداد اخطار: 1

تشکر شده : 33
پاسخ : 1 RE ترانه ای زیبا برای شهدای غواص
اينکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است


گر چه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است


صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است


دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است


خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است


بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است


هر که باشی و زهر جا برسی
آخرین منزل هستی این است


آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است


اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است


زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است


خرم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است

#پروين_اعتصامي
شنبه 19 دی 1394 - 11:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahsa-alp آفلاین


ارسال‌ها : 112
عضویت: 16 /10 /1394
تعداد اخطار: 1

تشکر شده : 33
پاسخ : 2 RE ترانه ای زیبا برای شهدای غواص
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند


پروانه امشب پر مزن اندر حریم یار من
ترسم صدای پرپرت از خواب بیدارش کند


پیراهنی از برگ گل بهر نگارم دوختم
بس که لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند


ای آفتاب آهسته نِه پا درحریم یار من
ترسم صدای پای تو ؛ خواب است و بیدارش کند


#فریدون_مشیری
سه شنبه 22 دی 1394 - 12:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :